بر اساس نظر «کلارک» پیشگیری وضعی از جرم اصطلاحی است که برای اولین بار توسط واحد تحقیقات وزارت کشور انگلستان ابداع گردیده است. این اندیشه از مطالعات وزرات کشور بریتانیا درباره بازپروری زندانیان در سیستم اصلاحی آن کشور گرفته شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
یکی از نکاتی که در مطالعات مذکور ذکر گردد این است که احتمال فرار و تکرار جرم توسط جوانانی که در منازل نیمه کاره سکونت دارند بیشتر است و این مسئله با محیط آنها بیشتر از شخصیت یا سلیقه آنان مرتبط می باشد. بنابراین محققین نتیجه گرفتند، «فرصت هایی که موجب سوء رفتار می شوند را می توان از بین برد» با این وجود نظریات متعدد دیگری که زیر بیان گردیده نیز در پیدایش رویکرد مذکور نقش داشته اند(پرویزی،۱۳۷۹ ،۱۷).
طرح پیشگیری وضعی از جرم به عنوان یک نظریه علمی اصالتاً تاسیس انگلیسی است که توسط سه نفر به نامهای کلارم،می هیو و کرنیش مطرح شده و توسعه یافته است. دو نفر اول در کتابی تحت نام “Designing out Crime”در سال ۱۹۸۰ و کلارک و کرینش نیز در کتاب دیگری تحت عنوان
The Reasoning Cniminal: و Rational Choic Perspective on Offending در سال ۱۹۸۶ ، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته اند.(صفاری،۱۳۸۰ ،۲۹۰).
رونالد کلارک در مقدمه کتاب دیگر خود تحت عنوان:
“Situational Crime Prevention:successful case studies”که در سال ۱۹۹۲ منتشر و در سال ۱۹۹۷ با تغییراتی جدید چاپ گردیده،بیان می دارد که مبتنی بر متعالی کردن جامعه و نهادهای آن نیست. بلکه به طور ساده تکیه بر کاهش دادن فرصتها و موقعیتهای ارتکاب جرم دارد . او می افزاید که تصور می شود این ایده چیزی جز یک درک و فهم ساده نیست که بنابر آن افراد برای
حفظ خانه خود از دستبرد بر دربهای آن قفل و شب بندهای خوب نصب می کنند. ضرب المثل معروفی در فرهنگ ایرانی وجود دارد که این درک و برداشت ساده از پیشگیری وضعی را به خوبی بیان
می نماید و آن اینکه «مال خود را حفظ کن و همسایه را متهم به دزدی نکن» (صفاری،۱۳۸۰ ،۲۹۱-۲۹۰).
۲-۷-۲-۲-۳-تعاریف مختلف از پیشگیری وضعی:
از پشگیری وضعی تعارف متعدد ی ارائه شده است . مرکز بین المللی پیشگیری از جرم پیشگیری وضعی را بالابردن تلاش لازم و خطر ارتکاب برای بزهکاران بالقوه از طریق اقداماتی نظری سخت کردن هدف، کنترل دسترسی و نظارت و همچنین کاهش منافع حاصل از جرم (به وسیله از دسترس خارج کردن آماج جرم و از بین بردن انگیزه ها). معرفی کرده است.
آقای فریموند گسن معتقد است که هدف پیشگیری وضعی تجدید موقعیت های ارتکاب جرم است وی اضافه می کند در وسیع ترین معنای خود این رهیافت در وسیع ترین معنای خود مختص مساعی گسترده ای است برای اینکه قربانیان احتمالی با تقلیل آسیب پذیرشان از راه تبدیل آنان به آماج های غیر قابل اصابت یا استعداد از خدمات خصوصی تامینی در برابر جرم حمایتشوند. این شیوه بهتر از آن است که روی پلیس یا روی تغییر رفتارهای بزهکاران بالقوه حساب شود. پس موضوع عبارت از محدود کردن موقعیت های ارتکاب جرم است. (پرویزی ۱۳۷۹ ،۱۶).
پیشگیری وضعی را اینگونه تعریف می کند«پیشگیری وشعی عبارت ست از اقدام به محدود کردن فرصت های ارتکاب جرم یا مشکل تر کردن تحقق این فرصت برای مجرمین بالقوه» به عبارت دیکر پیشگیری وضعی یا فنی از طریق کاهش و تقلیل فرصت های مجرمانه یا فرصت های ارتکاب جرم عملی می گردد(همان،۱۶).
کینبرگ جرم شناس سوئدی سه نوع موقعیت یا وضعیت ما قبل بزهکاری را مشخص کرده است:
۱-وضعیت های خاص یا خطرناک که در آنها نیاز ی برای جستجو و پیدا کردن موقعیت و مناسبت ارتکاب جرم نیست.
جر م به ممنوعیت سلاح به مجرمان، حرمت فروش انگور برای ساختن بت و امثال آن اشاره نمود مشارکت مردمی در پیشگیری در قالب امر به معروف و نهی از منکر حمایت از بزه دیده یا توصیه به یاری مظلوم ودشمنی با ظلم و موارد متعدد دیگر اشاره کرد (میر خلیلی،۱۳۸۶ ،۱۳ ،۱۲).
در سایست جنایی اسلام ابتدا یک انسان مکلف به حفظ نفس و حفظ اموال خود شده است. به نحوی که حتی در سیاست کیفری اگر فرد اموال خود را در حرز مناسب قرار ندهد و مورد سرقت قرار گیرد به دلیل کوتاهی حمایت کیفری از او کاهش می یابد و با وجود تمامی شرایط سرقت مستوجب حد به سرقت تغزیری تنزل پیدا می کند(قانون مجازات اسلامی مصوب :۱۳۷۰).
با دقت در متون اسلامی در می یابیم که تدابیر پیشگیری وضعی به بزه دیده مورد تاکید شارع مقدس اسلام بوده و در این راستا توجه به بزه دیده به عنوان اماج حملات مجرمانه اهمیت فراوانی دارد. از طرفی ترویج فرهنگظلم ستیزی و ستم ناپذیری و از سویی دیگر تمهیدات پیش بینی شده برای بزه دیدگان بالقوه در دفاع از جان و مال و ناموس خودیا دیگران و وجوب این امر نمونه هایی از راهبردهایی وضعی پیشگیرانه است(میر خلیلی،۱۳۸۶ :۱۳).
تاریخچه پشگیری وضعی در غرب:
بر اساس نظر «کلارک» پیشگیری وضعی از جرم اصطلاحی است که برای اولین بار توسط واحد تحقیقات وزارت کشور انگلیستان ابداع گردیده است . این اندیشه از مطالعات وزارت کشور بریتانیا درباره بازپروی زندانیان در سیستم اصلاحی آن کشور گرفته شده است.
طرح پیشگیری وضعی از جرم به عنوان یک نظریه علمی اصالتاً تاسیس انگلیسی است که توسط سه نفر به نامهای کلارک، می هیو و کرنیش مطرح شده و توسعه یافته است(صفاری۱۳۸۰ ،۲۹۰).
برخی صاحب نظران ، پیدایش دانش پیشگیری وضعی را مربوط به اواخر دهه ۱۹۷۰ پس از شکست پیشگیری اجتماعی می دانند. البته نظریه پیشگیری وضعی از جرم تا حد زیادی از دو اثر آمریکایی الهام گرفته است. این دو اثر عبارتند از نظریه فضای قابل دفاع که توسط اسکار نیومن مطرح شده و نظریه پیشگیری از جرم به وسیله طراحی محیط اثر شخصی به نام جفری که در دو کتابدر سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲ منتشر شده اند.
۲-۷-۲-۳-اهداف پیشگیری وضعی:
پیشگیری وضعی دارای دو هدف اساسی و عمده می باشد هدف اول عبارت است از دشوار یا ناممکن نمودن جرم علی رغم وجود انگیزه و نیت مجرمانه با پیشگیری وضعی و هدف دوم شامل جلوگیری از تشدید انگیزه های مجرمانه یا پیشگیری از ایجاد انگیزه های آنی از طریق کاهش جاذبه های مجرمانه می باشد.
۱-دشوار یا ناممکن نمودن وقوع جرم:
مهمترین هدف پیشگیری وضعی که بیشترین روشها و راهکارها را به خود اختصاص داده عبارت از دشوار یا ناممکن نمودن وقوع جرم علی رغم وجود قصد و انگیزه مجرمانه است راهبردهایی که به تغییر وضعیت، فرصت و موقعیت اشاره دارد مانند کنترل ورودها و خروجی ها، ایجاد فضای قابل نزاع، جمع آوری ابزار و لوازم ارتکاب جرم مانند اسلحه و غیره . از مواردی است که با هدف ناتوان کردن فاعل از محقق ساختن نیت مجرمانه خود اعمال می شود. مراقبت و نظارت بر مجرمان و حمایت از بزه دیدگاه نیز عمدتاً با هدف مذکور انجام می گیرد.
در خصوص زمینه های پیشگیری وضعی در سیاست اسلام از کلام دانشمندان اسلامی در تعریف پیشگیری وضعی چنین استفاده می گرددکه مفهوم و هدف پیشگیری وضعی عبارت از ناتوان ساختن مرتکب از ارتکاب جرم است به یک مورد از تعابیر اشاره می کنیم.
«معنای دفع منکر و پیشگیری از جرم، ناتوان ساختن فاعل آن از انجام عمل و ایجاد آن در خارج است خواه به اختیار خود ازارتکاب عمل مصرف شود یا نشود»
بنابراین یکی از اهداف تدابیر پیشگیری وضعی از قبیل ایجاد موانع فیزیکی میان بزهکار و آماج جرم یا نصب قفل، ایجاد درب های آهنی، نظارت پلیسی و غیره ناتوان کردن فاعل و مرتکب بالقوه در حالی است که عزمی قاطع بر ارتکاب جرم دارد. اما مخفی نماند که تدابیر ذکر شده نیز گاهی میتواند در منصرف نمودن مرتکب از ارتکاب جرم نیز موثر باشد.
این هدف در تعریفی شامل اقدام های غیر کیفری است که هدفشان جلوگیری از به فعل در آوردن اندیشه مجرمانه یا تغییر دادن او ضاع و احوال خاصی است که یک سلسله جرایم مشابه در آن به وقوع پیوسته یا ممکن است در آن اوضاع و احوال ارتکاب یابد.
۲-جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمانه:
بسیاری از راهبردها و شیوه های پیشگیری با هدف ناتوان سازی مجرمان و برخی از آن ها منحصراً با هدف منصرف نمودن مجرمان و جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه ها و وسوسه های مجرمانه به کار گرفته می شوند بالا بردن خطر شناسایی ودستگیری بزه کار کاهش جاذبه ای وسوسه انگیز و تحریک کننده محیطی، نصب دوربین های مخفی و چشم های الکترونیکی، حفظ حجاب و پرهیز از آرایش توسط زنان در بیرون از خانه و امثال آن ها از جمله مواردی است که با هدف جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمان و منصرف نمودن مجرمانه بالقوه از ارتکاب جرم صورت می گیرد.
نظریه ها بخش عمده ای محاسبه بزهکار بر اساس سن، شغل و هویت اجتماعی بزه دیده شکل
می گیرد (نجفی ایرند آبادی ۱۳۸۷ ، ۲۰۷۰).
کلارک به همراه کرنبش نظریه گزینش عقلانی را بیان کردند این رویکرد می پندارد که بزه کاران احتمالی تصمیم گیرندگان عاقلی هستند که به دنبال تامین منافع اقتصادی خویش پس از ارزیابی میزان خطر و منافع حاصله از طریق ارتکاب بزه هستند. بدین سان، مجرمان احتمالی افرادی عاقل،حسابگر و منطقی اند که با حسابگری مرتکب بزه کاری می شوند. این رهیافت از دیدگاه های اندیشمندان پیشین علوم جنایی مانند بکاریا،بنتام و پیکر الهام می گیرد بکاریا بر این باور بود که انسان ها با اثر پذیری از خواسته ها و منافع خویش از خود رفتاری را بروزمی دهند. بنتام نیز بر این باور بود که همه ی افراد به طور خودآگاه بر اساس حسابگری و بر آورد لذت و رنج ناشی از رفتار، انجام کردار یا بیان گفتاری را بر می گزینند. بنابراین، در زمینه ی بزه کاری نیز همین امر حاکم است، بدین معنا که ، بزه کار با بررسی نتیجه ی کردار و رفتار خویش در صورت سودآور بودن، مرتکب رفتار بزه کارانهمی شود پس از این دو، بیکر در سال ۱۹۶۸ میلادی با نگارش مقاله ای با عنوان بزه و کیفر، بزه کاری را رفتاری اقتصادی معرفی کرد. وی بر این باوربود که بزه کار انسانی است عادی و حسابگر که به دنبال یک سلسله معاملات مصمم به ارتکاب و یا عدم ارتکاب جرم می گردد. در این معادله فعالیت ها ی بزه کارانه به دیگر فعالیت های مشروع اجتماعی مانند تجارب تشبیه می گردد. تجارتی که سود آن همان فایده ای است که از وقوع جرم به دست می آید و زبان آن همان فایده ای است که در امکان کشف جرم، خطر دستگیری مجرمان و مجازات آن نهفته است. بدین ترتیب، بر اساس این رویکرد، میزان بزهکاری تابعی از احتمال دستگیری ، نوع و میزان کیفر است(نیازپور به نقل از نجفی ایرند آبادی، ۱۳۸۷: ۱۸۶ - ۱۸۵).
کلارک به همراه کرنیش خالق نظریه انتخاب عقلانی بزهکار در جرم شناسی هستند که بارهیافت اقتصادی به رفتار جنایی کاملاً منطبق می باشد. این رویکرد می پندارد که مجرمین بالقوه تصمیم گیرندگان عاقلی هستند که به دنبال امین منافع اقتصادی خود، پس از ارزیابی میزان خطر و منافع حاصله از طریق ارتکاب جرم می باشند.
۲-۷-۲-۴-اصول کلی پیشگیری وضعی:
پیشگیری وضعی یا موقعیت مدار بر ۲ محور مبتنی است:
۱-دخالت کردن از وضعیت های پیش از بزهکاری:
وضعیت های پیش از بزهکاری اوضاع و احوالی هستند که در شرایط عادی و معمولی جرم در آن رخ می دهد.کین بزرگ وضعیت های پیش از بزهکاری را به سه گونه تقسیم کرده است.
الف-وضعیت های ویژه یا موقعیت های خطرناک:
در این موقعیت ها نیازی برای جستجوی موفقیت و مناسبت به منظور ارتکاب بزه نیست. این مناسبت ممکن است از اوضاع و یا از روابط بین افراد(موقعیت مناسب برای زنا یا جرائم پدر کشی) ناشی شود (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی ۱۳۷۷ ،۲۶۹ ).
ب-وضعیت های غیر ویژه:
موقعیت هایی هستند که رد آنها باید فرصت مناسب برای وقوع جرم را پیدا کرد تا بر اساس آن به منظور ارتکاب بزه، برنامه ریزی لازم انجام پذیرد. از این رو طرح نقشه شناسایی مکان وقوع بزه ، فراهم کردن ابزار برای ارتکاب جرم و گزینش همکاران-شرکا و معاونان- در این موقعیت مطرح است.
ج-وضعیت های بینابین:
چنین موقعیت هایی در اثر فشار یک رخداد یا یک دخالت عملی پدید می آیند. برای نمونه بیکار شدن فرد به دلیل اخراج از کار از پدید آمدن موقعیت های مختلط یا وضعیت های بینابین سخن به میان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...