- این طبقه بندی زمانی، کودکان یا نوجوانان با اختلالهای اسکیزوفرنی، اختلالهای عاطفی، اختلال اضطرابی، دیگر اختلالهای پایدار رفتار و یا سازگاری را در بر میگیرد که آنها بر عملکرد تحصیلی، تاثیر نامطلوبی میگذارند (کاوال و همکاران[۳۳]، ۲۰۰۴)
۲-۱-۲- طبقه بندی مشکلات رفتاری– عاطفی
برخی از سامانههای طبقه بندی این افراد بر اساس طبقه های آماری و به وسیله روشهای بسیار پیچیده آماری توصیف می شوند. سایر سامانههای طبقه بندی جهتگیری بالینی دارند و بر اساس تجربههای پزشکان و دیگر دانشمندان علوم اجتماعی که به طور مستقیم با کودکان، نوجوانان و بزرگسالان با اختلالهای رفتاری کار می کنند، تدوین شده اند. برخی از سامانههای طبقه بندی میتوانند بر اساس شدت اختلال به ما کمک کنند (هاردمن و همکاران[۳۴]، ۲۰۰۲؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱-۲-۱- طبقه بندی بر اساس روشهای آماری
وون ایسر، کوای و لاو[۳۵] (۱۹۸۰) با بهره گرفتن از روششناسی مشابهی چهار طبقه مجزّا از مشکلات رفتاری را در کودکان شناسایی کرده اند:
۱٫اختلال سلوک[۳۶]: که دربردارندهی ویژگیهایی همچون پرخاشگری آشکار، هم کلامی و هم جسمانی، آزارشگری، منفیگرایی، مسئولیتناپذیری، نافرمانی در برابر قدرت که همگی در حیطهی گونههای رفتاری مدرسه و دیگر نهادهای اجتماعی قرار دارند.
- اضطراب–گوشهگیری[۳۷]که به شکل قابل ملاحظهای در مقابل اختلالهای سلوک قرار میگیرد و شامل فزوناضطرابی،گوشهگیری اجتماعی، دوریگزینی، خجالتیبودن، رفتارهای دیگری که نشانگر نوعی عقبنشینی از محیط به جای پاسخ خصمانه به آن است.
- نارسشی[۳۸]که ویژگی آن دل مشغولی، دامنه توجه کوتاه، انفعالی بودن، رویایی، تنبلی و سایر رفتارهایی که با سطح رشدی مطابقت ندارند.
- پرخاشگری اجتماعی[۳۹]که مشخصهی اصلی آن فعالیت درگروههای تبهکار، سرقتهای مشارکتی، ولگردی و نشانه های دیگر، مشارکت در گروه های بزهکاری است (شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۴).
۲-۱-۲-۲- نظام طبقه بندی روانپزشکی
- اختلال اضطرابی: افراد با اختلالهای اضطرابی معمولاً افکار یا نگرانیهای تکراری و ناگهانی دارند. آنها ممکن است از موقعیتهای اضطرابآور پرهیز کنند. همچنین ممکن است علائم جسمی مانند عرق کردن، لرزش، سرگیجه و ضربان قلب را بروز دهند.
- اختلال خوردن[۴۰]: اختلال خوردن عادات غیرطبیعی خوردن است که می تواند سلامتی یا حتی زندگی را تهدید کند و شامل بیاشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی و شرابخواری افراطی میباشد. افراد مبتلا به اختلال خوردن به صورت افراطی در مورد خوردن نگران هستند (انجمن روانشناسی آمریکا[۴۱]، ۲۰۱۴).
- اختلالهای دفع[۴۲]: به ادرار کردن و مدفوع کردن در کودکان بزرگسالتر مربوط می شود. این کودکان در بعد از ۴ یا ۵ سالگی هنوز در کنترل مدفوع و ادرار مشکل دارند و این وضعیت به اختلال جسمانی مربوط نمی شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).
- اختلالهای رشدی فراگیر[۴۳]: کودکان با اختلالهای رشدی فراگیر، نارساییهای شدید و فراگیری در حوزههای متفاوت رشد نشان می دهند.این نارساییها ممکن است شامل مشکلات قابل توجهی در مورد ایجاد ارتباط با والدین، همشیران و دیگران، مهارت های ارتباطی بسیار ضعیف، رفتارهای غیرعادی مشهود در وضعیت بدنی، حالت و چهره بشود.
- اختلالهای نارسایی توجه و رفتار آزارشی: کودکان با این اختلالها در پاسخ مناسب به تکالیف درسی و اجتماعی و همین طورکنترل سطح فعالیت جسمانی مشکل دارند. بسیار به دیگر افراد یا حیوانها صدمه میزنند و اغلب به رفتارهایی مبادرت میورزند که به اموال دیگران خسارت میزنند. آنها مرتب در فعالیتهای دزدی و فریبکاری شرکت می کنند و قوانین و قراردادهای اجتماعی را زیر پا میگذارند.
- اختلالهای اندام جست[۴۴](تیک): این اختلالها شامل حرکتها یا صداسازیهای قالبی است که غیرارادی، سریع و بازگشتی است که ممکن است به شکل چشمک زدن، حرکت صورت، فین فین کردن، و خرخر کردن باشد.
- سایر اختلالهای شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی: منظور اختلالهایی هستند که به راحتی در طبقه های دیگر کتاب راهنمای تشخیصی و آماری–چاپ چهارم جای نمیگیرند (گنجی، ۱۳۹۲).
۲-۱-۳- ویژگیهای دانش آموزان با مشکلات رفتاری-عاطفی
کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری یا هیجانی، در درجه اول توسط رفتارهایی که به طور قابل توجهی فراتر از هنجارهای فرهنگی و گروه سنی در دو بعد اتفاق میافتد، شناخته میشوند.
۱- بروننمود (پرخاشگری) و ۲- دروننمود (اضطراب و انزوای اجتماعی). در هر دو صورت الگوی رفتار غیرطبیعی اثرات سوء بر دستاورد تحصیلی و روابط اجتماعی کودک دارد.
۲-۱-۳-۱- رفتارهای برون نمود
رایجترین الگوی رفتار کودکان با اختلالات رفتاری-عاطفی رفتار ضداجتماعی یا بروننمود است. در کلاس درس کودکان مبتلا به رفتارهای بروننمود به طور مکرر رفتارهای زیر را انجام میدهند (واکر[۴۵]، ۱۹۹۷). ۱- خارج شدن از صندلی خود ۲- دادزدن، صحبت کردن و فحش دادن ۳- ایجاد مزاحمت برای همکلاسیها، ضربه زدن، بیتوجهی به معلم، شکایت کردن، دروغگویی، از بین بردن اموال و غیره. همه بچهها گاهی اوقات گریه می کنند، کار دیگران را مختل می کنند و قادر به پیروی از درخواست والدین و معلمان نیستند؛ اما کودکان مبتلا به اختلالات هیجانی-رفتاری رفتارهای مذکور را به طور مکرر انجام می دهند. پرخاشگری به صورت سوءاستفادههای کلامی به سمت بزرگسالان و کودکان دیگر، حملات فیزیکی به سمت دیگران و تخریب اتفاق میافتد. این کودکان به نظر میرسد که مدام با اطرافیانشان درگیر هستند. بنابراین در پیداکردن دوست و حفظ روابط دوستی ناتوان هستند. بسیاری بر این باورند که اکثر کودکانی که الگوهای رفتاری منحرف نشان می دهند، با گذشت زمان عملکردشان مانند بزرگسالان طبیعی خواهد بود. اگرچه این نتیجه خوشبینانه برای برخی کودکان که رفتارهای انزواطلبانه، ترس و اختلال گفتار نشان می دهند، درست است (راتر[۴۶]، ۱۹۷۶)، تحقیقات نشان میدهد برای کودکانی که دارای الگوهای رفتاری پرخاشگری، رفتار ضداجتماعی و رفتارهای بزهکارانه هستند درست نمی باشد (مونتاگو[۴۷]، ۲۰۱۱). رفتار اولیه در رشد کودک بهترین پیشبینی کننده بزهکاری در نوجوانی است. کودکانی که با سابقه رفتار پرخاشگرانه وارد نوجوانی میشوند، مبتلا به سوء مصرف مواد، ترک تحصیل و مرگ در جوانی خواهند شد (واکر و همکاران[۴۸]، ۲۰۰۵).
۲-۱-۳-۲- رفتارهای دروننمود
بعضی از کودکان با اختلالات رفتاری و عاطفی هر رفتاری هر رفتاری به جز پرخاشگری را از خود بروز می دهند و مشکل اصلی آنها تعامل اجتماعی کم با دیگران است که به آنها گفته میشود رفتارهای دروننمود دارند. اگرچه این کودکان به طور مداوم و مکرر ناپخته و منزوی عمل می کنند و رفتارهای ضداجتماعی نشان نمیدهند، ولی رفتارشان یک مانع جدی برای رشدشان ایجاد می کند. این کودکان به ندرت با همسن و سالانشان بازی می کنند. آنها فاقد مهارت های اجتماعی مورد نیاز برای پیداکردن دوست و سرگرمی هستند و اغلب در رویا و توهمات به سر میبرند، ترسهای شدید و بدون دلیل دارند، اغلب از بیمار بودن شکایت میکنند و در حملات عمیق افسردگی به سر میبرند (کینگ و همکاران[۴۹]، ۲۰۰۵). بدیهی است که چنین رفتارهایی شانس یک کودک را برای شرکت در یادگیری و فعالیتهای مدرسه، اوقات فراغت و تفریح محدود می کند. از آنجا که کودکان با ویژگیهای رفتار دروننمود از جمله برخی از انواع اختلالات خلقی و اضطرابی را نشان می دهند، ممکن است نسبت به رفتار ضداجتماعی، کمتر مختلکننده کلاس درس باشد، بنابراین آنها کمتر شناسایی میشوند. خوشبختانه کودکان ناپخته و گوشهگیر با درجه خفیف تا متوسط، از داشتن متخصصان و معلمان شایسته برای رشد و توسعه خود بهرهمند هستند. مهارت های اجتماعی و خودتصمیمگیری که کودک نیاز به یادگیری دارد، باید به دقت مورد هدف قرار گیرد و به طور منظم فرصتهایی برای تقویت این رفتارها که اغلب موفقیتآمیز هستد، سازماندهی شود (موریس و مارچ[۵۰]، ۲۰۰۴).
با این حال این یک اشتباه بزرگ است، اعتقاد به اینکه کودکان مبتلا به اختلالات خلقی که در ابتدا با رفتارهای دروننمود مشخص میشوند، فقط مشکلات ملایم و موقت دارند. اضطراب شدید و اختلالات خلق و خوی که برخی از کودکان تجربه می کنند، نه تنها باعث اختلال فراگیر در عملکرد تحصیلیشان می شود، بلکه موجودیتشان نیز تهدید می شود. در واقع بدون شناسایی و درمان موثر، اختلالات عاطفی شدید برخی از کودکان می تواند می تواند منجر به آسیبرسانی به خود یا حتی مرگ در اثر گرسنگی و سوء مصرف مواد شود (اسپیریتو و اورهولسر[۵۱]، ۲۰۰۳).
۲-۱-۳-۳- پیشرفت تحصیلی
اغلب دانش آموزان با اختلالات رفتاری-عاطفی یک یا چندسال زیر سطح کلاسی عمل می کنند. مطالعات پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان، نتایج نگرانکننده زیر را گزارش کرده اند (بنر و همکاران[۵۲]، ۲۰۱۰):
- دو سوم آنها آزمونهای ورود به سطوح کلاسی بالاتر را با موفقیت بگذرانند. آنها با احتمال بیشتری نسبت به دانش آموزان بدون اختلالات رفتاری نمره های پایین کلاس را دریافت میکنند. پیشرفت کم باعث می شود در کلاس به عنوان دانش آموزان بزرگتر، به دیده تحقیر به آنها نگریسته شود. آنها بالاترین میزا غیبت، نسبت به گروه های دیگر دانش آموزان را دارند. شصت درصد آنها در مقطع دبیرستان ترک تحصیل می کنند.
همبستگی قوی بین مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی کم وجو دارد. رفتار مخل و مبارزهجو آموزش را مختل می کند و شرکت در فعالیتهای کلاسی و تکمیل تکالیف را محدود می کند. نتیجه این عدم درگیری و شرکت در فعالیتهای درسی، شکست در یادگیری است. مشکل وقتی بیشتر می شود که دانش آموزان با اختلالات رفتاری-عاطفی آموزشهای بی اثر از معلمانی که از نقص مهارت های تحصیلی دانش آموز آگاه نیستند، را دریافت می کنند، بنابراین دانش آموز ناکام می شود که این منجر به بدرفتاری در قالب اجتناب و گریز میشود و به نوخود باعث افت و عقبماندگی تحصیلی در دانش آموزان می شود (پین و همکاران[۵۳]، ۲۰۰۷). علاوه بر مشکلات یادگیری که به علت فزونی و کمبود رفتار ایجاد می شود، تعداد زیادی از این دانشآموزان نیز ناتوانی یادگیری و تاخیرات زبانی که باعث مشکلاتی در کسب مهارت های عملی می شود، دارند (نلسون و همکاران[۵۴]، ۲۰۰۵).
۲-۱-۳-۴- هوش
این عقیده که کودکان و نوجوانان دارای اختلالات رفتاری-عاطفی تیزهوش هستند، غلط است. تحقیقات به وضوح نشان دادهاند که به طور متوسط حدود نود درصد این دانش آموزان در دامنه پایین توزیع هوش قرار دارند و تقریباً تعداد کمی در بالای توزیع طبیعی هوش قرار دارند. اکثر این دانش آموزان در مقایسه با توزیع طبیعی هوش، در دامنه دیرآموزان و عقبماندگان ذهنی خفیف قرار دارند (کافمن، ۲۰۰۱). همچنین متوسط توجه فعالانه دانش آموزان عادی به معلم و کار محول شده به او حدود ۸۵ درصد از زمان میباشد. اما دانش آموزان با اختلالات رفتاری-عاطفی حدود شصت درصد یا کمتر از شصت درصد زمان روی انجام تکالیف میمانند. این تفاوت در رفتار توجه به تکالیف تاثیر آشکاری بر یادگیری داشته باشد. گاهی اوقات رفتار مخرب و بیتوجهی به تکالیف به طور مکرر توسط توجه خود معلم ایجاد می شود که می تواند اثر ناخواسته بر تقویت رفتار ناخوشایند دانش آموز داشته باشد. آموزش دانش آموزان برای کسب توجه معلم، هنگامی که کاری را به اتمام رساندهاند، یک استراتژی برای شکستن این الگو میباشد (رود و همکاران[۵۵]، ۱۹۹۸).
۲-۱-۳-۵- بزهکاری نوجوان
بیش از یک-سوم دانش آموزان با اختلالات رفتاری-عاطفی در طول دوران مدرسه دستگیر میشوند. میزان بازداشت در طول سالهای دبیرستان به شدت افزایش مییابد. این الگو منعکس می کند ۱- آسیبهای بیشتر نوجوانان از طرف جامعه به دلیل رفتار نامناسبشان و ۲- این واقعیت که کودکان کمتر به دلیل ارتکاب اعمال نامناسب یکسانی که منجر به بازداشت نوجوانان می شود، دستگیر میشوند؛ بنابراین مدارکی برای نشان دادن جرائم وجود ندارد؛ با این حال کودکان برای جرائم شدید بازداشت میشوند. همچنین در حدود نیمی از نوجوانان بزهکار تکرار کننده جرائم میباشند (دفتر دادگستری نوجوان و پیشگیری از بزهکاری[۵۶]، ۲۰۰۹).
۲-۱-۴- ابعاد مشکلات رفتاری در پژوهش حاضر
۲-۱-۴-۱- اختلال اضطرابی
همه افراد در مواقعی احساس اضطراب می کنند. شرایط استرس زا مانند ملاقات شخص مهمی در وقت کم یا تعهدات مهم اجتماعی اغلب برای ما اضطرابآور است. تجربه اضطراب خفیف ممکن است به افراد کمک کند تا در مواجه با شرایط تهدید کننده تمرکز کنند و هوشیار شوند. اما افرادی که ترس شدید دارند و نگرانی آنه فروکش نمیکند، از اختلال اضطرابی رنج میبرند. فراوانی و شدت اضطراب می تواند عملکرد روزانه را مختل کند. خوشبختانه، اکثریت افراد مبتلا به اختلال اضطرابی با رواندرمانی موثر بهبود پیدا می کنند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۰). اختلالات اضطرابی رایجترین اختلالات عاطفی هستند و بیش از ۲۵ میلیون آمریکایی به آن مبتلا هستند و شروع آن قبل از ده سالگی است. علائم اختلال شامل: ا- احساس وحشت و ترس فراوان ۲- افکار وسواسی غیر قابل کنترل ۳- افکار ناخوانده و دردناک ۴- کابوسهای تکرارشونده ۵- علائم فیزیکی مانند احساس ناراحتی معده، تنش عضلانی، تپش قلب، وحشتزدگی و غیره. اختلالات اضطرابی درمان نشده میتواند افراد را برای پرهیز از موقعیتی که علائم آنها را تشدید می کند، تحت فشار قرار دهد. افراد مبتلا به اختلال اضطرابی به احتمال زیاد از افسردگی رنج میبرند و برای رهایی از نشانهها، دارو و مواد مخدر دیگر استفاده می کنند (وایت و کریول[۵۷]، ۲۰۱۴).
۲-۱-۴-۲- اختلال ارتباط اجتماعی
اختلال ارتباط اجتماعی[۵۸]، اختلال کارکردی است و بر اساس مشکل در استفاده از ارتباط کلامی و غیر کلامی در بافتهای طبیعی که بر توسعه روابط اجتماعی و درک مباحثات اثر می گذارد و اینکه بر اساس تواناییهای کم در حوزه های ساختار کلمه و قواعد یا به طور کلی توانایی شناختی قابل توضیح نیست، تشخیص داده می شود. تواناییهای ارتباط اجتماعی پایین منجر به محدودیتهای عملکرد در ارتباط موثر، مشارکت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی یا عملکرد شغلی به تنهایی یا ترکیبی از این عوامل می شود (فرانک[۵۹]، ۲۰۱۳).
۲-۱-۴-۳- رفتار ضداجتماعی
رفتار ضداجتماعی[۶۰] در درجه اول اینگونه تعرف شده است: ناتوانی در احترام گذاشتن به حقوق دیگران که منجر به نقض هنجارهای اجتماعی می شود و توسط انواع گوناگون اعمالی که میتواند کاملا جزیی تا شدید از قبیل تجاوز، سرقت، دزدی، تقلب، پرخاشگری جسمی و روانی، پرسهزنی و قلدری باشد، مشخص می شود. همچنین می تواند یک مفهوم ساخته اجتماع، که در سراسر فرهنگها متفاوت است، باشد (گایک و همکاران[۶۱]، ۲۰۱۰). اگر چه برخی از اعمال ضد اجتماعی بی اهمیت و طبیعی یا رفتار مورد انتظار نوجوان باشد، اما یک نگرانی رو به رشدی در مورد رفتار ضداجتماعی نوجوانان در جامعه امروز وجود دارد. نوجوانانی که رفتارهای اجتماعی بی رحمانه بروز می دهند به احتمال بیشتری مشکلاتی نسبت به همسالان بدون رفتار ضداجتماعی مشکلاتی از قبیل اشتغال، روابط میان فردی و سوء مصرف مواد را، تجربه می کنند. رفتار ضداجتماعی در نوجوانی همچنین پیش بینی کننده جرم و جنایت در بزرگسالی که خود با مشکلات سلامت روان مرتبط است، میباشد. نوجوانان با رفتار ضداجتماعی معمولا از جامعه طرد میشوند که منجر به بی تعهدی در آنها، استمرار مشکلات رفتاری و افزایش بار مالی جامعه می شود (کلمن و همکاران[۶۲]، ۲۰۰۹).
۲-۱-۴-۴- درخودماندگی
درخودماندگی[۶۳] با آسیبهای شدید در ارتباطات و تعاملات متقابل اجتماعی، رفتار و تخیل، همچنین علایق محدود و رفتارهای کلیشهای و تکراری، مشخص می شود. رفتارهای درخودماندگی در افراد با کمتوانی ذهنی شامل اجتناب از تماس چشمی، پاسخهای حسی غیرمعمول، تاخیر در زبان، گفتار بیقاعده و رفتارهای کلیشهای و تکراری میباشد. مطالعات نشان دادهاند افراد مبتلا به کمتوانی ذهنی دارای رفتارهای درخودماندگی، نسبت به افراد کمتوان ذهنی با رفتارهای درخودماندگی کمتر، اغلب نتایج رشدی ضعیفتر، توانایی شناختی و رفتار سازشی پایینتر و مشکلات رفتاری بیشتر دارند (هاتون و همکاران[۶۴]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۵- رویکردهای مشکلات رفتاری– عاطفی
رویکردهای مختلف مشکلات رفتاری-عاطفی را به شیوه های گوناگون تبیین می کنند که در ادامه به برخی از مهمترین رویکردها اشاره میکنیم:
۲-۱-۵-۱- رویکرد زیستی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت