- وفا از سگ یاد بِگی، غیرت از خروس.
معنی: وفا­داری را از سگ یاد بگیر و غیرت داشتن را از خروس.
در برخورد با آدم­های بی­وفا و بی­غیرت و نمک­نشناس به کار می­رود.
- یَک فِنْج آدَمِنْ ، یَک رودَه گَو. *
معنی: هیکلش به اندازه یک فنچ است، اما روده­اش اندازه روده گاو.
Vak fenj adamen. Yak rodā gow.
ظاهراً این مورد درباره زن­های پر­حرف و وراج و به اصطلاح روده­دراز به کار می­رود.
- هو شِرین نِ مُلْ خَرِن.
معنی: آب شیرین مال خر نیست.
Ow-ve šerin ne mole xaren.
درباره کسی که تعریف بی­جا از خودش می­ کند، اما کسانی که او را می­شناسند این ضرب المثل به کار می رود کسی که ارزش چیز با ارزش را ندارد. مثل: خلایق هر چه لایق
- کاهُشْ از دَرِن، کاهدون مالِ خُمِن.
معنی: کاهم مجانی است، اما کاهدان مال خودم است. کاه منظور خوردنی است و کاهدان شکم انسان.
وقتی موقع غذا خوردن به کسی زیاد اصرار کنند که بیشتر غذا بخورد، به کار می­رود.
- وقتی جای زدن نیست،‌گریختن ننگ نیست.*
معنی: وقتی نمی­توانی از خودت دفاع کنی، فرار کردن عیب به حساب نمی­آید.
- سیاهی زر بپوشد، خر بخندد.*
کسی که پوست سیاهی دارد، طلا بپوشد خر هم به او می­خندد.
معنی: دربارۀ چیزی که بی­جا استفاده شود ومورد تمسخر دیگران قرار می­گیرد.
- خر بستَه، صاحِبُش نِ خستَه.*
معنی: خری که بسته است، صاحبش خسته نیست.
در مورد چیزی که جایش محفوظ است و نیاز به گشتن به دنبال آن نیست و صاحبش نمی­تواند ادّعا کند که به دنبالش بوده و خسته شده است به کار می­رود.
- گنَده مرغ اَلِ گندَه درخت اَنی.*
معنی: پرنده کثیف روی درخت کثیف می­نشیند.
Gandā morq ale ganda deraxt ani.
این مورد درباره افرادی که همراه آدم­های پست­تر و پایین­تر از خودشان می­گردند، به کار می­رود.
- زِنِ لَچَه، پِنَشَ از بَچَه*
معنی: زن ولگرد بهانه­اش به بچه است.
Zene- lačā penaš az bača
درباره زنی که دلش می­خواهد بگردد و برای گشتن و بیرون رفتن از خانه بچه را بهانه می­ کند.
دانلود پایان نامه
- سگ درِ خونۀ خُش هار اَبی.*
معنی: سگ در خانه خودش هار می­ شود.
درباره اینکه هر کس توی خانۀ خودش ریاست می­ کند.
- هر کِ تِ روستای خُش شِیرِن.*
معنی: هر کس توی روستای خودش شیر است.
در محل زندگی خود قدرت و تمکّن داشتن.
- مرد مُر کارِن، خَر مُر بار.*
معنی: مرد به درد کار کردن می­خورد و خر به درد بار بردن.
هرگاه کاری برای یک مرد پیش بیاید که باید انجام دهد، این ضرب­المثل را برایش به کار می­برند.
- وختی علف شُ اَبَشدِه تُ اَکُ بُسّشِْ.
معنی: وقتی علف را تقسیم می­کرده­ند، تو کجا بوده­ای؟*
Vaxti alaf šo abašede to ako bosseš.
در برخورد با افراد بی­ادب و نفهم به کار می­رود.
- هم هندسّش دیدن خالَه، هم هندسِش اَخر سوارَه.
معنی: هم به دیدن خاله آمده­ای، هم به خر سواری آمده­ای.
برای کسی که می­خواهد با یک تیر دو نشان بزند، یعنی هم­زمان با یک کار، کار دیگری نیز انجام دهد به کار می­رود.
شبیه ضرب المثل: هم فال و هم تماشا
- مِ کِ فکُرش ناکنُِش بر سَرُتْ اَتا.*
معنی: همان چیزی که فکرش را نمی­کنی، به سرت می ­آید.
Me ke fekroš nakoneš bar sarot atā .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...