پژوهش های کارشناسی ارشد درباره طراحی الگوی توسعه شبکه های دانش در صنعت ... |
افزایش فوقالعاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات، به طور کلی ارزش دانش را افزوده است؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا می کند، دانش همچنین ارزش بالایی پیدا می کند. زیرا به اقدام نزدیکتر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمی کند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسانهاست که به تصمیم و بنابراین به اقدام میانجامد.
تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگیهای جمعیتشناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده است. بسیاری از سازمانها دریافتهاند که حجم زیادی از دانش مهم آن ها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج می شود. تخصصیتر شدن فعالیتها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد[۱۰۹].
۲-۷-۳٫ تکامل مدیریت دانش
زمانی که سازمانها به سرعت به فناوری روی آوردند، تصور کردند که قدرت فوقالعاده رایانه، سیستمها و بانکهای اطلاعاتی پیشرفته می توان د بر کلیه مشکلات سازمانی فائق آید، بنابراین بخشهای فنآوری اطلاعات مرکز فعالیتهای مدیریت دانش بودند. اما وقتی خبرگی و دانش نهفته انسانها مرکز توجه واقع شد، سایر رشتهها و بخشها نیز بهتدریج درگیر شدند. در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فناوری نگاه میشد و آن را یک فناوری میپنداشتند. اما بتدیج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات مورد نیاز است. انسانها در مقابل ابزارهای چاپی یا الکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار میگیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است[۱۱۰].
با توجه به مطالب فوق، در عمل اهداف مدیریت دانش را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
ایجاد انباره دانش، ارتقای دارایی های دانشی، بهینهسازی فضای دانشی و مدیریت دانش به عنوان یک دارایی[۱۱۱].
مدیریت دانش، مطلب جدیدی نیست. میتوان گفت که از صدها سال پیش که صاحبان شرکتهای خانوادگی، تجار، کشاورزان، پیشهوران و سایر حرف، مهارتهای مورد نیاز را به فرزندان و شاگردان خود انتقال میدادهاند، مدیریت دانش نیز وجود داشته است. با این وجود مطالعات و بررسیهای مدیریت دانش در دهه اخیر به طور جدی مورد توجه قرار گرفتهاست.
فرایند تکامل مدیریت دانش
در این بخش از تحقیق روند تکاملی مدیریت دانش در قالب موضوعات چهارگانه ذیل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند:
پردازش اطلاعات سازمانی[۱۱۲]
هوشمندی کسب و کار یا هوش سازمانی[۱۱۳]
شناخت سازمانی[۱۱۴]
بهبود سازمانی[۱۱۵]
اینک به شرح مختصر هر یک از موضوعات مذکور میپردازیم:
پردازش اطلاعات سازمانی:
در خلال چند دهه گذشته، مدیریت دانش بیشتر در ارتباط با رایانه و سیستمهای اطلاعاتی مورد توجه بوده است. در این دوره بیشتر تلاشها بر یافتن بستههای نرمافزاری که بتوان از آن در ثبت رخدادها و فعالیتهای مدیریت دانش استفاده کرد، متمرکز شده بود. دانش، مفهومی ساده و صریح داشت لذا صحت دانش باید به تایید نرمافزار میرسید. مشکلات اصلی مدیریت دانش در این دوره به نحوه ذخیرهسازی و توزیع آن مربوط میشد. اعتقاد بر این بود که دانش باید از طریق سیستمهای رایانهای ذخیره و توزیع شود. در این دوره که از سال ۱۹۷۰ شروع می شود متخصصان هوش مصنوعی و ارائهکنندگان نرمافزارها، بیشترین اثر را بر مدیریت دانش گذاشتهاند. دانش انسانی میبایست به صورت طبقه بندی شده در سیستمهای ذخیره میشد. زیرا تنها این سیستمها میتوانند جنبه های غیرصحیح دانش را شناسایی کنند[۱۱۶]. دونالدمیکی، در سال ۱۹۸۳ در مقالهای با عنوان ‹‹تعریف مجدد الگوی دانش›› مینویسد: ‹‹رایانه تنها پالایشگاه دانش انسان است، دانش انسان باید به تأیید رایانه برسد››[۱۱۷]. بابرو و وینوگراد در سال ۱۹۹۷ در مقالهای با عنوان ‹‹زبانی برای ارائه دانش›› نیز تاکید کرده اند که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تمرکز تحقیقات هوش مصنوعی بر روی ماشین های پردازشگر دانش بوده است. در این دوره بانک های اطلاعاتی مدیریت، گسترش قابل توجهی یافتند. از جمله اهداف عمدهای که در این دوره تعقیب میشد، ساخت مخازن عظیمی برای دانش بوده است، به طوری که بتوان تمام داده های مورد نیاز مدیریت در آن جای داد. سیستمهای اطلاعاتی مدیریت[۱۱۸] به گونه ای طراحی شده بودند که بیشتر، مدیران سطوح عالی سازمان میتوانستند از آن استفاده کنند[۱۱۹].
هوشمندی کسب و کار یا هوش سازمانی:
در رویکرد اول، متخصصان پردازش اطلاعات، به دانش سازمانی به عنوان یک مسأله و مشکل فنی نگاه میکردند که میتوانست از طریق استفاده مناسب از رایانه حل شود. افزایش فشارهای رقابتی در دهه ۱۹۹۰، اهمیت تحلیلهای رقابتی را افزایش داد بهگونه ای که شرکتها و سازمانهای بزرگ، واحدهای مستقلی را برای تحلیل اطلاعات به وجود آوردند. مسأله عمده در این رویکرد، یافتن افرادی بود که بتوانند به اطلاعات دسترسی پیدا کرده، آن را درک نموده و در کل سازمان توزیع کنند. در این رویکرد، نقش متخصصان ستادی به عنوان یکی از عناصر اصلی مدیریت دانش، مورد توجه جدی قرار گرفت، زیرا آن ها به دلیل جایگاه سازمانی خود میتوانستند اطلاعات محیط بیرونی و رقابتی را نیز جمع آوری و تحلیل کنند (همان مأخذ، ص۷). در رویکرد اول، کاربرد تکنیکهایی مثل فناوری اطلاعات مدیریت[۱۲۰] و سیستم اطلاعات مدیریت[۱۲۱] متوجه رأس سازمان میشد. با وجود آنکه در رویکرد دوم نیز تمرکز زیادی روی سطح مدیریت عالی سازمان صورت میگرفت. اما این نگاه ترویج میگردید که اطلاعات در خارج از این سطح نیز وجود دارد. به علاوه تغییرات سریع محیط رقابتی، بخش عظیمی از دانش را میان اعضای مختلف سازمان توزیع میکرد. دانش در این رویکرد به سمت تلفیقی از سیستمهای ناهمگن شبکه های انسانی و شبکه های رایانهای متمایل شد، بهگونه ای که متخصصان نیروی انسانی و تحلیلهای آنها در فرایند ایجاد دانش حائز اهمیت گردید. این در حالی است که در رویکرد اول دانش عبارت بود از داده ها و حقایقی که مستقل از تعبیر و تفسیرهای افراد ایجاد میشد.
شناخت سازمانی:
پژوهش بر روی شناخت سازمانی به لحاظ تاریخی ریشه در نگرش پردازش اطلاعات، که سازمان را به مثابه سازمانهای پردازش سلسله مراتبی اطلاعات تصور میکرد، دارد. پژوهشهای اولیه بر روی شناخت سازمانی بر تصمیم گیریهای مدیریت عالی متمرکز شده بود[۱۲۲]. اگرچه رویکرد پردازش اطلاعات به طور گستردهای مورد پذیرش قرار گرفته بود، رفتهرفته محققانی مثل کارل ویک (۱۹۹۵)، دفت و ویک (۱۹۸۴) و بوگن (۱۹۷۷) به رویکردهای تعبیر گرایانه و جامعه شناختی در مدیریت دانش گرایش پیدا کردند و به عنوان مثال پژوهش کارل ویک، این حقیقت را روشن نمود که دانش سازمانی، صرفاً همان چیزی نیست که می تواند به صورت عینی و ملموس در بانکهای اطلاعاتی ثبت و ذخیره شود بلکه دانش سازمانی، فرایندی فعال و پویاست و بیانگر برداشت مردم از محیطشان است[۱۲۳]. همچنین در این رویکرد بر اهمیت دانش ضمنی در فرایندهایی مثل یادگیری سازمانی و نوآوری نیز تاکید شدهاست و نویسندگانی مثل پیتر سنگه (۱۹۹۰)، شون و آرجریس (۱۹۸۷)، در این طبقه قرار میگیرند.
محققان در این رویکرد شروع به پرسیدن سؤالاتی در زمینه ماهیت دانش و نقش آن در رفتارهای اجتماعی نمودند و این یک گام کوچکی برای توصیف سازمانها به عنوان یک پدیده مبتنی بر دانش بود. به نظر کویین[۱۲۴]، اگر قرار است سازمانها را پدیدههایی مبتنی بر دانش در نظر گیریم در مقایسه با بوروکراسیهای سنتی باید به گونه ای دیگر آنها را تجسم کنیم.
بهبود سازمانی:
در این رویکرد، پژوهشگرانی مانند ادوینسون و مالون[۱۲۵] قرار میگیرند. پژوهشگران در این رویکرد معتقدند که بخش عظیمی از دانش محاسبات سازمانی غیرقابل مشاهده است. کارکنان به عنوان سرمایه های هوشمند، عمدتاً بر مدیریت و سنجش شایستگیهای مبتنی بر دانش متمرکز میشوند. حداکثر توجه صرف بیشینه کردن سود حاصل از سرمایه های دانشی می شود لذا موضوعاتی مثل حسابداری مدیریت به طور فزایندهای مورد توجه قرار میگیرند. به علاوه، ممیزی دانش جدید، نقش شبکه های اجتماعی و روابط مشتریان را برجستهتر میکرد. ظهور اقتصاد دانشی حداقل این نکته را به اثبات رساند که نقش دارائیهای نامحسوس در پیشرفت و بهبود سازمان را نمی توان به هیچ وجه نادیده گرفت. هدف عمدهی این رویکرد این است که از دانش موجود به بهترین وجه ممکن در راستای توسعه سازمانی استفاده کند. دستیابی به این هدف با بهره گرفتن از سه پرسش اساسی صورت میگیرد:
چه تواناییها و شایستگیهایی در سازمان وجود دارد؟
نیازهای راهبردی سازمان کدامند؟
چگونه میتوان بین توانایی و قابلیت های موجود و نیازهای سازمانی، ارتباط برقرار نمود؟
۲-۷-۴٫ فناوری های نوین مدیریت دانش
برخی مدیریت دانش را بخشی از مدیریت اطلاعات می دانند که به مرور زمان طرفداران این نظریه کمتر می شوند و با توجه به سلسله مراتب ”داده - اطلاعات – دانش-خرد ” و اهمیت و نقش هریک، و از سوی دیگر تجربیات ناموفقی که در رابطه با مدیریت اطلاعاتی که بدون توجه به ساختار و فرهنگ سازمان بدست آمده است، امروزه دیگر کمتر فردی بر نظریه فوق پافشاری می نماید[۱۲۶].
مدیریت دانش بسیار فراتر از فناوری است، اما بی تردید ” فناوری دانش” بخشی از مدیریت دانش است[۱۲۷] نکته قابل توجه این است که مسائل مدیریت دانش را نوعًا نمی توان فقط با بهره گرفتن از راه کارهای فناوری به تنهایی حل نمود. بر اساس نتایج مطالعاتی که در خصوص شرکت های پیشرو در پیاده سازی مدیریت دانش انجام شده است، سیستم نرفزاری و به طور کلی فناوری اطلاعات در مدیریت دانش حداکثر به میزان ۲۰% نقش دارد و بقیه آن مربوط به افراد و فرایندهای سازمان می باشد. (اخگر، ۱۳۸۹) همچنین بر اساس نتایج یک نظرسنجی علمی[۱۲۸] بزرگترین مشکل در مدیریت دانش ” تغییر رفتار مردم” و بزرگترین مانع برای انتقال دانش ” فرهنگ” شناخته شده است.
البته باید به این نکته توجه داشت که مفهوم مدیریت دانش بدون فناوری های مبتنی بر دانش از توانمندی های بسیار محدودی برخوردار خواهد بود. بیشترین ارزش فناوری در مدیریت دانش، افزایش قابلیت دسترسی به دانش و تسریع انتقال آن است. فناوری اطلاعات، امکان بیرون کشیدن دانش را از ذهن صاحب دانش فراهم می آورد. سپس با فناوری می توان آن دانش را در قالب هایی منظم گنجاند و به دیگر اعضاء داخلی و شرکای تجاری سازمان در سرتاسر جهان منتقل کرد. فناوری، به رمزگذاری دانش و نیز گاهی خلق آن کمک می کند. به طور کلی قابلیت های متعددی را برای نرم افزار مدیریت دانش نام می برند که مهمترین آنها عبارتند از:
امکان ایجاد بسته های دانشی استاندارد توسط کاربران
بسته های دانشی چند رسانه ای (کاربران بتوانند دانش و اطلاعات خود را به صورت فیلم، پیام های صوتی تصویری، گزارشات مکتوب، نقشه ها و عکس ها و غیره منتقل نمایند)
تخته های گچی مشترک[۱۲۹]: ابزاری است که امکان تحریر مشترک برای گروهی از افراد را بر روی یک تخته مجازی فراهم می آورد.
طبقه بندی کاربران سیستم و تعیین سطوح دسترسی
نرم افزار گروهی[۱۳۰]: نرم افزاری که به افراد مختلف در قالب گروه هایی، امکان کار مشترک بر روی پروژه ها را می دهد.
تعریف هسته های دانشی تخصصی و امکان ارسال بسته های دانشی توسط کاربران جهت ارزیابی و غنی سازی و به اشتراک گذاری بسته های دانشی به نام کاربران پس از تایید هسته های دانشی
امکان ایجاد و حذف فیلدهای دانشی عمومی و تخصصی و امکان تخصیص بسته های دانشی به یک یا چند فیلد دانشی
پایگاه داده خبره[۱۳۱] جهت پاسخگویی به سئوالات: امکان پرسیدن سئوال توسط کاربران و ارائه پاسخ سیستم و یا ارسال آن برای هسته های دانشی مرتبط
صفحه شخصی برای کاربران و امکان ایجاد و ذخیره سازی بسته های دانشی قبل از ارسال برای هسته های دانشی و ارائه بازخورد نظرات برای صاحبان بسته های دانشی
قابلیت امتیاز دهی به کیفیت بسته های دانشی و ارسال نظرات کاربران برای هسته های دانشی جهت تایید
جستجوگر پیشرفته موضوعی و کلمه ای
گرفتن فایل پشتیبان[۱۳۲] به صورت دستی و اتوماتیک
ایجاد حافظه تاریخی و گزارش آماری پیشرفته
تعریف نامحدود پست الکترونیکی چندرسانه ای برای کاربران
واژه نامه عمومی و تخصصی به همراه مأخذشناسی و خبره شناسی
مرورگر وب[۱۳۳]: برنامه هایی برای خواندن صفحات وب و قابلیت اتصال سیستم به اینترنت
سیستم های اتوماتیک انگیزشی نرم افزاری
سیستم ارائه دانش[۱۳۴]: سیستمی که به طور اتوماتیک دانش های خلق شده در سیستم مدیریت دانش را به کاربران مربوطه ارائه نماید.
سیستم تلفیق دانش[۱۳۵]: سیستم تلفیق دانش های موجود در پایگاه های دانشی مختلف برای تصمیم سازی استراتژیک
سیستم نمایانگر دانش[۱۳۶]: سیستم شخصی سازی و نمایان کردن دانش های مورد علاقه هر کاربر.
ویدئو کنفرانس[۱۳۷]: این ابزار به کارکنان شرکت این امکان را می دهد که علی رغم فاصله جغرافیایی زیاد (حتی خارج از کشور)، اما به صورت مجازی در جلسه های مشترک شرکت نمایند و همانند یک جلسه چهره به چهره، تبادل دانش و هماهنگی های لازم را انجام دهند. همچنین ویدئو کنفرانس این امکان را به مهندسین مستقر در مناطق عملیاتی می دهد تا به صورت تصویری مشکلات احتمالی را بر روی دستگاه ها و یا از روی نقشه برای افراد خبره مستقر در مرکز بیان کنند و راه حل لازم را دریافت نمایند. ویدئو کنفرانس علاوه بر کاهش چشمگیر هزینههای مربوط به سفر، جابجایی و استقرار نیروهای متخصص و کارشناسان، مانع از اتلاف وقت و انرژی آنها برای حضور در جلسات میگردد. همچنین ویدئوکنفرانس میزان ارتباط نزدیک و در دسترس بودن مدیران ارشد، کارشناسان و افراد متخصص را افزایش می دهد و می تواند به افراد خبره و منحصر به فرد در شرکت های بزرگ این امکان را بدهد که از دفتر خود چندین مسأله و چالش را در نقاط مختلف جغرافیایی و عملیاتی شرکت حل نماید.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-22] [ 09:56:00 ق.ظ ]
|