احتساب ورودی به عنوان یک مکان برای اتصال، توقعات خاصی را بر اساس تصویر ذهنی و تجربیات افراد می طلبد که آن را از حد یک درب ورودی فراتر می برد. توقعات مزبور معطوف به ورودی هر نوع فضایی است.
- اولین توقع از هر ورودی این است که در این مکان حریم ها و مکان های بیرون و درون به آرامی و ظرافت بهم تبدیل شوند. به نحوی که بدون وارد آوردن شوک، افراد بتوانند رفتارهای خود را متناسب با حال و هوای درون، هماهنگ با رویدادهای آن نمایند. لذا تبدیل پذیری جزو اولین ویژگیها برای هر نوع ورودی، از ورودی شهر و محله تا بناهای خاص و خانه می باشد.
- از طرف دیگر حوزه های دو طرف ورودی در مکان ورودی با هم تلاقی یافته و تا حدی در دل هم نفوذ پیدا می کنند. طرح ورودی می بایستی به گونه ای باشد که این نفوذ پذیری را چه به صورت کالبدی و چه به صورت روانی بسته به شرایط دو عرصه بوجود آورد و احساس راه یافتن یکی در دیگری را در فرد ایجاد نماید. در واقع اتمام یک فضا و شروع شدن فضای دیگر را القاء نماید.
۴-۲-۱ تبدیل پذیری
ورودی در ذهن اکثر شهروندان مکان ویژه ای است که در آن احساس گذر از جایی به جای دیگر به آنها دست می دهد. به عبارت دیگر ضمن وابسته بودن به فضاهای دو طرفش، تبدیل آنها به یکدیگر را گوشزد می نماید. لذا شاید یکی از مهمترین توقعاتی که از هر نوع ورودی انتظار می رود. تبدیل پذیری باشد.
با تعمق در این توقع نخستین چیزی که به ذهن بیشتر شهروندان خطور می کند، اینست که ورودی معمولاً حریمی را به حریم دیگر تبدیل می نماید. برای مثال یک حریم خصوصی را به یک حریم عمومی وصل میکند.
به همین لحاظ معمولاً در جایی مستقر می گردد که یک حریم ختم و دیگری شروع می شود. وجود ورودی زمانی میان دو حریم احساس می شود که در یک نظام سلسله مراتبی به عنوان حد واسط میان دو حریم عمل کند. مثلاً ورودی یک خانه نسبت به درون آن عمومی تر و نسبت به بیرونش خصوصی تر است و اگر درون را فضای خصوصی و بیرون را فضای عمومی فرض نماییم. ورودی فضایی نیمه عمومی یا نیمه خصوصی می تواند باشد. با شنیدن نام ورودی همیشه این تصور بوجود می آید که بیرون و درونی هست و ورودی حائل میان آنها می باشد. به همین دلیل معمولاً ورودی را زمانی تعریف شده می خوانیم، که بر روی مرز میان بیرون و درون استقرار یافته باشد. البته لازم به تذکر است که نباید این مرز را یک خط باریک فرض کرد، بلکه بیشتر حالت یک عرصه دارد. معمولاً به محض قرار گرفتن در آستانه یک خیابان محلی خود را درون محله حس نمی کنیم و فضایی لازم است تا با گذر از آن احساس نماییم که از بیرون به درون محله راه یافته ایم. به همین دلیل شاید مرز احساس میان بیرون و درون بیش از مرز قانونی آنها اهمیت داشت باشد. کمتر اتفاق می افتد که با دیدن تابلوی ورودی یک شهر، که بر مرز حریم استحفاظی آن مستقر است. احساس کنیم به شهر وارد شده ایم. اما مواجهه با نخستین مظاهر زندگی شهری این احساس را زنده می نماید. از طرف دیگر انتظار می رود که ورودی در محل های خاصی از این مرز استقرار یابد و به نظر نمی رسد که بتواند به صورت بی هدف و اتفاقی هر جایی قرار گیرد. لذا لازم است نقاط عطف این مرز یعنی جاهایی که در بیرون و درون اتفاق خاصی می افتد و این دو عرصه به هم مرتبط می شوند. شناسایی شوند. برای مثال محل اتصال یکی از راه های اصلی به شهر و یا نقطه اتصال یک خیابان محلی به شریانهای شهری می تواند نقطه تعریف شده ای برای استقرار ورودی باشد.
ورودی شهر ماسال نیز دارای این ویژگی تبدیل پذیری می باشد چونکه پس از گذر ازآن کاملا تفاوت فضایی بین فضای خارجی وفضای داخلی شهر را به فرد منتقل می کند همچنین در تبدیل پذیری ورودی باید نقش حد واسط از نظر سلسله مراتب حریم ها، میان دوحریم را بازی کند در شهر ماسال تابلوی ورودی نقش مهمی را در القاء ویادآوری کردن تبدیل فضاها ایفا می کند. اما از نظر دید در محل نامناسبی قرار گرفته است خصوصا در فصل بهار وتابستان با رشد درختان وسبزه ها امکان دید کمتر می شود.
تصویر۴-۱ تابلوی ورودی شهر ماسال
توقع دیگری که در خصوص تبدیل پذیری ورودی ها به ذهن اکثر شهروندان خطور می کند. تأثیر ورودی بر تبدیل رفتارهاست. عمدتاً انتظار می رود که رفتارها در دو طرف ورودی هر چند اندک تغییر یابند. برای مثال سرعت حرکت تند یا کند شود و یا حرکت ها به سمت محل ورودی جهت دار گردند و جذب آن شوند. شاید یکی از بارزترین تغییرات رفتاری که پس از گذر از ورودی اتفاق می افتد. تصمیم گیری برای انتخاب مسیر است.
معمولاً این تصمیم گیری نوعی مکث را ایجاب می کند و لازمست که ورودی بستر فضایی چنین رفتاری را فراهم آورد. حتی به هنگام عبور از خلال ورودی نیز پیش می آید که با ترکیبی از مکث و حرکت مواجه شویم. این فرض در صورتی درست است که ورودی را مجموعه ای از فضا ها در نظر بگیریم و نه یک روزنه به این ترتیب می بینیم که در خلال گذر از ورودی نیز تغییر رفتار امکان پذیر است. گاه لازم است برای معرفی ورودی و ملزم ساختن افراد به اتخاذ رفتار خاص از عناصر کالبدی بهره گرفت. برای مثال جهت تبدیل کردن ورودی یک محله به فیلتری که تنها حرکت های مقصدی را اجازه عبور می دهد. شاید استفاده از ترفندهای کالبدی نظیر تنگ کردن مسیر، پوشش گیاهی و. . . نیز ضروری باشد. درورودی شهر ماسال به دلیل عریض بودن ورودی تاثیری درتفاوت رفتار ایجاد نمی شودوسرعت وسایل نقلیه تغییر نمیکند.
تصویر۴-۲ خیابان ورودی شهر ماسال
متعاقب توقع تبدیل پذیری، فرد انتظار دارد که سکانس های دو طرف ورودی به یکدیگر تبدیل شوند. لازمه بر آورد شدن چنین توقعی آنست که تفاوتی میان سکانس های دو طرف ورودی وجود داشته باشد تا تبدیل آنها به یکدیگر معنی دار گردد. البته باید توجه داشت که تفاوت به معنی تضاد یا تنش نیست و می تواند بسیار جزئی ولی محسوس باشد. در این راستا شاید نخستین ویژگی که به ذهن اکثر شهروندان می رسد. حالت مفصلی ورودی است. این مفصل می تواند، تغییر ریتم کالبدی سکانس ها را تعریف کند. به این منظور، تغییر ریتم در آرایش عناصر کالبدی و ظهور عناصر جدید در میان ضرباهنگ قبلی از محل ورودی، می تواند کمک مؤثری در القاء حالت مفصل گونه ورودی باشد. به این ترتیب ورودی مفصلی می گردد که جایگزینی تدریجی یک ریتم به جای ریتم دیگر در خلال آن به وقوع می پیوندد
معمولاً توقع داریم که این مفصل ذهن را برای مواجهه با سکانس با عرصه بعدی آماده کند و از یکمرتبگی در برخورد با هر یک از دو عرصه بکاهد برای دستیابی به این منظور برقراری سلسله مراتبی میان ویژگیهای بارز دو عرصه در محل ورودی می تواند مؤثر واقع شود.
برای نمونه امتداد یافتن بخشی از عناصر طبیعی موجود در خارج شهر به درون ورودی آن و از این طریق به داخل شهر، احساس تداوم را در خلال عبور از ورودی زنده نگاه می دارد و باعث می شود بخشی از اطلاعات عرصه با سکانسی که پشت سر گذاشته ایم، یاد آوری گردد. از طرف دیگر حضور عناصر مصنوع به عنوان مظاهری از کالبد شهر در ورودی سبب می شود که نسبت به عرصه با سکانسی که به آن وارد میشویم، پیش زمینه ذهنی پیدا کنیم به این ترتیب از طریق یاد آوری و پیش زمینه ذهنی، عرصه های دو طرف ورودی به یکدیگر متصل می شود و در عین حال هر یک استقلال نسبی خود را حفظ می نمایند. در شهر ماسال با عبور از ورودی متوجه می شویم که اندک اندک ریتم فضاهای ساخته شده به کاربری آموزشی، مسکونی، تجاری تبدیل گردیده است.
تصویر۴-۳ کاربری آموزشی ورودی ماسال تصویر۴-۴ کاربری مسکونی ورودی ماسال
تصویر۴-۵ کاربری تجاری ورودی ماسال تصویر ۴-۶ کاربری اداری ورودی ماسال
۴-۲-۲ نفوذ پذیری
به محض آنکه کلمه ورودی گفته می شود، هر کس مکانی را در ذهن خود مجسم می کند که می توان از طریق آن به جای دیگر نفوذ کرد. هیچ کس انتظار ندارد یک ورودی مسدود و غیرقابل نفوذ باشد. به همین دلیل نفوذپذیری را می توان یکی از اساسی ترین توقعاتی بشمار آورد که از هر نوع ورودی انتظار می رود.
لازمه نفوذپذیری در یک ورودی اینست که عرصه های دو طرف آن مطلقاً از یکدیگر تفکیک نگردند و بتوانند به طور نسبی در هم نفوذ کنند. از این روست که در تصویر ذهنی شهروندان از یک ورودی تعریف شده، عرصه های دو طرف ورودی به صورت ملایم ـ و نه ناگهانی به یکدیگر تبدیل می شوند.
در ورودی ماسال با تبدیل ورودی از یک منفذ ساده به فضا وسپس تداوم فعالیت ها و عناصر کالبدی از یک عرصه به دیگری، می توان این تبدیل ملایم را احساس کرد. حال در صورتی که این مسافت کوتاه تر در نظر گرفته می شد در تبدیل ملایم دوعرصه به یکدیگر هیچگونه تداوم فعالیتی ونیز همچنین عناصر موجود در کالبد که باعث به وجود آمدن یک ریتم که از یک سمت عرصه به سمت دیگر عرصه ورودی وجود داشته باشد وجود نمی داشت.
برای آنکه تبدیل ملایم دو عرصه به یکدیگر امکان پذیر باشد، لازم است ارتباط میان دو عرصه ورودی توسط ورودی قطع نگردد. یکی از راه های احساس این ارتباط بسته نشدن مسیر دید از یک عرصه به دیگری در برخورد با ورودی است. وجود رابطه بصری هرچند محدود ضمن حفظ حریم ها باعث می شود که تداوم یک عرصه در دیگری برای فرد تداعی گردد.
نکته دیگری که در نفوذ عرصه های دوطرف ورودی مورد مطالعه می توان مشاهده کرد، بسته شدن مسیر دید در برخورد با ورودی می باشد. در ورودی شهر ماسال در یک نقطه مسیردید بسته می شود. در این نقطه قوس مسیر به گونه ای است که از فضای پس از پیچ هیچ چیزی دیده نمی شود. در واقع این پیچ واین ابهام قبل از آن نسبت به بعد از آن یک نوع انقطاع فضایی را ایجاد می کندکه این با نفوذ پدیری در تضاد می باشد.
تصویر۴-۷ بسته شدن انتهای دید ورودی ماسال
در مورد قطع نشدن ارتباط میان دوعرصه توسط ورودی می توان اینگونه بیان کرد که در ابتدای ورود به شهر به علت وجود عناصر طبیعی وکالبدی ورودی دارای یک مسیر دید خوب می باشند ونیز در دو طرف ورودی تقریبا کالبد، دارای نوسانات وتغییرات فاحشی نیستند این از جمله عوامل مثبت در ایجاد حس نفوذ پذیری می باشد.
اجتناب از تغییرات ناگهانی در کالبد یا فعالیت ها در دو طرف ورودی نیز مانع از جدایی قطعی و یکباره دو فضا می شود. اگر حال و هوای فضاهای بلافصل دو طرف ورودی تا حدودی به هم شبیه باشد، که این امر در ورودی ماسال مشهود است، فرد با پشت سر گذاشتن یک فضا، گذر از ورودی و رسیدن به فضای بعدی همچنان خود را در محیطی نسبتاً آشنا می یابد و فرصت خواهد داشت فرایند نفوذ از یک عرصه به دیگری را به یاد آورد، زیرا ارتباط آنها برایش محسوس بوده است.
اگر این شرط را بپذیریم که ورودی یک فضا است، لازم است خود این فضا نیز نفوذپذیر باشد. زیرا در غیر این صورت اساساً با توقع نفوذپذیری از مکانهای ورودی در تعارض قرار می گیرد. برای آنکه بتوانیم فضایی را نفوذپذیر بخوانیم، باید بتوان در آن به فعالیت پرداخت. ابتدایی ترین فعالیتی که در خصوص ورودی به ذهن هر کس خطور می کند، حرکت است. اما برای ادراک فضای ورودی و فضاهای ماقبل و مابعد آن، در برخی موارد سکون و فعالیت هایی که واجد این خصلت هستند، نیز ضروری به نظر می رسند. بنابراین ورودی باید در صورت نیاز بستر فضایی لازم برای انجام فعالیت های متنوع را فراهم آورد. در این راستا باید رفتارهایی را که در یک ورودی انجام پذیر هستند شناسایی نمود و تسهیلات و امکانات مورد نیاز آنها را مهیا ساخت. به همین دلیل است که بولوارها و فلکه های وسیع و خالی از فعالیت که حتی به فرد فرصت مکث و انتخاب مسیر را در بدو ورود به شهر نمی دهند، نمی توانند نقش ورودی یک شهر را به عهده گیرند. از طرف دیگر نفوذپذیر بودن یک ورودی در گروی آن است که فضا از گشادگی متناسب با مقتضیات عرصه های دو طرفش و میزان فعالیتی که در آن انجام می شود، برخوردار باشد. برای مثال ورودی یک خیابان شهری نمی تواند فضایی تنگ باشد در حالی که شاید تنگ شدن ورودی یک خیابان محلی چندان نامطلوب نبوده، به حفظ حریم خصوصی آن کمک نماید در ورودی شهر ماسال از جمله فعالیتهای موجود می توان به وجود عرصه های تجاری، مسکونی، خدماتی، اداری، آموزشی، زراعی، ورزشی کاملا قابل مشاهده است
نکته آخر در نفوذ پذیری تراکم حجم ورودی با میزان فعالیتی است که در آن انجام می شود در واقع می توان گفت به علت عرض وسیع ورودی (در صورت عدم وقوع حادثه) هیچگاه ترافیکی در محدوده ورودی روئت نمی شود این عدم ایجاد ترافیک به دلیل عدم ورود ترافیک ساکن در عرصه ترافیک عبوری وهمچنین عدم وجود تقاطع بر سر مسیر می باشد. درست است که کاربری های موجود در بدنه ورودی از آن دسته کاربریهایی می باشند که حضور اتومبیل را در فضا افزایش می دهند ولی اکثر کاربریها دارای پارکینگ می باشند که اتومبیلهایی که به صورت مستقیم در ارتباط هستند را به درون آن هدایت می کنند. اکثر اتومبیلهای حاضر در حاشیه جاده یا به صورت موقت توقف دارند یا در انتظار ورود به پارکینگ می باشند. پس کاربریها هیچ تداخلی در حرکت سواره ها ایجاد نمی کنند.
تصویر ۴-۸ نمایی از کاربری خدماتی در ورودی شهر ماسال
۴-۳ توقعات موردی از ورودی شهر
مانند هر ورودی دیگر شخص انتظار دارد که در زمان ورود پذیرفته شود و احساس نا خوشامد بودن به او دست ندهد بنا بر این اولین توقعی که از ورودی شهری می رود. پذیرندگی است. به همین دلیل فضاهای ورودی از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. حفظ و تقویت دیدها بخصوص دید به مناظر و نقاط شاخص طبیعی یا مصنوع محل به فرد حس ورود به آن محل خاص را می دهند. شخص علاوه بر اینکه در بدو ورود می خواهد نیازهای خود را تأمین کند. نیازمند تشخیص سریع مسیرها و تصمیم گیری است. وضوح ورودی شهر به خصوص به دلیل حاکمیت سواره اهمیت زیادی دارد بنابر این خوانایی توقع دیگری است. که از ورودی شهر انتظار می رود. حذف موانع دید و تنظیم سکانس بندی ها و سلسله مراتب بر این خوانایی می افزاید.
از سوی دیگر افراد انتظار دارند که ورودی هر شهر معرف خصوصیات و عناصر شاخص هویتی همان شهر باشد. از اینرو تشخص هر ورودی که آن را از ورودی سایر نقاط متمایز کند اهمیت زیادی دارد. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که با توسعه شهر، حوزه ورودی در داخل محدوده شهر قرار خواهد گرفت. بنابر این هنگام طراحی ورودی می بایست به این نکته برای توسعه آینده توجه شود.
۴-۳-۱ پذیرندگی
در زمان ورود به هر شهر اولین توقعی که هر فرد در ذهن خود دارد حس پذیرفته شدن است، یعنی شخص انتظار دارد که در بدو ورود با فضائی مواجه شود که به او خوشامد می گوید. اما مسلماً ورود به شهر با ورود به سایر فضاها تفاوت هایی دارد. اولین توقعی که شخص از ورودی یک شهر دارد. دلبازی است، حضور عناصر طبیعی، فضا را دلپذیر کرده و تغییر تدریجی از فضای طبیعی به مصنوعی را ممکن می کند. به همین دلیل طرفین جاده می بایست با پوشش گیاهی محصور شود تا هم محصوریت جاده، سرعت افراد را کاهش داده و هم منظر جاده و ورودی را ضمن نزدیک شدن به شهر بهبود بخشد.
این پوشش گیاهی حوزه ورودی را به عنوان یک مکان خاص تعریف کرده و به ایجاد سلسله مراتب حرکتی کمک می کند. علاوه بر کاشت پوشش گیاهی، حفظ مناظر و عناصر طبیعی اطراف در طرفین ورودی ها اهمیت زیادی دارد. دید به این عناصر از قبیل دشت یا جنگل، کوه یا دریا و مانند آن ضمن این که برای فرد مطلوب و لذت بخش است به او حس ورود به محدوده شهر با خصوصیات خاص اقلیمی و طبیعی خود را می دهد. حفظ و تقویت دیدها و مناظر در تقویت دلبازی و مفرح بودن حوزه ورودی ها نقش مهمی دارند. به همین دلیل باید دقت شود که دید ها توسط عناصر کالبدی و احجام مصنوع بسته نشود. عرض مسیر و طول هر قطعه از آن می بایستی در هر قوس و انحناء به گونه ای باشند که مانع از دیده شدن این عناصر و نشانه ها نشوند. به همین جهت باید در نقاطی که این عناصر دیده می شوند. دیدها گشوده شوند.
مسئله دیگر در ایجاد حس مطلوب برای افرادی که به شهر وارد می شوند. راحتی است. از این جهت، ایجاد باندهای تند رو و کند رو در مسیر ورودی ها اهمیت زیادی دارد تا خودروهای عبوری بتوانند به مسیر خود ادامه داده و خودروهایی که قصد استفاده از خدمات بین راهی یا مراجعه به بناهای اطراف ورودی ها را دارند بتوانند بدون مزاحمت به کار خود بپردازند. دسترسی های سریع و آسان به این نقاط اعم از رستوران فروشگاه مواد غذایی یا سوغات و مانند آن می بایست به راحتی ممکن باشد. بررسی و پیش بینی نیازهای مسافرین و نیز ساکنین محل و بقیه کاربری های لازم برای آنها می بایست در کناره ورودی ها در نظر گرفته شود.
۴-۳-۱-۱ راحتی
برای ایجاد حس راحتی دسترسی سریع وآسان به این نقاط، اعم از رستوران، فروشگاه مواد غذای با سوغات ومانند آن می بایست به راحتی ممکن باشد. بررسی وپیش بینی نیازهای مسافرین ونیز ساکنین محل ومابقی کاربری های لازم برای آنه می بایست در کنار ورودیها در نظر گرفته شود درمحدوده مورد مطالعه ما شاهد دسترسی سریع ولی غیر آسان هستیم در واقع در برخی نقاط دسترسی به خدمات ذکر شده از طریق گذر از جاده ای خاکی که در بسیاری از روزهای سال با بارش باران دسترسی را با مشکل مواجه نموده است. همچنین بعلت در نظر نگرفتن محل توقف برای وسیله نقلیه در کنار معبر، توقف وسیله نقلیه برای استفاده از این خدمات نامناسب می باشد تا جای که مسافرین جهت رفع این مشکل به خود این اجازه را می دهند تا وارد مسیر پیاده شوند تا در آنجا پارک کنند.
تصویر۴-۹ عدم ایجاد کف پوش پیاده روورودی ماسال تصویر۴-۱۰توقف وسایل نقلیه در مسیر پیاده ورودی ماسال
از لحاظ بررسی امکانات رفاهی ورودی شهرماسال دارای خدماتی از جمله سرویس بهداشتی، واحدهای خرده فروشی، نانوایی، میوه فروشی، اغذیه فروشی، قهوه خانه می باشد.
تصویر ۴-۱۱ سرویس بهداشتی ورودی ماسال
۴-۳-۱-۲ دلبازی
یکی دیگر از راهبردهای رسیدن به پذیرندگی در ورودی دلبازی می باشد که این حس از طریق حضور عناصر طبیعی وحفظ تقویت دیدها ومناظرایجاد می شودودرورودی ماسال باید گفت که وجود عناصر طبیعی که بتواند فضارادلپذیر کرده وبه صورت تدریجی ورودی را به محیط مصنوع تبدیل کند وجود دارد ووجود طبیعت زیبا وسرسبز در ورودی ماسال باعث کاهش سرعت رانندگان می شود.
تصویر ۴-۱۲ نمایی از طبیعت ورودی شهر ماسال
واز طرفی وجود کاربری های خدماتی ؛ تجاری، اداری و…. که به شکل ناموزون وبدون در نظر گرفتن زیبایی استقرار یافتن، موجب گشته که بعد از ورود از منطقه سرسبز ورودی شهراز میزان دلبازی آن کاسته شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت