۳۱٫۲۷

۴۱٫۱۲

۴۶٫۸۷

۴۰٫۵۲

امتیاز هر یک از معیارها به ترتیب(مشتری, کارکنان, جامعه, کسب و کار) براساس مدل (امتیاز مشتری و کسب و کار در ۱٫۵ ضرب می‏شود)

۴۶٫۹۱

۴۱٫۱۲

۴۶٫۸۷

۶۰٫۷۸

مجموع امتیاز حوزه نتایج براساس مدل

۶۸/۱۹۵

۵-۴٫ محدودیت‏های تحقیق
به طور کلی پژوهش‏های پیرامون موضوعات علوم اجتماعی و انسانی از پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و محدودیت‏هایی را بر محققان در انجام پژوهش تحمیل می‏کند. برخی از این محدودیت‏ها مربوط به ابزار پژوهش و تکنیک‏های بکار رفته در پژوهش می‏باشد و برخی دیگر محدودیت‏هایی است که در زمان انجام تحقیق، پژوهشگر با آنها مواجه می‏شود. که از این دسته محدودیت‏ها می‏توان به محدودیت‏های زمانی، سیاسی، انسانی، اقتصادی و اجتماعی که در انجام پژوهش مشکلاتی را به وجود می‏آورند، اشاره نمود.
محدودیت‏های محقق در این تحقیق را می‏توان به شرح ذیل بیان نمود.
از آنجا که ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده است، لذا ممکن است افرادی از آزمودنی‏ها در پاسخگویی به پرسش‏ها، به دلیل محافظه‏کاری در مواردی از ابراز ادرکات و احساسات واقعی خویش خودداری نموده باشند و یا در پاسخگویی به برخی از سؤالات غلو نموده باشند.
با توجه به محرمانه بودن برخی اطلاعات و عدم دسترسی محقق به آنها و همچنین تعهد اخلاقی محقق جهت رعایت این موضوع موجب عدم امکان ارائه‏ برخی از یافته‏ها شد.
موضوع ارزیابی عملکرد بر اساس مدل تعالی سازمانی (EFQM)؛ نیاز به داشتن دانش حداقلی در خصوص مدل و منطق رادار می‏باشد. اگرچه محقق با تدابیری سعی در کنترل این مانع نموده است ولی با اطمینان؛ کنترل این موضوع را نمی‏توان ذکر نمود.
۵-۵٫ نتیجه‏گیری
تغییرات سریع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آستانه قرن بیست و یکم، تغییر نقش دولت‏ها از تصدگری مستقیم به نقش‏های هدایتی و ارشادی، ترویج فرهنگ رقابت پذیری، وضع قوانین سخت‏گیرانه بر علیه انحصار طلبی و فعالیت های ضد‏رقابتی، از عوامل اصلی در تلاش سازمان‏ها برای حفظ برتری و حضور موفق در صحنه‏های رقابت ملی و بین‏المللی می‏باشد اما آنچه که بعنوان سؤال چالش برانگیز مطرح می‏باشد، این است که چگونه می‏توان در این مسیر بی‏انتها، بدون ارزیابی وضعیت موجود، در شناخت نقاط قوت و حوزه ‏های قابل بهبود، قدم گذاشت؟

علم مدیریت بسیار زود دریافت که سازمان‏ها برای ورود و ماندن در عرصه رقابت که هر روز تنگتر و تنگتر می‏شود باید خود را ارتقا دهد و به تعالی برسند. بنابراین در گذر زمان تعالی سازمانی تبدیل به مدلی شده است که سازمان‏های تجاری و خدمات‏رسانی اعم از دولتی یا خصوصی مجبور به ارتقاء همه‏جانبه خود بر ‏اساس این مدل‏ها هستند. بنگاه‏هایی که از نظام ارزیابی استفاده ننموده و خود را با برترین‏ها و یا رقبای خود مقایسه نکنند محکوم به حذف و فنا هستند.
سازمان‏ها و شرکت‏ها با منابع مختلف از جمله انسانی, مادی, تکنولوژی, مدیریتی و .. در جهت کسب انتفاع و ایجاد ارزش افزوده برای جامعه، تشکیل شده و فعالیت می‏ نمایند و در صورتی که نتایج ترکیبی همه سرمایه‏های ورودی، ارزش افزوده‏ای را ایجاد نکند و کارایی و اثربخشی لازم را نداشته باشد. استفاده از منابع موجود در بخشی دیگر و یا تغییر نوع فعالیت در جهت استفاده مطلوب‏تر از منابع ضرورت پیدا می‎‏کند.
نتایج تحقیق نشان داد که بر اساس ارزیابی به عمل آمده وضعیت سازمان از نظر معیار نتایج کسب‏وکار که همان نتایج کلیدی مالی و غیر مالی را شامل می‏شوند که سازمان برای ایجاد ارزش در این زمینه ایجاد گردیده در وضعیت مطلوبی نمی‏باشد و در زمینه سایر معیارهای حوزه نتایج از جمله مشتریان و جامعه نیز رضایت‏بخش نیستند و تنها معیاری که در حد متوسط نتایج مثبتی را نشان می‏دهد، معیار کارکنان است که بی شک نتیجه عملکرد سازمان و عدم کسب نتیجه مطلوب در ماندگاری, امید به ادامه فعالیت و رضایتمندی مؤثر خواهد بود. لذا به منظور استفاده مطلوب از این سرمایه‏ها و کمک در نجات شرکت از این وضعیت موارد ذیل را می‏توان عنوان نمود:
در سازمان می‏بایست چرخه دمینگ (PDCA)^[61] در تمامی فعالیت‏ها جاری و ساری گردیده و منطق رادار به عنوان یک ابزار مدیریتی قوی برای پایش نتایج و توانمندسازها در سازمان شناخته و بکار گرفته شود.
شرکت می‏بایست همزمان با پیاده سازی مدل تعالی در قالب ابزاری آن، اهتمام ویژه‏ای جهت اشاعه و ترویج فرهنگ سرآمدی و تعالی در تمامی سطوح صورت دهد و در این ارتباط ایده “اعتمادسازی از بالا و فرهنگ‏سازی از پایین ” همواره مد نظر قرار گیرد.
حرکت به سمت تولید مواد اولیه با توجه به اینکه قسمت عمده هزینه‏ های قیمت تمام شده محصولات تولیدی مربوط به هزینه مواد اولیه وارداتی می‏باشد.
ایجاد واحدهای تولیدی پایین‏دستی با بهره گرفتن از محصولات تولیدی شرکت با توجه به ایجاد ارزش افزوده بالا.
ایجاد واحدهای جدید تولید رزین اپوکسی و پلی کربنات با ظرفیت تولید بالا چرا که حجم پایین ظرفیت تولید، علتی اساسی در نرسیدن شرکت به نقطه سربسر است.
شرکت با اصلاح نارسایی‏های تولید، شهرت و تصویر خود را در بازار کسب و کار توسعه داده و به عنوان برند شناخته شده در نزد مشتریان مطرح شود. تا بدنبال آن وفاداری و رضایت مشتریان نیز حاصل گردد.
شرکت ارتباط شفاف و روشنی با مشتریان خود برقرار نموده و خدمات مورد نیاز آنها را بدرستی پشتیبانی نماید.
پیشنهادهای مبتنی بر تحقیق