حافظ‌وار بیاندیشیم و حافظ‌وار به جهان بنگریم، و این دیگر شدن دیدگاه‌ها و برداشت‌های مردمان را از عالم و آدم الزام می‌کند تا بتوانند آماده در آمدن به بهشت عرفان شوند، رایحه دل انگیزش را بشنوند و دیگر هوس بازگشت به فضاهای خود خواهانه کنونی نکنند. شرط ورود به این بهشت رسیدن به مرحله والای عشق زمینی یعنی دیگران را بیش از خود دوست داشتن است» (اصیل، ۱۳۸۰: ).
کتاب «آرمان‌شهر در اندیشه ایرانی» حجت‌الله اصیل (۱۳۸۱) که توسط نشر نی به چاپ رسیده است، نیز به بررسی آرمان‌شهر از منظر ایرانیان پرداخته است.
خدیجه شمشادی (۱۳۸۵) در مقاله‌ای با عنوان «اندیشه عدالت و حکومت نخبگان در آرمان‌شهر افلاطون» به کتاب جمهوری افلاطون می‌پردازد و چنین بیان می‌کند: جمهوری یکی از مفصل‌ترین و بهترین آثار افلاطون و شورانگیز‌ترین متن فلسفی موجود است و در بیشتر رساله‌های او، سخنگوی اصلی سقراط است. موضوع محاوره‌های کتاب ماهیت عدالت است. کلمه‌ای که به معنای نیکی یا اخلاق و کمال مطلوب انسان است. افلاطون حکومت را یک فن یا هنر می‌داند که در آن حاکم باید نفع کسانی را که تحت حاکمیت قرار دارند ملاحظه نماید و با در نظر داشتن میانه‌روی و هماهنگی از افراط و تفریط دوری کند؛ اگر کسی اصرار کند که از تمایلات خودخواهانه پیروی کند، آشفتگی و هرج‌ومرج به‌بار می‌آورد. افلاطون دولت را مانند بدن انسان دارای سه بخش تصور می‌کند که در آن به جای سر سینه و شکم، حکمرانان و پاسداران و زحمت کشان وجود دارند. همان گونه که آدم سالم و هماهنگ تعادل و تناسب به خرج می‌دهد، نشانه دولت با فضیلت نیز این است که هر کسی جایگاه خود را بداند (شمشادی، ۱۳۸۵: ).
بنفشه بوالخیری (۱۳۷۷) در مقاله‌ای با عنوان «تجلی آرمان‌شهر در کلام سعدی» که در مجله گزارش شماره ۸۸ به چاپ رسیده است، چنین می‌نویسد: سعدی شیرازی که در دو اثر گرانقدرش گلستان و بوستان بنا را بر ایجاد آرمان‌شهر نهاده و خشت و گل کاخ آمال را از واژه‌ها و کلمات گرفته، در هر یک از آثارش این هدف به نوعی جلوه‌گری می‌کند. او در گلستان آن‌گاه که در دنیای منثور گام برمی‌دارد، در هر قدم خواننده را با دنیای واقعی خویش آشنا می‌سازد و دیدگانش را به روی زشتی‌ها و زیبایی‌ها باز می‌کند و می‌خواهد وجود او از ذهنیت به عینیت ره پوید و خود بسان معلم اخلاقی است که اصول و قواعد تربیتی را در گوش عالمیان زمزمه می‌کند و در بوستان او کسوت شاعری را گزیند که چنگی جادویی به دست گرفته و نغمه‌هایی سرمی‌دهد که حکایت از دنیای زیبای آمالش دارد. او اصول و قواعد حاکم بر آرمان‌شهرش را بر مبنای رابطه عمیق میان انسان و طبیعت پایه‌ریزی کرده و به این رابطه تا دمیدن روح در کالبد اشیا و طبیعت ارج می‌نهد» (بوالخیری، ۱۳۷۷: ).
با وجود این مقالات و کتاب‌ها که به بحث آرمان‌شهر پرداخته‌اند تا کنون اثر مفصل و منسجمی که به طور همه جانبه به آرمان‌شهر مولانا اشاره کرده باشد، دیده نشده است.

۱-۴- روش تحقیق

روش تحقیق در این رساله با توجه به روش تحقیق معمول و متناسب با رشته‌های علوم انسانی جمع‌ آوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای است؛ ابتدا کتاب‌هایی که در زمینه اندیشه‌های آرمان‌شهری نیز کتب مختلفی که درباره افکار و اندیشه‌های مولوی در مثنوی معنوی اقدام شده است و همچنین کتب مختلفی که درباره افکار و اندیشه‌های مولوی به رشته تحریر در آمده، با مطالعه شده، سپس براساس دستاوردهای، نویسندهبه بررسی افکار و اندیشه‌های آرمان‌شهری مولوی در مثنوی معنوی پرداخته است.سپس با رهنمودهای اساتید محترم راهنما و مشاور، ما حصل این فعالیت ارائه گردیده است.

فصل دوم

 

آرمان‌شهر و گونه‌های آن

 

۲-۱- ریشه لغوی آرمان‌شهر

برای شناخت و درک درست از واژه آرمان‌شهر لازم است ابتدا به معنا و تغییر و تحولات معنایی آن‌ها توجه شود. «واژه Utopia در اصل، یونانی و از دو کلمه «ou» به‌معنای «بی» و «Topos» به‌معنای «مکان» گرفته شده است. در زبان فارسی این کلمه را به «جایی که وجود ندارد» یا «ناکجاآباد»، آرمان‌شهر، مدینه فاضله و جامعه فاضله معنا می‌کنند. اما در معنای کلی‌تر شهرهای آرمانی و سرزمین‌های خیالی را می‌گویند که تا کنون در تاریخ محقق نشده و تنها به‌ صورت خیالی در اذهان وجود دارد و در نتیجه اغلب از نظر جامعه‌شناسان تنها ارزش ادبی دارند و در واقعیت نمی‌گنجند» (حکیمی، ۱۳۸۰: ۱۲)
دانلود پایان نامه
«اما نخستین کار برد علمی این واژه و زمان آن مشخص است و گویا این واژه را برای نخستین ‌بار توماس مور[۱] (۱۴۷۸ -۱۵۳۵)، وزیر هانری هشتم پادشاه انگلستان به‌کار برد. او در سال ۱۵۱۵ میلادی کتابی با عنوان “اتوپیا به معنی آرمان‌شهر” به زبان لاتین نوشت که مقبولیت وسیعی یافت. مور در این اثر جامعه‌ای آرمانی را تصویر می‌کند که در آن همه‌چیز در جای خود بوده و هیچ یک از معضلات جامعه بشری در آن راه ندارد.
این کتاب از دو بخش تشکیل شده که در بخش نخست تصویری نسبتا دقیق از جامعه انگلستان آن روزگار، نابسامانی‌ها و قوانین آن مطرح می‌شود و در بخش دوم ایده‌های اساسی مور درباره جامعه آرمانی‌اش بازگو می‌گردد. مور ویژگی‌های فراوانی در مورد آرمان‌شهرش بیان می‌کند، که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: نفی مالکیت خصوصی، نفی هویت فردی، داشتن قوانین محدود، ساده و محکم و قاطع، سادگی در همه مظاهر زندگی و پرهیز از تنوع‌طلبی، بهره‌مندی کامل از طبیعت و زندگی بر افق آن، مشارکت عمومی، تکیه بر تعلیم و تربیت، نفی بی‏بند و باری جنسی، ترویج دینداری، همسویی دین و سیاست، رویکرد عملی به علوم، کنترل شدید افراد و محدودیت در رفت‏وآمد و نظارت بر همه‏ شئون زندگی مردم، ادغام زندگی خصوصی و عمومی افراد، نابرابری زن و مرد در همه شئون و وجود نظام پدرسالاری» (اسلامی، ۱۳۸۲: ۶-۵)

۲-۱-۱- آرمان‌شهر زاده تخیل آرمانی

درباره‌ این که آرمان‌شهر چیست یا کجاست و این تفکر از چه زمانی در اندیشه بشری به وجود آمده است، نظریات گوناگونی ارائه کرده‌اند. در اساطیر ایرانی شهرهایی وجود داشته است که با صفاتی که برای آرمان‌شهر در نظر گرفته‌اند برابری می‌کند که در جای خود درباره آن‌ها سخن خواهیم گفت. در خصوص اصالت اندیشه آرمان‌شهری با اسامی گوناگون چنین به نظر می‌رسد که در هر عصر و زمانی، کمال مطلوب و غایت آمال بزرگان و دانشمندان جهان این است که اوضاع عالم به صورتی درآید که آدمی دست از حرص و آز بردارد و بوم شوم ستیزه‌جویی و کشتار و خونریزی از روی زمین رخت بربندد و عدالت اجتماعی به معنای واقعی در سراسر جهان حکم فرما شود.
مدینه فاضله شهر آرمانی اندیشه بشری است. جایی است که عقل و عاطفه توأماً در آن حکمروا باشد و هر کس در هوای تحقق چنین حکومت و نظام اجتماعی روزشماری می‌کند. مدینۀ فاضله یعنی حکومت لایق‌ها. در این پهنه هر کس در همان صف و مقامی که شایستگی آن را دارد جای می‌گیرد.

۲-۱-۲- آرمان‌شهر و فلاسفه یونان

سقراط و افلاطون و ارسطو سرآمد حکما و متفکرین جهان به شمار می‌روند و دانشمندان و فیلسوفان بعدی با دنبال کردن مسیر تفکر آنان کاروان حکمت و عرفان را تشکیل داده‌اند.
عبارت «مدینۀ فاضله مبتنی بر آرا و عقاید افلاطون است که به سال ۴۲۷ پیش از میلاد مسیح، متولد شد و قریب هشتاد سال عمر کرد و همه را در محضر سقراط و سایر متفکرین معاصر صرف کرد.
از افلاطون در حدود سی رساله باقی مانده که نفیس‌ترین یادگار حکمت و بلاغت به شمار می‌رود. آثار افلاطون با وجود طی زمان و گذشت اعصار و قرون متمادی طراوت و تازگی خود را از دست نداد و هنوز هم اهل ذوق و اطلاع از آن لذت می‌بردند و طالبان حکمت و عرفان از خرمن حقایق و معانی آن خوشه‌چینی می‌کنند» (طبسی، ۱۳۸۰: ۲۳).
«اگرچه افلاطون به حقیقت عالم نظر داشت و تا اندازه‌ای می‌توان گفت که علم الهی ساخته و پرداختۀ اوست ولی به طور کلی می‌توان گفت که حکمت افلاطون ناظر بر عشق و اخلاق و سیاست بوده است» (صاحب الزمانی، ۱۳۸۲: ۴۱).

۲-۱-۳- تاریخ اندیشه آرمان‌شهر

آرمان شهر نمادی از یک واقعیت آرمانی بدون کاستس است و می تواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشد.
گرایش به مدینه فاضله، آرمان‌شهر یا اتوپیا و هر عنوان دیگری با این مفاهیم، از مفاهیمی به‌شمار می‌روند که همواره با تولد اندیشه در آدمی همزاد است. «اندیشه‌ورزان بسیاری به تدوین آرمان‌شهر و بیان عصر طلایی و مطلوب خویش پرداخته‌اند. در بسیاری از این آرمان‌شهرها مفاهیم مشترکی مانند عدالت‌محوری، قانون‌مداری و انسجام همگانی وجود دارد و فقط در خصوصیات و جزئیات است که آن‌ها با هم تفاوت می‌یابند» (محمدی منفرد، ۳٫۷: ۱۳۸۷) «اتوپیاها در طول قرون بازتاب‏دهنده نگرانی‌ها و نارضایتی‏‌‌هایی بودند، که خود زاییده‏ همان نگرانی‌ها به‌شمار می‏رفتند. می‏توان گفت هرچه‏ ذهن بشر بیشتر دستخوش خلل و اضطراب باشد، اتوپیا‌ها بیشتر به وجود می‏آیند» (ولز، ۱۳۸۳: ۱۳۹).
این گونه به نظر می‌رسد که اتوپیا از آغاز قرن شانزدهم میلادی برای اولین بار در اروپا به کار رفته اما ردپای این تفکر از هزاران سال قبل در قالب دینی و اجتماعی و سیاسی موجود است. «آرمان‌شهر افلاطون و یا حماسه سومری گیلگمش نمونه‌‌هایی از این مدعایند که بهشتی زمینی را ترسیم می‌کنند که در آن مرگ و پیری معنا ندارد و گرگ و میش در کنار هم زندگی می‌کنند. در افسانه گیلگمش، پادشاه شهر اوروک، در سفر خود به بهشت “دیلمون” می‌رسد که دارای آرامش همیشگی، طبیعت زیبا و زندگی جاودانه و نمادی از شهر آرمانی مردم است» (اصیل ۱۳۷۱: ۱۷)
از آنجا که در تمامی ادیان بزرگ به وجود منجی اشاره شده است و همه انسان‌ها منتظر منجی هستند تا جامعه را از کاستی‌ها نجات دهد، به نظر می‌رسد که امروزه واژه آرمان‌شهر واژه‌ای دینی و مذهبی باشد و ادیان مختلف در حقیقت وقتی از برابری و مساوات سخن می‌گویند، همان جامعه‌ای را به تصویر کشیده‌اند که در تفکر آرمان‌شهری از آن سخن رفته است. «مدینه فاضله و آرمان‌شهر البته نه معنای مصطلح اتوپیایی، در آموزه‌های دینی مسیحیت و یهودیت و اسلام نیز به وضوح نمایان است. بر اساس آموزه‌های این ادیان با مداخله خداوند در تاریخ، منجی مصلحی ظهور خواهد کرد که جامعه آرمانی را خواهد ساخت. این ادیان زمان و کیفیت دقیق ظهور آن منجی را نگفته‌اند و نام اتوپیا و آرمان‌شهر را بر آن ننهاده‌‌اند اما برای برخی طرح‌های ذهنی اتوپیایی الگویی ساخته‌‌اند. (محمدی منفرد، ۱۳۸۷: ۳۸).
در آن تنها شهر پایانی تاریخ ،همه چیز در تسخیر انسانیت است تا در راه رسیدن به کمال از آن بهره جوید ،برخلاف امروز که رفاه مایه طغیان و سرکشی برخی می شود و در آن روز تمامی مواجب الهی در راه نزدیک شده به ذات خداوندنی استفاده خواهد شد.
گواه صدق این نظر می تواند فرموده پیامبر اکرم (ص) باشد« در امت من مهدی قیام کند و در زمان او مردم به چنان نعمت و برخورداری و رفاه دست یابند که در هیچ زمانی نیافته باشند ،آسمان مکرر بر آن ببارد و زمین چیزی از روییدنی خود را پنهان سازد»(علامه مجلسی،۵۱:۷۸)
طراحان اتوپیایی چه در اعصار قدیم و چه امروزه که ما آن را عصر مدرن می‌نامیم غالبأ «آینده مثبت و زیبایی را برای بشریت ترسیم می‌کنند که در آن همه آرمان‌های بشری از جمله عدالت، آزادی، صلح و امنیت به وقوع می‌پیوندد. ویل دورانت در «لذات فلسفه»، اتین کابه در «سفر به ایکاری»، ارسطو در «سیاست»، خواجهنصیر طوسی در «اخلاقالملوک»، کامپلانلا در «شهر خورشید»، فرانسیس بیکن در «ارغنون جدید»، «آتلانتیس نو» [دنیای گمشده] جیمز هرینگتون در«اوسئانا»، فرانسوا ماری ملقب به ولتر در «شهر زرین» و فلاسفهی دیگری چون کانت، هگل، راسل از افرادی هستند که تلاش نمودند شاخصه‌هایی را برای مدینهی فاضلهی مطلوب بشریت ترسیم نمایند.
اما در طول تاریخ تفکر، کمتر شخصیتی چون «کارل مارکس» می‌توان یافت که آرمان‌شهری در انتهای تاریخ برای بشر تصویر کند و راه دستیابی به این بهشت زمینی را نشان دهد» ( مصباح یزدی، ۱۳۷۲: ۴۱۱).

۲-۲- گونه‌ها اتوپیا

برخی از اندیشمندان، اتوپیا را شهر یا مکانی خاص دانسته‌اند و برخی آن را یک تفکر و نوعی نگرش و تغییر رفتار که اگر در آدمی به وجود آید به تمام خواسته‌هایش می‌رسد و هرکجای زمین شهر آرمانی او خواهد شد.
انواع اتوپیاها را می‏توان بر حسب جنبه‏ه ای کارکردی گوناگون تقسیم بندی کرد. در زیر به برخی از این تقسیم بندی‏ها اشاره می‏شود:

۲-۲-۱- اتوپیاهای زمانی و اتوپیاهای مکانی

این تمایز ‏ چنان‏ که پیداست با جنبه‏‌های زمانی و مکانی در ارتباط است. تا قرن نوزدهم میلادی سنت بر این بود که اتوپیاها هم‏زمان می‏توانستند در چندین مکان روی بدهند؛ ولی دنیاگرایی نوین تاریخ و جایگزینی جوامع بازرگانی و صنعتی به جای نظام‏های فئودالی و نیز روند تکاملی کشف نقاط دور افتاده کره زمین، همگی به کم‌رنگ شدن اتوپیاهای مکانی انجامید. پس از این، اتوپیاهای زمانی که قرارگاه‏های آن‌ها در آینده بود و یا از آینده به عقب می‏نگریستند، جای اتوپیاهای مکانی را گرفتند.

۲-۲-۲- اتوپیاهای مثبت و اتوپیاهای منفی

این تمایز با میزان مطلوب بودن ایده‏آل (مورد بحث در اتوپیا) ارتباط دارد. به عبارت دیگر، آیا این ایده‏آلِ مثبت مطلوب است و یا مطرود است. اتوپیاها را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف ـ گروهی که ویژگی اصلی آن‌ها ترس و دلهره است؛
ب ـ گروهی دیگر که ویژگی اصلی‏شان، شوق و آرزو است. دگرگونی از اتوپیای خوش‏بین به اتوپیای بدبین، در آغاز قرن بیستم روی داد.
نوع‏شناسی دوگانه یاد شده را می‏توان از نظر تاریخی نگریست. تا قرن هجدهم، ادبیات اتوپیایی پُر از اتوپیاهای خوش‏بینانه مکانی بود. در پایان قرن هجدهم، اتوپیاهای زمانی خوش‏بینانه شکل گرفتند. اتوپیای بدبین، نوع برتر و بی‏چون‏وچرای این قرن بود» (حکیمی، ۱۳۸۰: ۶۷)

۲-۲-۳- افلاطون و مدینه فاضله

طبیعی است که کل فلاسفه در صدد پیدایی مبدا و معاد انسان و جهان هستند و تلاش می‌کنند در بین این ابتداء و انتها، بهترین برنامه را برای هدایت انسان در مسیر درست را پی‌ریزی نمایند. و در این بین، ابتدا باید خود انسان به درستی شناخته شود و پس از آن محیطی که باید در آن نشوونما کند. «انسان‌شناسی افلاطون مانند اعضای بدن به سه قسمت استوار است. سر، «مظهر عقل و تفکر» و سینه «مظهر خواست و اراده» و پایین‌تنه «مظهر میل و تمنا». هر یک از این سه قسمت، گویای یک ایده‌آل انسانی نیز هستند. به عنوان نمونه «عقل» باید در جستجوی ایده‌آل دانایی و زیرکی باشد. «اراده» باید در جستجوی ایده‌آل شجاعت باشد و «میل» باید در جستجوی ایده‌آل مهار و عنان انسان در برابر تمناها باشد. اگر هر سه این ایده‌آل‌ها از سوی انسان دنبال شود، به وجود یک انسان معتدل منجر می‌شود. نظریه دولت افلاطون نیز ادامه نوع اندیشه او درباره انسان است. «سرِ» جامعه که حکومت از آن او است، مظهر عقل و نماد بهترین نخبگان جامعه است. «سینه» جامعه شامل حکام و قوای انتظامی آن است و «پایین‌تنه» جامعه شامل ‌سربازان و دهقانان و دیگر شهروندان است. بنابراین مدینه فاضله باید مرکب از سه طبقه باشد.
حکامی که آن را اداره کنند؛
سربازانی که از آن دفاع نمایند؛
همه شهروندان دیگر.
افلاطون فرض کرده بود که «اجتماع، واحد بزرگ‌تری از فرد است و مدینه فاضله، جامعه‌ای است که در آن مانند فرد کامل، همه این عناصر به نحو موزون و معتدل مشغول به کار باشند و حکام به کمک سربازان، بقیه شهروندان را با مهربانی و نرمی اما با مراقبت و نظارت استوار، نگهداری و اداره کنند». به نظر افلاطون عدالت اجتماعی در صورتی برقرار می‌شود که «هر کس به کاری دست زند که شایستگی و استعداد آن را دارد و از مداخله در کار دیگران بپرهیزد» پس اگر تاجری به سپاهی‌گری بپردازد یا یک فرد سپاهی حکومت را به دست گیرد، نظمی که لازمه بقا و سعادت اجتماع است به هم خواهد ریخت و ظلم جانشین عدل خواهد شد. حکومت، شایسته دانایان و خردمندان و حکیمان است و عدل آن است که اینان بر موضع خود قرار گیرند و به‌جای پول و زور، خرد بر جامعه حکومت داشته باشد» (اصیل، ۱۳۷۱: ۱۶)
«اندیشه آرمان‌شهر از افلاطون به بعد هم‌چنان ادامه داشت، ولی پس از دوره رنسانس دگرگونی‏‌هایی در این اندیشه ایجاد شد. در سده‏های پانزدهم و شانزدهم، اروپای قرون وسطایی در نتیجه دو جنبش «رنسانس» و «رفورمیسم» زیرورو شد. به ویژه کلیسا، با دستگاه ادرای ـ روحانی بین‌المللی گسترده‏اش، که در سده‏های میانه، نهاد بنیادین و استوار اروپا بود، سرانجام به گونه‏ای بازگشت‏ناپذیر، با جنبش دین پیرایی از هم پاشید و چیرگی آدمی بر زندگی عقلی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اروپا درهم شکست. در پی آن انبوهی از اندیشه‏های تازه پدید آمد و نیروی بالقوه آن‌ها را آزاد کرد. مهم‌ترین جنبه آن، زنده‌شدن اندیشه عقلی و انتقادی یونانی، امید بستن به امکان‌ها و دست یافتنی‏های عقل بشر، دل کندن از بهشت آسمانی و چشم امید بستن به بهشت زمینی و زنده شدن اندیشه دولت آرمانی و تفکر درباره آن بود» (فنایی، ۱۳۸۴: ۴۳).

۲-۲-۴- بیکن و جامعه آرمانی اش

بیکن یکی دیگر از فلاسفه‌ای است که در زمینه آرمان‌شهر و قانونی که اجرای آن باعث سعادت انسان است سخن گفته است «در شهر آرمانی فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶) از آرمان‌شهر خشک و سخت‌گیر و برابری ‌جو، که به آن نام بنسلیم (Bensalem) داده است، خبری نیست. نقطه اتکای آن حاکمیت بر طبیعت است که تابع نیازها و امیال انسانی است. حتی مرکز حساس این سرزمین، مدرسه است که کارش پژوهش‌های علمی و فنی است. بیکن در اثر خود خواستار سرخم کردن در برابر طبیعت نیست بلکه ادعای دوباره‌سازی، نوسازی و در درازمدت جایگزینی آن را دارد» (روویون، ۱۳۸۵: ۱۴۶).
«اتوپیای مور جزیره‏ای دوردست بود و تمام اتوپیاها در آن روزگاران و قرون حادثه‏خیز سفرها و اکتشافات قرون هفده و هجده در جزایر و سرزمین‌های دوردست قرار داشتند. اما انسان هرچه به انتهای قرن نوزدهم نزدیک‌تر می‌شود شروع به دریافتن این امر می‏کند که همه جزایر کشف‏ شده‏اند، از این‌رو بود که زمینه دیگری برای اتوپیاها گشوده‏ شد. امید و انتظار در اتوپیاهای سوسیالیست در این جمله بازتاب می‏یابد که جامعه و نحوه اداره آن باید تغییر اساسی کند تا به شکل ایده‌آل درآید ولی در این اتوپیاهای دیگر گفته می‏شود ذهن باید به کمک دانش تغییر کند و قدرتمند گردد تا جامعه آرمانی حاصل شود. چنین است اندیشه غالب در آتلانتیس اثر بیکن، بزرگ‌ترین اتوپیای علمی جهان. این‏ اتوپیا تجسمی از مفهوم جدیدی در زندگی انسان است: مفهوم پژوهش سازمان‏یافته‏ بی‏وقفه. در تمام اتوپیاهای دیگر صحبت از جزایر، جوامع و جهان‌های خوشبخت است و نمونه‏‌هایی مثال‏زدنی از رضایتمندی کامل آورده می‏شوند، ولی اتوپیای فرانسیس بیکن‏ دنیای جویندگان علم و دانش است، دنیایی که بی‏وقفه در آن علم و خرد رشد می‏کند و در ضمن گه‏گاه نیز قدرتمند می‏شود. این جهانی است که علم سازمان‏یافته بر آن حکم‏ می‏راند. در اینجا منظور از علم، نقد دائمی، افزایش و انتشار دانش بیشتر و بسیار بیشتر از این است. شاید بهتر است به جای‏ علم، بگوییم فلسفه. این اتوپیا در واقع مکمل اتوپیای افلاطون است که فیلسوف را بر جای پادشاه می‏نشاند. اما در عوض این اتوپیا به‌دنبال تحقق این ایده است که نه فیلسوف، بلکه فلسفه علمی پادشاه شود. » (ولز، ۱۳۸۳: ۱۳۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...