نوین با بهره گرفتن از آموزش و شکستن انزوای آن ، روزآمد شدن و روش های آموزشی و تغییر محتوای آموزشی متناسب با نیازهای واقعی زندگی نگریسته شود . این آموزش به رموز مدرن مجهز و بدنبال دستیابی به جامعه مدرن و تحولی سازنده پیدا می کند که خودبخشی از جنبش واحد جهانی به حساب می آید .(اوهون[۸] ، ۱۹۹۶).
۲-۲ جهانی شدن
جهانی شدن و جهانی سازی پدیده ای چند بعدی ، فرآیندی و چالش برانگیز است به این معنا که اولاً نه دریک بعد خاص بلکه درابعاد گوناگون درحال شکل گیری و تکوین است بهترین چالش ناشی ازپدیده شکسته شدن قالب های موجود، گسسته شدن انحصارها و پیدایش فضای رقابتی شدید در سطح جهانی است. همه نظام های اجتماعی برای تداوم حضور خود در عرصه جهانی ناگزیر خواهند بود در تامین الزامات رقابتی شدن و کسب مزیت رقابتی لازم بکوشند در آستانه قرن بیست ویکم در بستر روند جهانی ، نظام تعلیم وتربیت نیز از این قاعده مستثنی نیست . برای تضمین بقا و استمرار کارآیی خود باید بتواند ارکان ، اجزا و زیر سیستم های وابسته به خود را با الزامات رقابتی شدن همسو سازد(کومسا،۱۳۸۷؛ ۱۸۳)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
دراین راستا نظام تعلیم وتربیت به یک ذهنیت جهانی نیاز دارد و تجهیز این نظام به چنین ذهنیتی در گرو جهانی شدن ذهنیت متولیان آن است . یعنی متولیان نظام های تعلیم وتربیت باید ضمن تلاش در گشودن دریچه اذهان خود روی پدیده جهانی سازی که ناشی از آن رسالت و وظیفه استراتژیک و مهم خود را ترویج تفکر جهانی در کلیه اجزای خود قرار دهند.
ترویج چنین تفکری مستلزم برخورداری از نیروهای دانشگری است که از توانمندی و قابلیت های لازم بر تداوم تلاش درکسب مهارت های جهانی و جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردن واقف باشد و بتواننددر مواجهه با ابعاد مختلف جهانی ، ضمن شناسایی دقیق فرصت ها و تهدیدها امکان تبدیل تهدید به فرصت و بهره گیری صحیح از فرصت ها را فراهم کنند . البته جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردن موجب دگرگونی استانداردها و شاخص ها و ابزار عملکرد منجر شده و نهایتاً معیاری متفاوتی در تعلیم وتربیت امروز خواهد بود.
ازآنجائیکه تحولات جهانی با اهداف و برنامه های درسی با چشم انداز و مسئولیت پذیری در ابعاد زمانی و مکانی در تعلیم وتربیت می نگرند و موجب ترویج نقش تعاملی یادگیری و یاددهی بین معلم وشاگرد و دربین خود فراگیران و تبادل دانش و اندیشه بااستفاده از تکنیک های شبیه سازی ، سناریوسازی و ایفای نقش می کنند و با تاکید بر یادگیری فعال و از طرفی گسترش فرهنگ خود آموزش ، از هم آموزشی و به هم آموزی و دادن بازخوردهای متقابل و گسترش تفکر بهبود مستمر و تدریجی و پلکانی شدن فرایند آموزش و یادگیری و همچنین تلاش بیشتر در جهت تند آموزی و به موقع آموزی با توجه به شتاب تاریخ و زایش تولید و انباشت سریع اطلاعات و کاهش تاریخ مصرف آنها قلمداد شده است . آموزش جهانی و اهداف آن بعنوان مهمترین پدیده قرن حاضر ، تعاریف وتعابیر مختلف ارائه شده است. (اسپرلینگ[۹] ۲۰۰۱).
همجنین در این راستا جهانی شدن را نیروی غالبی می دانند که بطور مثبت محیط های متعددی را که درآن زندگی می کنیم شکل می دهد این پدیده تحت تاثیر نیروهای اقتصادی با هدایت تکنولوژی ها وارتباطات دیجیتالی ، بین افراد یا سازمانهایی که در جهان حضور دارند .جهانی شدن بمعنای بین المللی شدن ، این تعریف رشد تبادل بین المللی و وابستگی بین کشورها را توصیف می کند و تعریفی جدید از روابط بین کشورها و جایگزینی اقتصاد بین المللی به جای اقتصاد ملی ارائه میدهد . جهانی شدن بمعنای غربی شدن یا مدرنیزه شدن ، این تعریف جهانی شدن را به معنای دینامیکی می بیند که درآن ساختارهای مدرنیته مانند کاپتیالیسم ، خردگرایی ، صنعتی شدن و بوروکراسی دنیا را فراگرفته و فرهنگ های موجود محلی را نابود می کند .جهانی شدن به معنای قلمروزدایی یا توسعه قلمروها در هم و تبدیل آنها به قلمرو واحد ، دراین تعریف جهانی شدن بهم زدن و برداشتن محدوه فضاها ، فاصله ها و مرزهای جغرافیایی است (آنتونی گیدنز[۱۰]۱۹۹۰) .
جهانی شدن را به عنوان تشدید روابط اجتماعی در سراسر دنیا می بیند . بطوریکه مکان های دور طوری بهم نزدیک می شوند که اتفاقات محلی به وسیله وقایعی که فرسنگها دورتر از آن قرار دارد شکل داده می شود.
ازنظر هلاک[۱۱]،۱۹۹۸) جهانی شدن ترکیبی از تجارت آزادتر کالا و خدماتی است که با تحرک آزاد سرمایه همراه باشد بدین جهت از نظر این محقق ، جهانی شدن آزادی تبادل کالا و خدمات همراه و همزمان با آزادی جابجا شدن سرمایه است (تامیلسون[۱۲] ،۲۰۰۳).
نگاه دیگری دارد به عقیده او جهانی شدن درقلمرو فرهنگ باید مورد توجه قرارگیرد که به منطقه زدایی فرهنگ می انجامد ، یعنی وابستگی فرهنگ را به محل و منطقه وسرزمین از میان برمی دارد درجهان کنونی قطع پیوند بین تجربه فرهنگی و مردم و منطقه زندگی آنها ، پیوندی که اغلب نگرش انسانها را درهمان منطقه زندگی آنها محدود می کند.
جهانی شدن فرهنگ ، واکنش ها و سازوکارهایی ایجاد می کند که نتیجه آنها نوع جدیدی از منطقه ای شدن دوباره فرهنگ است . جهانی شدن پدیده جدیدی نیست و تمایل به جهانی شدن همیشه وجود داشته است اما در چند سال گذشته محیط برای رشد آن مساعد و بدلیل پیشرفت های سریع در نوآوری های تکنولوژی سرعت زیادی گرفته است (دانیل [۱۳]، ۲۰۰۳).
درعصر جهانی شدن به همسانی فرهنگ ها می رسیم و فرهنگ های محلی نابود می شوند ( سلیمی، ۱۳۸۰)
عقیده بر این است که فرهنگ های ملی و محلی در بستر جهانی شدن امکان رشد و پویایی بیشتری پیدا می کنند درست است که یک سری باورها ، ارزش ها و هنجارها جهانی می شود اما اینهادر قالب فرهنگ های محلی قرار می گیرند و فرهنگ های محلی امکان عرضه جهانی پیدا می کنند و معنا و مفهوم جدیدی می گیرند.
مبانی برنامه ها و اهداف مولفه های آموزش جهانی درنظام آموزشی برمبنای زیر استوارشده است :
۱ـ تاکید بر جامعیت آموزش وپرورش . آموزش وپرورش باید تمامی زندگی آدمی را در برمی گیرد . درجهانی که فنآوری درآن شتابان تغییر می کند ودانش به نحو روزافزون تولید می شود ، آموزش وپرورش باید بیش از مجموعه ای خاص از اطلاعات را تعلیم دهد . آموزش وپرورش باید به بسط وشکوفایی قابلیت های آدمی بپردازد.
۲ـ دسترسی فراگیر به آموزش وپرورش باید درهر مکان و زمان امکان پذیر باشد ومربیان برای آموزش در درسترس باشند . باید به یادگیری مداوم از طریق اینترنت و تلویزیون و کلاس درس دسترسی داشته باشد و آموزش وپرورش برای توسعه یادگیری مداوم با سایر موسسات درتعامل قرارگیرد.
۳ـ تاکید برتفکر نقاد – آموزش و پرورش باید تاکید خود را بر تفکر نقاد ، ارتباط و حل مسئله معطوف سازد وصرفاً به انتقال دانش ومعرفت بسنده نکند ، بلکه دانش آموزان را مهیای برخورد بامسائل جدید کند .
۴ـ تربیت شهروند جهانی – آموزش وپرورش باید مهیای پرورش شهروند جهانی باشد . شهروندان آینده نه تنها باید از تاریخ ، فرهنگ وزبان خویش آگاه باشند ، بلکه برای کار در جامعه جهانی ، نیازمند دانش وسیع درباره تنوع فرهنگ ها و مردم هستند .
انقلاب اطلاعات طیفی از فنآوری های جدید و روش های تازه را ایجاد کرده که مجال تولید دانش جدید وانتشار داده ها ، اطلاعات و دانش را فراهم می کند .
آموزش وپرورش باید برای جهان پیچیده کادر لازم را داشته باشد تا بتواند در این تلاطم ، قطب نمای لازم برای شناکردن دراین جهان باشد . نگاه به آینده ، یک برنامه آموزشی سنگین ، نه لازم و نه مفید است کافی است که هرفرد درابتدای زندگی خود ، منابعی از شناخت بدست آورد و بتواند بی نهایت ازآن بهره ببرد براین بیفزاید و آن را با جهانی که دائماً درحال تغییر است انطباق دهد و به کارگیرد . تعلیم و تربیت باید براساس چهار نوع دیدگاه اساسی سازماندهی شود تا فرد بتواند درطول زندگی ازآن بعنوان پایه های دانایی بهره ببرد . چهار ستون اصلی عبارتند از :
۱ـ یادگیری برای دانایی ، یعنی دستیابی به ابزارهای فهم و درک
۲ ـ یادگیری برای زیستن باهم ، یعنی مشارکت وتعاون با یکدیگر درتمام فعالیت های انسانی .
۳ـ یادگیری برای عمل ، یعنی بر محیط خود اثر گذاشتن .
۴ـ یادگیری برای بودن ، یعنی طریقی اساسی که سه دیدگاه دیگر درآن شرکت داشته باشند .
البته این چهار مسیر دانایی درواقع یک مسیر بیشتر نیستند . چرا که درآن ها نقاط مشترک و اتصال و تبادل فراوان وجود دارد (دلور،[۱۴]۱۹۹۸)
مبنای شکل گیری آموزش وپرورش دانایی است ، دانستن حق انسان است. جایگاه آموزش وپرورش هم به معنای اخص آن و هم به معنای اعم آن به عنوان زیربنای رشد وتعالی انسان در آستانه هزاره سوم ، برکسی پوشیده نیست . استفاده درست و بهینه از آموزش وپرورش نوین وکارآمد می تواند آینده ای بهتر را روی انسان قرار دهد . آموزش وپرورش نوین به معنای یادگرفتن در زندگی و از زندگی و نیز فهمیدن جهان در حال تغییری است که در آن زندگی می کنیم . آموزش وپرورش یعنی یادگیری یادگیری ، براساس این اصل ، نظام های آموزشی باید از بن متحول شوند.
۲-۳ تاریخچه جهانی آموزش وپرورش
جهانی شدن آموزش وپرورش به دو رویداد مهم تاریخی بر می گردد که از نهضت فکری ریشه داری درسال ۱۹۶۸ بعنوان زنگ خطر بحران جهانی درفرانسه که به رویداد ماه و مه معروف است . نظام آموزشی موجود را زیر سوال برد ، بطورکلی اشتغال فکری فردی و اجتماعی ، تمامی افرادی که به نحوی وابسته به آموزش وپرورش بودند با نظام آموزش آن زمان ، سرنوشت ناخرسندی برای آنها رقم زده بود استادان دانشگاه پیشنهادهایی برای تغییر نظام آموزشی به وزیر وقت داده بودند اما مورد تصویب قرار نگرفته بود که دانش آموزان جزوه ای تحت عنوان دانش آموزان دبیرستانی حرفی برای گفتن دارند را منتشر کردند که ومصرانه خواستار مشارکت درتصمیم گیری های شده بودند (رووف ، ۱۳۷۹؛۷۳).
دولت فرانسه تهدید به سقوط شده بود . پس از برقراری نظم دومین رویداد ، اجلاس کمسیون ملی امریکا برای اعتلای آموزش وپرورش بود که درسال ۱۹۸۱ برگزارو منجر به گزارش تکان دهنده ای گردید که درسال ۱۹۸۳ با عنوان ملتی درمعرض خطر انتشار یافت که اعلام نشانه های خطر به مسئولان آموزش وپرورش جهت رفع نارسایی ها بپردازند .هرچند درتاریخ آموزش وپرورش جهان حرکت های دیگری منجر به تغییرات گردید اما تا قبل از نیمه دوم قرن بیستم اغلب نظام های آموزشی در ساختارهای سنتی خود عمل می کردند . با بررسی اسناد و کتاب های نوشته شده ، بیانگر این نکته می باشد که تا اواسط قرن بیستم نظام آموزش وپرورش به بیراهه رفته و بین آموزش و زندگی شکاف عمیقی را بوجود آورده است . آموزش وپرورش بعد از دهه ۷۰ میلادی گسترش بی سابقه ای پیدا کرده بطوریکه طی ۱۵ سال تعداد دانش آموزان جهان بیش از ۷۰درصد و تعداد معلمان بیش از ۱۰۰درصد و تعداد بزرگسالان که می توانستند بخوانند و بنویسند بیش از ۳۰درصد افزایش یافته است( یونسکو [۱۵]۱۹۸۴ ).
درابتدای ربع قرن بیستم جهانیان دریافتند که آموزش وپرورش نمی تواند و نباید از واقعیت های زندگی دور بماند این موضوع ورد زبان ها شد و سرانجام نظام آموزش تازه را پی ریخت و معلم را درپایه و شالوده خود قرار داد .
ازآن به بعد درگیرودار دگرگونی محتوایی برنامه ها و نوآوری های آموزش نقش معلم عمده ترین موضوعی بود که بیشترین توجه را به خود جلب می کرد، بهره گیری از علوم و فنآوری های جدید یعنی یاری جستن از آنها برای رویارویی با مهمترین چالش هایی که درآینده گریبانگیر بشریت می شوند گسترش دانش جهانی ، بعبارتی گسترش فنآوری های اطلاعاتی و ارتباطی درقرن اخیر منجر به ظهور دانش جهانی شده است- دراین زمینه مگ دالنا موک وین چیونگ چنگ درسال ۱۹۹۸ چارچوبی را مطرح کرده که درآن به پنج حوزه تقسیم شده است . وی دانش جهانی مربوط به هریک از این حوزه ها را دراین چارچوب ارائه داده که عبارتند از : فنی اقتصادی ، انسانی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و آموزشی .
درحوزه فنی و اقتصادی نیازهای دانش جهانی به رقابت مثبت ، مشارکت اقتصادی ، تجارت جهانی و حفاظت از محیط زیست منجر خواهد شد .
دانش جهانی درتبادل فنآوری و توزیع اطلاعات بین ملت هاست .
حوزه دانش اجتماعی وانسانی شامل دانش جهانی برای دهکده جهانی و گسترش دوستی های بین المللی و تبادل ومشارکت اجتماعی میان خرده فرهنگ ها و دستیابی به رفع تبعیض نژادی مذهبی ، ملی وجنسیتی مطلوب است .
حوزه دانش سیاسی ، به دانش جهانی برای مشارکت در فهم بین المللی و علایق وائتلاف مشترک درنهایت منجر به تعارضات بین المللی خواهد بود .
حوزه فرهنگی دانش ، پذیرش دیگر فرهنگها درجهت گسترش فرهنگ جهانی با حوزه آموزش دانش شامل دانش جهانی برای گسترش آموزش جهانی است و تبادل آموزش بین المللی و مشارکت را پرورش خواهد داد .
۲-۴ مولفه های آموزش جهانی
تعیین هدف برنامه در مولفه های آموزش جهانی به یادگیری تواناییها و مهارتهای لازم برای زیستن در جهان متغیر و متنوع است و علت انتخاب موضوع به دلیل اهمیت وضرورت درشرایط کنونی کشور که نیازمند توجه به واقعیت های موجود درعرصه های مختلف جهانی است . برنامه ای متناسب با هدفهای تربیتی و برنامه های درسی در ابعاد مختلف در بعد مکانی و زمانی که درسازمانهای بین المللی به صورت یکپارچه جهت پیشبرد اهداف و نگرشها به عمل می آید با توجه به شرایط جغرافیایی و موقعیت ژئوپلتیکی کشور، مرا بر آن داشت تا روی موضوع مولفه های آموزش جهانی و مفاهیم آن و لحاظ کردن اهداف با آگاهی از نظام آموزشی و گنجاندن برنامه ها و اهداف در محتوای کتاب های درسی با هدف کاربردی کردن آن در برنامه های درسی در دوره اول متوسطه که می تواند در عرصه بین المللی نیز همخوانی داشته باشد . استفاده از دیدگاه ها و تفکرات اندیشمندانه متفکران و افراد صاحب نظر درپایه تحصیلی که مصادف با شکل گیری شخصیت هر دانش آموزی در این مقطع می باشد بسیار اثر گذار خواهد بود که دیدگاه جهانی در دانش آموزان بوجود آید و همین دیدگاه عمیق برای رشد و توسعه و امید به مقاطع بالاتر را درپی خواهد داشت . درواقع آماده سازی زیرساخت برای گامهای بعدی است و از این طریق خواستم به عمق اطلاعات دراین راستا پی برده و بتوانم برای جامعه خود با این موضوع کمک علمی کرده باشم هرچند دراین رابطه دیگران نیز زحماتی مضاعف و تلاشهایی انجام داده اند اما اگر درعرصه های مختلف این موضوع بیشتر می تواند مورد توجه قرارگیرد مطمئن هستم می تواند کمک بسیار ارزشمندی بر جامعه و خصوصاً در نظام آموزش و پرورش داشته باشد و زمینه سازی بکند تا دست اندرکاران امر با بهره گرفتن از این اطلاعات و گردآوری داده های پژوهش درلحاظ کردن طرح درس و یا با عناوین دیگر وگنجاندن اطلاعات و دانش جهانی در آن مقطع کمک شایانی به دانش آموزان امروزی که فرهیختگان فردای جامعه ما خواهند بود د واین یک گام درراستای انتقال دیدگاه ها درآن مقطع حساس تعلیم و تربیت موثر واقع خواهد شد هرچه جامعه بین الملل در آموزش جهانی برنامه های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت را طراحی می کنند ما نباید فقط نظاره گر باشیم باید ما هم نقش فعال در این جهت داشته باشیم و برنامه ها ویا پژوهشهایی که دراین رابطه انجام می گیرد بعنوان یک عضو فعال در عرصه جهانی تلاش و کوشش کنیم ونقش خودمان را در جهان رو به ترقی و پیشرفت ایفا کنیم اگر این کار صورت نگیرد وهماهنگی با جامعه بین الملل انجام نشود یک خلاء بسیار تاثیرگذار درآموزش و پرورش کشور بوجود خواهد آمد وهمگام نشدن با جهان وبی تفاوتی دراین هدف ما را درجهان امروزی با چالش بسیار مواجه خواهد کرد که همگام نشدن امروز هزینه و مشکلاتی را برای نسل های آینده پیش خواهد آورد پس با این نگرش به موضوع و استفاده از دیدگاه ها و چشم اندازها و بکارگیری طرح ها و پروژه هایی دراین خصوص ما را به سمت وسوی فراملی و فرامنطقه ای سوق خواهد داد اینجا به مواردی اشاره می شود که جهان درتدارک برنامه هایی برای کشورها و ملت ها است . ما هم با درنظرگرفتن موارد یکه درذیل بیان می شود بااستفاده از نقاط قوت وتقلیل نقاط ضعف برای آینده با چشم انداز واقع بینانه برنامه ریزی داشته باشیم .
به عقیده عموم متخصصان تربیتی در مولفه های آموزش جهانی اهدافی مدنظر است که عبارتند از کسب دانش در باره جهان ، توسعه مهارتهای جهانی و بالاخره توسعه نگرشهای جهان مدار تاکید می کنند ولی در باره میزان اهمیت هریک از اهداف مذکور و اولویت آنها توافقی وجود ندارد در واقع تحلیل دقیق نظریه و عمل تربیتی در برنامه های برنامه ها و مولفه های آموزش جهانی درکشورهای مختلف ارائه شده است البته این برنامه ها در هر کشور نشان دهنده علایق ملی زادگاه خود را منعکس کردند .اهداف توسعه هزاره در واقع هدف مشترک هستند که در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل برسر آنها توافق شد که این اهداف تا سال ۲۰۱۵ باید تامین شوند . اهداف توسعه هزاره که هشت آرمان است که باید تا سال ۲۰۱۵ به آنها دست یافته شود آگاهی از نظام ها و چشم انداز و مسئولیت پذیری و با ذهنیت فرآیندی و سیاره زمین نیز بر چالش های اصلی توسعه ی جهان پاسخ دهند افزوده شده است که در دیدگاه اول توسعه هزاره .هشت آرمان ذکر شده عبارتند از :
ازبین بردن فقر شدید و گرسنگی
دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی
گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان
کم کردن مرگ کودکان
بهبود سلامت مادران
مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماری ها
تضمین پایداری محیط زیست
گسترش مشارکت جهانی برای توسعه
اهداف آموزش جهانی افزایش آگاهی شاگردان درباره فرهنگها و ملتهای مختلف و حتی همکاری با آنها معرفی می کنند ولی ازهرگونه قضاوت اخلاقی در زمینه های بحث برانگیز جهانی پرهیز دارند و روایت های مختلف مولفه های آموزش جهانی و برخی از مهمترین اهداف را چنین بیان می دارند .
مسئولیت شهروندی در برابر فقر و بی عدالتی
مباحثات اخلاقی پیرامون روابط و وابستگی ها
گسترش درک و حساسیت اخلاقی یادگیرندگان جهت ارتباط انسانی
۴- گسترش احترام و محبت به دیگران همیشه و همه جا.
۵- توسعه حساسیت نسبت به محیط زیست
۶-توجه به اشکال گوناگون زندگی و پرهیز از تمرکز زندگی بشر همچون مرکز همه راه حلهای جهانی
پرهیز از مسائل مناقشه برانگیز جهانی و پیش داوری درباره نظم جهانی و پرهیز از میهن پرستی افراطی اختلاف نظر در هدف از معرفی چشم انداز جهانی.
روایت های گوناگون آموزش جهانی به تغییر و تحول چشم انداز یادگیرندگان توجه دارند ولی برخی هدف آموزش جهانی را دیدگاهی روشن در باره جهان می دانند و معتقدند کلاس مدرسه صحنه نجات جهان نیست البته برخی دیگر ، شناسایی مسائل و همچنین اقدام برای صلح و آزادی را یک از هدف آموزش جهانی تلقی می کنند . بالاخره گروه سوم معتقدند میان عمل گرایی و مبارزات اصلاحی برای حل مشکلات با شناخت صرف از مسائل جهانی لازم است تعادلی برقرار گردد.
اختلاف نظر در باره تربیت شهروندی نیز روایت های گوناگون از برنامه های درسی در مولفه های آموزش جهانی موضع گیری متفاوتی در زمینه شهروندی دارند.برخی تربیت شهروندی را عبارت از تطبیق منافع جهانی و ملی می دانند و برخی دیگر ارائه نگرشی در باره ماهیت وابسته به جهان معاصر را که اساس نظام آموزشی هر کشور در تربیت شهروندی تلقی می کنند اما اهداف و برنامه ها یی که در مولفه های آموزش جهانی در ایران به اجرای آزمایشی درآمده و برنامه خود را بر ساختار ویژِه ای از اهداف استوار نموده اند که تاحدودی می تواند بازتاب زمینه نظری و مفاهیم اساسی آن باشد .قسمت مهمی از کار برنامه ریزی درسی ، تحرک بخشیدن به بنیادهای نظری برنامه ها می باشد .
و این حرکت تحت برنامه آموزشی جهانی در قالب یک طرح آزمایشی در سالهای ۸۲ تا ۸۴ در تهران با همکاری صندوق کودکان ملل متحد (یونسیف [۱۶]،۲۰۰۴،۲۰۰۶) اجرا شده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...