خاص بودن تصویر دلبستگی یا موضوع دلبستگی
در حیطه هوشیاری نبودن رفتارهای دلبستگی: کودک کنترل هوشیارانه روی این رفتارها ندارد.
ثبات و استحکام رابطه: کودک در مقابل تغییر به شدت مقاومت می کند.
حساس نبودن نسبت به تجربه با موضوع دلبستگی: کودکی نیست که از رابطه با مادرش خسته شده باشد. (مظاهری، ۱۳۷۹).
۲-۱۶- ارتباط هویت و دلبستگی:
ارتباط مفهومی بین نظریه دلبستگی، در کارهای بالبی (۱۹۸۲) و بالبی (۱۹۸۸) ریشه دارد و در نظریه رشد روان شناختی اریکسون، در چندین یک از مراحل رشد اریکسون می توان دید (e.g . زایشی، امیدواری). یکی از ارتباط های برجسته و بارز بین مفاهیم هویت و دلبستگی رمانتیک می باشد. به این ارتباط در نوشته های اریکسون در مراحل نوجوانی و جوانی بزرگسال اشاره شده است، وقتی که بحران هویت از بحران تعلق پیروی می کند. فقط وقتی که ساخت هویت به خوبی آن طوری که تعلق حقیقی است – که واقعاً با ترکیبات هویتی در تضاد و تقابل می باشد – امکان پذیر است. (اریکسون، ۱۹۶۸ و ۱۳۵ . P). به عبارت دیگر، آنهایی که برای بحرانشان از آشفتگی هویت، راه حلی ندارند احتمالاً یا بطور کلی در تعلق اجتناب می کنند و مجزا هستند، یا دیگر تلاشهای نومیدانه و دیوانه وار در تعلق دارند، که اغلب با افراد نامناسب و نامعقول هستند. بر طبق نظریه پردازی اریکسون هویت برای دلبستگی رمانتیک بزرگسال قاطع است. بنابراین، هدف این مطالعه این بود که ارتباط بین، پایگاه های هویت و سبک دلبستگی رمانتیک را به وسیله کامل کردن ترکیبات دلبستگی بزرگسال از بارتولومیو (۱۹۹۰) با ترکیبات هویت از مارسیا (۱۹۶۶) بطور تجربی بسنجد و مورد آزمایش قرار دهد (برمان و همکاران، ۲۰۰۶).
دانلود پروژه
۲-۱۷- پژوهش های انجام شده مربوط به دلبستگی در خارج از کشور:
ماسن و همکاران در پژوهشی نشان داده‌اند در طی نوجوانی رفتار دلبستگی اغلب در جهت افرادی به غیر از والدین یا مراقبت کننده است، در حالیکه همسالان ضرورتاً قوی تر و یا عاقل تر نیستند. این تحقیق در ادامه بیان کرده است که بنابر اعتقاد بالبی همسالان تکیه گاه موقتی یا موقعیتی هستند. بدین ترتیب ارتباط با همسالان خاص بویژه در دوران نوجوانی می تواند به عنوان نوعی ارتباط دلبستگی در نظر گرفته شود.
تعدادی از پژوهش گران نیز نشان داده‌اند که رفتار دلبستگی جوان بتدریج از والدین فاصله می گیرد و در جهت همسالان قرار می گیرد. (فورمن و برمستر، ۱۹۹۲، هازن و زیفمن ۱۹۹۴، به نقل از کوپر و شیور، ۱۹۹۸) گرچه هنوز میل به ارتباط با والدین وجود دارد اما به عقیده وسیس (۱۹۸۲) آنها تبدیل به چهره دلبستگی کنار گذاشته می شوند. در دیدگاه وسیس (۱۹۸۲) جنبه مهم دلبستگی به همسالان در نوجوانی توانایی همسالان در تشویق و حمایت دانشجویان در مبارزه با مشکلات دوران رشد است.
ترنر (۱۹۹۳) در پژوهشی نشان داد که ارتباط بین دلبستگی نا ایمن و تعامل با همسالان برای پسرها و دخترها متفاوت است. پسرها نا ایمن – پرخاشگرتر – با جرأت تر، کنترل کننده تر بوده و رفتار جلب توجه بیشتری نسبت به کودکان ایمن نشان دادند. دختران نا ایمن رفتار وابستگی بیشتری را نسبت به دختران ایمن بروز دادند اما رفتار کنترل کننده و جسارت آمیز آنها (دخترها) کمتر بوده و تسلیم می شوند. دختران و پسران ایمن تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان دادند. در یک بررسی نشان داده شده است وقتی فشار یا استرس وجود دارد بزرگسالان در صدد ارتباط با دوستان خود بر می آیند و وقتی به دوستانشان دسترسی نداشته باشند، احساس اضطراب می کنند و همین در میان گروه دوستان، احساس آرامش می کنند. جستجوی دوست هنگام استرس و فشار احساس اضطراب در اثر تنهایی و آرامش در میان گروه دوستان نشان دهند دلبستگی بزرگسالان کودک به همسالان است. (آرمدن، گرینبرگ ۱۹۸۷).
کافیتوس و سایدرایدز (۲۰۰۶) رابطه بین دلبستگی، حمایت و رفاه اجتماعی را در جوانی و بزرگسالی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بین دلبستگی اضطرابی و رفاه اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد و این ارتباط معکوس در گروه جوانان نسبت به بزرگسالان قوی تر است.
رابطه دلبستگی اجتنابی با رضایتمندی و حمایت اجتماعی در گروه بزرگسالان نیز منفی بود. سامسون، کولینز، ترن و هایدن (۲۰۰۷) به بررسی رابطه تظاهرات هیجانی و ارتباط های عاطفی بزرگسالی با تجربه های دلبستگی در مراحل اولیه تحول اجتماعی؛ پرداختند. این پژوهش در نمونه ای متشکل از ۷۸ شرکت کننده در چهار دوره از زندگیشان (نوزادی، اواسط کودکی، نوجوانی و اوایل بزرگسالی) انجام گرفت و ۲۵ سال طول کشید. نتایج نشان داد، شرکت کننده‌هایی که در دوران نوزادی دلبسته ایمن شناخته شدند در اواسط کودکی از لیاقت و کفایت اجتماعی بیشتری در بین همسالان برخوردار بودند. همچنین در نوجوانی و اوایل بزرگسالی در روابط نزدیک خود با دوستان و شریکان زندگی تظاهرات هیجانی و عاطفی مناسب تری نشان دادند.
۲-۱۸- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در داخل کشور
دکتر علیرضا رجایی، مهدی نیری و شیرین صداقتی در پژوهشی رابطه بین سبکهای دلبستگی با رضایتمندی زناشویی را بررسی کردند. در این پژوهش ۱۵۹ (۸۱ زن و ۷۸ مرد) دبیر متأهل مقاطع راهنمایی و دانشگاه آزاد شهر تایباد انتخاب شدند.
یافته‌ها بین رضایتمندی زناشویی و سبک دلبستگی ایمن یک همبستگی مثبت معنادار (۵۳/۰=r) نشان دادند اما با سبکهای دلبستگی اجتنابی و دو سو گرا همبستگی منفی (به ترتیب ۲۸/۰-=r و ۳۸/۰-=r) وجود داشت. همچنین سبکهای دلبستگی بزرگسالان ۵۲% و سبکهای دل بستگی به مادر ۲۹% واریانس رضایتمندی زناشویی را تبیین کردند.
در پژوهشی دیگر دکتر محمد علی بشارت و بهزاد شالچی رابطه سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سو گرا را با راهبردهای مقابله با تنیدگی در غالب سه سبک مقابله مسئله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی بر روی ۲۲۳ دانشجو (۱۲۰ دختر، ۱۰۳پسر) بررسی کردند نتایج وجود رابطه معنادار بین سبکهای دلبستگی و راهبردهای مقابله با تنیدگی را نشان دادند. همبستگی بین سبک دلبستگی ایمن با سبکهای مقابله همان محور مثبت و مسئله محور، مثبت بود، در حالی که با سبک منفی هیجان محور، همبستگی منفی بدست داد. سبک دلبستگی اجتنابی با سبک مقابله مسئله محور و سبک هیجان محور منفی و سبک همبستگی دو سو گرا با سبک مقابله هیجان محور مثبت همبستگی مثبت داشت. بر اساس یافته‌های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای مقابله‌ای تحت تاثیر سبکهای دلبستگی قرار می گیرند.
۲-۱۹- پژوهشهای انجام شده مربوط به ارتباط هویت و دلبستگی در خارج از کشور:
تعدادی از مطالعات دریافتند که، افرادی که دلبستگی شدید به والدینشان دارند، گرایش به سطوح بالایی از پیشرفت و رشد هویت دارند (.e. j بنسون، هریس، و راجرز، ۱۹۹۲؛ کروگر، ۱۹۸۵؛ کروگروهاسلت، ۱۹۸۸؛ لاپزلی، رایس، و فیتز گراد، ۱۹۹۰؛ زیمرمن و باکر – استول، ۲۰۰۲). اگرچه تحقیقات بسیار کمی در مورد اینکه، آیا هویت به دلبستگی رمانتیک مربوط است، وجود دارد. ما فقط از چهار مطالعه ای که در مورد این رابطه بحث کرده است، آگاه هستیم اگرچه هر کدام محدودیتهایی دارند که از نتیجه های حکم و استوار جلوگیری می کند. برای مثال، ریچ و سیگل (۲۰۰۲) با بررسی بر روی ۱۶۱ دانشجوی دانشگاهی دریافتند که، ایگوی بالای توسعه یافته (که از روی اولین شش مرحله از نظریه اریکسون اندازه گیری شده). با سبک دلبستگی ایمن مربوط بود. در این مطالعه از سنجش اریکسون از ایگوی رشد یافته، مورد استفاده واقع شده ولی از رویکرد پایگاه هویت مارسیا استفاده نشده است، بنابراین به این ارتباط مستقیم بین پایگاه هویت و دلبستگی رمانتیک نمی توان اشاره کرد. هم چنین، وگنسن (۲۰۰۳) در یک مطالعه از ۹۱ دانشجوی دانشگاه فرض کرد شرکت کنندگان دارای سبک دلبستگی ایمن احتمال بیشتری دارد که با پایگاه هویت موفق رابطه دارند. اگرچه، فقط ۵ نفر از شرکت کنندگان نمرات پایگاه هویت موفق را کسب کردند، اما همه آنها گزارش کردند که سبک دلبستگی ایمن دارند هوگ و برگس (۲۰۰۲) مطالعه ای روی ۷۹ دانشجوی لیسانس انجام دادند و دریافتند که افراد پایگاه هویت موفق سطوح بالایی از دلبستگی ایمن را نشان می دهند و افراد هویت مغشوش سطوح بالای از دلبستگی ترسان را نشان می دهند. همچنین افراد در هویت دیر رس نمرات بالایی در دلبستگی ایمن کسب کردند. افراد هویت زودرس گرایش به نمرات بالایی در هر یک از سبک‌های دلبستگی نا ایمن و یا ایمن داشتند. آنچه آنها در شرایط عادی سهیم هستند، بخصوص، زمانی که این دو سبک دلبستگی در رابطه اجتنابی اختلاف دارند، فقدانی از رابطه اضطرابی است، که نمونه ای از سبک‌های دلبستگی ترسان و پریشان است. در خاتمه، کندی (۱۹۹۹) با بررسی بر روی ۲۲۵ دانشجوی سال اول دانشگاه دریافت افرادی که سبک دلبستگی آنها به عنوان پریشان تشخیص داده شد نسبت به افراد سبک دلبستگی ایمن در هویت مغشوش و دیررس نمرات بالایی داشتند. همچنین افراد دلبسته ترسان نسبت به افراد دلبسته ایمن، نمرات بالایی در هویت مغشوش داشتند. افراد دلبسته ترسان نمرات بالایی در هویت موفق داشتند. هیچ یک از سبکهای دلبستگی در نمرات هویت زودرس تفاوت معناداری نداشتند. از آنجایی که ما با مقایسه نتایج کندی (۱۹۹۹) با نتایج هوگ و برگس (۲۰۰۲)، ما با این مسئله مواجه می شویم که در گذشته پژوهشگران، طبقات متغیر سبک دلبستگی را با پیوستاری نمرات پایگاه هویت مورد استفاده قرار می دادند، در حالی که بعدها، محققان، طبقات پایگاه هویت را با پیوستار نمرات سبک دلبستگی مورد استفاده قرار دادند. ولی اگر این دو متغیر با هم به کار روند، نتایج بر هم بستگی بین دلبستگی ایمن و هویت موفق، و بین دلبستگی ترسان و هویت مغشوش دلالت دارند (برمان و همکاران، ۲۰۰۶). همچنین برمان و همکاران (۲۰۰۶) در مطالعه‌ای با عنوان بررسی پیوندهای بین ساخت هویت و دلبستگی رمانتیک در یک قومیت گوناگون در نمونه‌ای از دانشجویان دبیرستان (۱۸۹=n) و دانشگاهی (۳۲۴=n) دریافتند افراد دارای پایگاه هویت زودرس نسبت به افراد پایگاه هویت مغشوش در نمرات سبک دلبستگی اجتنابی رابطه پایین معناداری داشتند و افراد پایگاه هویت زودرس در نمرات سبک دلبستگی اضطرابی نسبت به دو گروه هویت موفق و دیررس، دارای رابطه پایین معناداری بودند پایگاه های هویت و سبک دلبستگی رمانتیک در گروه نمونه دانشگاهی دارای رابطه معناداری بودند ولی در میان گروه نمونه دبیرستانی دارای رابطه معناداری نبودند. برخی از تفاوت‌های قومی در سبک دلبستگی قابل توجه بود.
فصل سوم
طرح پژوهش
۳-۱- طرح پژوهش
پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی Correlation است در این نوع تحقیق رابطه میان متغیرها بر اساس هدف تحقیق تحلیل می گردد. در این وضعیت پژوهشگر با بهره گرفتن از یک گروه آزمودنی دست کم درباره دو متغیر، بدون آنکه هیچ یک از آنها دستکاری یا کنترل شوند، اطلاعاتی بدست می آورد. اینگونه مطالعات را می توان برای بررسی این مطلب بکاربرد که آیا متغیرهای مورد مطالعه با یکدیگر ارتباط دارند؟ در این پژوهش رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد ۲۱ تا ۲۳ ساله کرمانشاه مورد مطالعه قرار گرفته است.
۳-۲- متغیرهای پژوهش
در این پژوهش، دلبستگی متغیر مستقل و هویت فردی متغیر وابسته می باشد.
متغیر مستقل: سبکهای دلبستگی
متغیر وابسته: هویت فردی
۳-۳- تعریف و تعیین جامعه:
جامعه: به مجموعه‌ای از افراد یا اشیایی که حداقل دارای یک صفت مشترک هستند و در یک گروه قرار می گیرند جامعه می گویند (دلاور، ۱۳۷۶).
در این پژوهش جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر ۲۱ تا ۲۳ ساله دبیرستان های کرمانشاه که در سال تحصیلی ۹۲- ۹۱ در رشته های روانشناسی ، حقوق ، دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل می باشند.
۳-۴- نمونه پژوهش
در این پژوهش نمونه آماری مورد نظر ۱۲۰ نفر بود. با توجه به این نمونه تعداد ۱۲۰ پرسشنامه جهت پر کردن بین دانشجویان دانشگاه آزاد توزیع گردید، ۱۰۰ پرسشنامه برگردانده شده. برای تحلیل این داده‌ها، نمرات حاصل از پاسخ ۱۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد (دختر) واحد کرمانشاه مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۵- روش نمونه گیری
در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. به عبارت دیگر اینکه دانشجویان دانشگاه آزاد بصورت تصادفی انتخاب شده و بعد از نمونه گیری، آزمونهای مورد نظر روی این افراد اجرا شد.
۳-۶- ابزار اندازه گیری
به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش، پرسشنامه های زیر مورد استفاده قرار گرفت.
الف) پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسال کولینزورید (۱۹۹۰) که در بر دارنده اطلاعات درباره:
سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی نا ایمن اجتماعی، سبک دلبستگی نا ایمن دو سو گرا.
ب) پرسشنامه هویت فردی دکتر احمدی
اعتبار و روایی علمی پرسشنامه دلبستگی (RAAS)
الف) پایایی
کولینزورید (۱۹۹۰ به نقل از فینی و نوللر، ۱۹۹۶) نشان دادند که زیر مقیاس‌های نزدیک بودن © وابستگی (D) و اضطراب (A) در فاصله زمانی ۲ ماه و حتی ۸ ماه پایدار ماندند. کولینز در مورد قابلیت اعتماد (پایایی) پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی کولینزورید، میزان آلفای کرونباخ را برای هر زیر مقیاس این پرسشنامه در ۳ نمونه از دانشجویان به صورت زیر گزارش داده است (پاکدامن، ۱۳۸۰) مقادیر بدست آمده نشانگر قابلیت اعتماد قابل قبول پرسشنامه است. از سوی دیگر در ایران، (پاکدامن، ۱۳۸۰) با بهره گرفتن از آزمون – آزمون مجدد به صورت همبستگی بین دو اجرا را مشخص کرده نتایج از ۱۰۰ نفر دختر و پسر در دو بار اجرا به فاصله زمانی ۱ماه بیانگر آن بود که تفاوت بین دو اجرای مقیاس های A و D و C در RAAS معنادار نبوده است و این آزمون در سطح معنی داری ۰۵/۰ قابل اعتماد است. همچنین همبستگی بین نتایج دو اجرا A قابل اعتماد ترین (۷۵/۰=r) و C (57%=r) و D (48/0=r) است. از سوی دیگر با مصاحبه آلفای کرونباخ مشخص گردید که زیر مقیاس اضطراب (A) بیشترین قابلیت اعتماد ۷۴۹۹/۰ و وابستگی، کمترین قابلیت اعتماد ۲۸۵/۰ و زیر مقیاس نزدیک بودن © 5213/0 است. همچنین در این پژوهش با بهره گرفتن از آزمون – آزمون مجدد به صورت همبستگی به این دو اجرا، پایایی این پرسشنامه بررسی شد. نتایج از ۶۵نفر دختر و سپس در دو بار اجرای به فاصله زمانی ۲ماه بیانگر آن بود که تفاوت بین دو اجرای مقیاس A و D و C در RAAS معنادار نبوده است و این آزمون در سطح معناداری ۵% قابل اعتماد است. همچنین ضریب همبستگی بین نتایج دو اجرا نشان داد که A قابل اعتماد ترین (۷۷/۰=r) و C (538/0=r) و D (408/0=r) است. (عطار زاده، ۱۳۸۴).
ب) روایی[۱۶۰]
پاکدامن (۱۳۸۰) روایی محتوا و سازه برای این پرسشنامه را بررسی کرده است. به منظور بررسی روایی محتوا در RAAS این پرسشنامه در روی ۱۰۰ نفر با بررسی ضریب همبستگی بین مواد مربوط به هر زیر مقیاس با نمره آن زیر مقیاس در این گروه میزان انسجام درونی و همبستگی آن با آن چه هدف سنجش زیر مقیاس مربوط به آن می باشد به صورت ذیل بدست آمد.
همچنانکه جدول نشان می دهد انسجام درونی موارد زیر مقیاس A از همه بالاتر و C در متوسط بالا و D در سطح متوسط است. همچنین روایی سازه با بهره گرفتن از روایی واگرا (تشخیصی) سنجیده شد. نتایج حاصل از همبستگی بین زیر مقیاسها با یکدیگر، نشان دهنده اعتبار واگرای بدست آمده زیر مقیاسهای RAAS است. همانگونه که در جدول مشاهده می شود همبستگی بین A با C و D منفی و بین C و D کم است که نشان دهنده آن است که این سه زیر مقیاس سه مفهوم مختلف را می سنجد (عطار زاده، ۱۳۸۴).
جدول ضرایب همبستگی زیر مقیاسها با مواد آن

۱۸
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...