تعدادی از مطالعات بیانگر آن بوده‌اند که حتی افسردگی ملایم اثراتی بر تکالیف تخمین زمان عینی و نه بر تمام تکالیف دارد. در بررسی کورنبروت[۲۰۴]، مستفی[۲۰۵مورفی[۲۰۶] (۲۰۱۰) طی سه آزمایش به بررسی ادراک زمان در افراد افسرده پرداختند. آزمایش اول (تولید و برآورد کلامی زمان) در شش فاصله زمانی (۳، ۵، ۱۵، ۲۵، ۴۰، ۶۰) هیچ تأثیر پایای معناداری را در عملکرد زمان یادآوی شده نشان نداد و نتایج برای افراد افسرده و غیر آن برابر بود. در آزمایش دوم آن‌ ها از یادگیری آشکار استفاده کردند. افراد افسرده در این آزمایش نسبت به شرکت‌کنندگان غیر افسرده تخمین زمان‌های طولانی‌تر را در مواجهه با فواصل زمانی پیش از تغییر در پیشامدهای خارجی نشان دادند. این تفاوت در حد ۳ ثانیه بود و این زمان منطبق بر مطالعاتی است که پیش‌ازاین عبور آهسته‌تر زمان را در افراد افسرده نشان می‌دادند.

در آزمایش سوم از افتراق زمان استفاده شد. دو موقعیتی که افتراق زمان در آن‌ ها موردبررسی قرار گرفت یکی در فاصله زمانی بلند ۱۰۰۰ میلی‌ثانیه و دیگری کوتاه در حد ۵۰ ثانیه را به عنوان ملاک قراردادند و نشان داد که تمایز طول فاصله یک ثانیه، برای افراد افسرده دقت پایین‌تری دارد؛ اما در افتراق فواصل زمانی کمتر از ۲۵ میلی‌ثانیه تفاوت میان آن‌ ها معنادار نبود. از مطالعات پیشین به دست‌آمده است که دقت افتراق بستگی به‌سرعت ساعت درونی دارد و این به خاطر آن است که تیک‌های بیشتر در هر واحد فاصله، امکان افتراق دقیق‌تر را فراهم می‌آورد؛ ‌بنابرین‏ در فواصل زمانی کوتاه خلق‌وخو اثری بر ساعت درونی نشان نمی‌دهد. نتایج این مطالعه به‌وضوح نشانگر وجود اثر حتی افسردگی نسبتاً خفیف در برخی و نه همه تکالیف برآورد زمان هدف می‌باشد. این تفاوت‌ها شایسته ملاحظات نظری می‌باشد.

نتایج به دست‌آمده بیانگر آن است که مکانیسم‌های توجه، اثرات خلق را بر ادراک زمان تعدیل می‌کند، بااین‌حال اثرات دقیق توجه واضح نمی‌باشد. برخی از مطالعات بیانگر آن‌اند که توجه شیوه‌ای را که سیگنال‌ها از راه ساعت درونی پردازش می‌شوند، تحت تأثیر قرار می‌دهد. مدل‌های دیگر هیچ نقشی را برای ساعت درونی نیافتند، اما نشان دادند که توجه تقسیم‌شده، مکانیسم مستقیم‌تر است.

به طور خلاصه نتایج به دست‌آمده در این مطالعه حمایت بیشتری را برای مدل‌هایی فراهم می‌آورد که خلق را در توجه به محرک‌های بیرونی دارای جایگاه می‌دانند (مستفی[۲۰۷]، مورفی[۲۰۸]، سیمپسون[۲۰۹] و کورن بروت[۲۱۰]، ۲۰۰۵؛ ۲۰۰۸).

بیماران افسرده اغلب کندی گذر زمان را گزارش می‌کنند. اگرچه، تظاهرات تجربی تغییر در ادراک زمان افراد افسرده قطعی نمی‌باشد. ابرفیلد[۲۱۱]، تونز[۲۱۲]، پالایور[۲۱۳] و هچت[۲۱۴] (۲۰۱۴) در مطالعه خود تکلیف تخمین تأخیر را نیز افزودند و آن را با تکالیف قدیمی‌تر برای سنجش ادراک زمان ازجمله برآورد زمان، تولید زمان و بازتولید زمان مورد مقایسه قرار داند. در تکلیف تخمین تأخیر، تقسیمات تخمین‌ها بر اساس ارزش خالص تفاوتی میان بیماران افسرده و کنترل نشان نداد. گرایش ضعیفی به تغییر‌پذیری بالا در تخمین‌های افراد افسرده اما تنها در تخمین‌های کوتاه‌تر و در سرعت‌های بالا وجود داشت. تجربه زمان (جریان ذهنی زمان) همچنین ادراک زمان‌بر حسب زمان‌بندی فواصل (برآورد کلامی، تولید زمان، بازتولید زمان) در افراد افسرده همچنین اثرات افسردگی را مشخص نمی‌سازد؛ ‌بنابرین‏ مطالعه، این تفکر که افسردگی تأثیر قابل توجهی بر ادراک زمان فرد دارد نمی‌تواند ابقا شود.

در ایران نیز حقیقت (۱۳۸۸) در مطالعه خود به مقایسه ادراک زمان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، اسکیزوفرنی و افراد بهنجار پرداخت. این مطالعه متشکل از ۳۷ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا، ۳۴ بیمار مبتلا به افسردگی اساسی و ۳۰ فرد بهنجار بود. نتایج به دست‌آمده نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا صرف‌نظر از مدت‌زمان محرک از یک نقص کلی در پردازش محرک‌های شنیداری با زمانه‌ای مختلف در محدوده چند هزارم ثانیه برخوردارند که این مسئله ‌در مورد پردازش محرک‌های زمانی دیداری هم به چشم می‌خورد. هچنین یافته ها نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مدت‌زمان محرک‌های دیداری-شنیداری را بیشتر از زمان واقعی تخمین می‌زنند. از سوی دیگر نتایج حاصله بیانگر کم تخمین زدن زمان محرک‌های دیداری، شنیداری و دیداری-شنیداری توسط بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود.

۲-۹- حافظه فعال یا کاری

مفهوم حافظه فعال در واقع جایگزین یا به‌روز شده ی مفهوم سنتی حافظه کوتاه‌مدت است (وکسلر، ۱۹۹۷). در این بخش از حافظه امروز به عنوان بخش فعال سیستم پردازش اطلاعات در مقابل دیدگاه سنتی حافظه کوتاه‌مدت به عنوان یک مخزن منفعل قرار می‌گیرد (هاتون[۲۱۵] و تاوس[۲۱۶]، ۲۰۰۱). این دو مفهوم از این جهت که هر دو به نگهداری موقت اطلاعات ورودی اختصاص داشته و ظرفیت محدودی دارند مشابه هم هستند، اما تفاوت بنیادی آن‌ ها در این است که حافظه کوتاه‌مدت به عنوان ذخیره‌ساز منفعل اطلاعاتی در نظر گرفته می‌شود که یا به حافظه باند مدت می‌روند و یا فراموش می‌شوند، در حالی که حافظه فعال علاوه بر نگهداری موقت، جایگاه محاسبه و دست‌کاری اطلاعات نیز می‌باشد (کوان، ۲۰۰۵؛ وکسلر، ۱۹۹۷؛ اسدزاده، ۱۳۸۳).

حافظه فعال یک نظام ذهنی است که ذخیره[۲۱۷] و دست‌کاری[۲۱۸] موقت اطلاعات لازم برای انجام برخی تکالیف پیچیده شناختی مانند درک مطلب[۲۱۹]، استدلال[۲۲۰] و یادگیری[۲۲۱] را فراهم می‌آورد (بدلی، ۲۰۰۴)؛ به عبارت دیگر حافظه فعال به حجم نسبتاً کوچکی از اطلاعات اشاره دارد که یک فرد می‌تواند در یک محدوده زمانی در ذهن خود نگه‌داشته، به آن توجه نموده، روی آن عملیات ذهنی انجام داده و برونداد مناسبی داشته باشد (کوان، ۲۰۰۵).

۲-۹-۱- الگوی حافظه فعال

الگوی اولیه حافظه فعال توسط بدلی و هیچ (۱۹۷۴، به نقل از بدلی، ۲۰۰۳) ارائه شد که شامل دو جزء اساسی می‌شد: دو سیستم فرعی که مسئول نگه‌داری و پردازش کوتاه‌مدت مواد کلامی و غیر‌کلامی هستند و یک کنترل‌کننده توجهی یا سیستم اجرایی مرکزی که مسئول برنامه‌ریزی، انتخاب راهبرد و تمرکز توجه بر اطلاعات ورودی از دو سیستم فرعی است.

جدیدترین الگوی ارائه شده توسط بدلی و هیچ از حافظه فعال شامل چهار جزء است: حلقه آوایی یا گویشی[۲۲۲]، صفحه‌ ثبت اطلاعات دیداری-فضایی[۲۲۳]، اجراکننده‌ی مرکزی[۲۲۴] و انباره رویدادی[۲۲۵] (بدلی، ۲۰۰۳).

۲-۹-۲- تفاوت‌های فردی در ظرفیت حافظه فعال و عملکرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...