۱- تقدیمی:
کلیسا در آیین راز قربانی مقدس، نان وشراب را به خدا تقدیم می نماید. طی مراسم ازدواج، کلیسا عروس وداماد را در حالی به خدا هدیه می کند که آنان نیز خود را به یکدیگر وهر دو با هم خود را به خدا تقدیم می نمایند. منظور از دادن قول وفاداری عروس وداماد به یکدیگر ونیز تبادل انگشتری به نشانه ی وثیقه ی وفاداری درمراسم ازدواج، همین تقدیمی ازدواج می باشد. (محمدیان، ۱۳۸۱، ص۶۲۹)
۲- یاد بود:
یاد بود، درآیین راز قربانی مقدس به معنای به یاد آوردن وقدردانی تمام اعمال نجابت بخش مسیح است. در برگزاری مراسم ازدواج، یاد بود عبارت است از یاد آوری کار های شگفتی که خدا برای زوجهای مقدس از سارا وابراهیم تا یواکیم وحنا که تولد مریم عذرا را ممکن ساختند، انجام داد واز این طریق امکان قبول پسر خدا توسط بشریت را فراهم آورد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
این یاد بود همچنین یاد آوری ازدواج عیسی با کلیساست که نمونه اسرار آمیز برای اتحاد مرد وزن می باشد وبالاخره یاد آور عروسی قانای جلیل است که طی آن مسیح اولین معجزه خود را انجام داد. در این عروسی چون شراب تمام شده بود عیسی بنا به درخواست مادرش آب بی رنگ وبی مزه را به «شراب خوب» قرمز وقوی تبدیل نمود وبدین ترتیب شادی را به مجلس برگردانده همه چیز را با حضور معجزه آسای خود تغییر داد. خدا تن گرفت تا همه چیز را تغییر دهد وزندگی جسم را مقدس گردانده وارد زندگی روز مره ی انسانها شود. (محمدیان،۱۳۸۱،ص۶۲۹)
۳- دعای طلب نزول روح القدس:
دعای طلب نزول روح القدس در آیین راز قربانی مقدس دعایی است که در آن از خدا درخواست میشود که روح القدس خود را بر روی نان وشراب نازل نموده آنها را به بدن و خون مسیح تبدیل نماید.
همین طور در مراسم ازدواج، دعای طلب نزول روح القدس دعایی است که در آن از خدا درخواست میشود که روح القدس خود را برای «گذراندن تاج جلال وافتخار» بر روی مرد وزن نازل گرداند؛ (در این حال کشیش تاجها را بر سر آنها قرار می دهد) وزوج را به سلول زنده بدن مسیح تبدیل نماید. (محمدیان،۱۳۸۱،ص۶۲۹)
روح القدس حقیقتاً فرود می آید تا با حضور خود عشق آنها را تاجگذاری نموده با چشمه محبت یعنی خود خدا وصلت دهد« زیرا خدا محبت است» (۱ یوحنا۴:۸).
بدین سان تحقق شباهت الهی در زوجین به انجام می رسد چون خدا انسان را« به صورت خود وموافق شبیه خود ساخت» و« ایشان را نر وماده آفریده» (پیدایش۱: ۲۶، ۲۸).
او آنها را بدین جهت آفرید که هر دوی آنها توسط عشق وصلت می یابند به یک تن تبدیل گشته، یکی شوند. همانطور که نمونه الهی آنها، سه شخص در یک خداست. به این ترتیب روح القدس به مرد وزن امکان می دهد که به تدریج موافق تصویر خدا وبه صورت اشخاص راستینی درآیند و«شخصیت واقعی» خود را نخواهند یافت مگر در عین اینکه به جهت اتحاد با هم مشارکت می کنند، دو فرد جدا باقی بمانند.
پس از تاجگذاری، عروس وداماد از فرط شادی به دور انجیل که نمایانگر حضور مسیح است پایکوبی می کنند وطی دعایی، اشعیای نبی و شهیدان مقدس به یاری طلبیده می شوند، تا اشعیای نبی از تحقق یافتن نبوت خود شاد شود. آیا او چنین نبوت نکرده بود« اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید ونام او را عمانوئیا خواهد خواند» (اشعیا۱۴:۷).؟
عمانوئیل یعنی خدا با ماست. اینک زوجین جدید که تاجگذاری وتقدیس شده اند عمانوئیل را در قلب خود می پذیرند. چون کلام خدا در بطن زوجین حضور یافته است، کلامی که تن گرفت ودر ضمن تجسم یافت آنان را به صورت «کلیسای کوچک» وسلولی زنده از بدن مسیح در می آورد(محمدیان،۱۳۸۱، ص۶۲۹)
۴- مشارکت در راز نان وشراب:
آیین راز قربانی مقدس با مشارکت همگانی در راز نان وشراب خاتمه می یابد. مراسم راز ازدواج نیز به همین طریق پایان می پذیرد. مرد و زن که بوسیله روح القدس متحد شده اند در عیسی وصلت می نمایند وهردو با هم از طریق مشارکت در آیین راز قربانی مقدس جزو بدن مسیح می شوند. تا قرن پانزدهم رسم بر این بود که زوجین نان قربانی مقدس را که قبلاً توسط کلیسا تقدیس شده بود در طی مراسم ازدواج مبادله نمایند.
جام شرابی که زوجها پس از خواندن دعای «ای پدر ما» می نوشتند، گواه این رسم قدیمی است، زوجین با مشارکت خود در راز نان وشراب در هر یکشنبه به هدف غائی ازدواج که همانا ورود دو نفر در راز مسیح یا به عبارت بهتر ورود تمام خانواده آینده در این راز است، تحقق می بخشد. (محمدیان،۱۳۸۱،ص۶۳۰)
نباید فراموش شود که عشق خلاق است ووصلت زن ومرد طبیعتاً به آفرینش فرزندان به دست خدا واز طریق عشق زن وشوهر می انجامد. تولد فرزندان برکتی است خدایی که در طی مراسم ازدواج مصرانه از خدا درخواست می شود. راز ازدواج اساس، ایجاد کلیسای خانوادگی است که اعضای آن یعنی زوجین وفرزندان از این به بعد با هم در مسیح به سوی ملکوت مبارک او قدم برخواهند داشت. درست است که روح القدس بوسیله ی راز ازدواج، عشق زناشویی را تقدیس می نماید ولی نباید فراموش کرد که از هنگامی که یحیی تعمید دهنده برای خلوت کردن با خدای یکتا در بیابان انزوا گزید ودر سال ۳۰۰ قدیس آنتوان کبیر همین کار را در مصر انجام داد، عطش خدا هرگز از دعوت بعضی اشخاص که طالب سیراب کردن خود فقط با چشمه محبت خود خدا در سکوت وتنهایی بودند خاموش نشده است. شکوفایی انسان در رابطه خاص با این عشق شدید یعنی زندگی رهبانی به اندازه ی شکوفایی وی در عشق زناشویی، همیشه مورد احترام کلیسا بوده است. (محمدیان،۱۳۸۱،ص۶۳۰)
از زندگی راهبان مصر علیا وکوه سینا وبیابانهای فلسطین تا راهبان کوه اتوس و راهبان فرانسوی امروز، سنت دو هزار ساله ای برای زندگی رهبانی در کلیسا بوجود آمده است. در مبارزه کلیسا با دشمن درونی، دیرها دژهای راستین مبارزه می باشند. کلیسا مخصوصاً در دیرها از قدرتهای الهی تغذیه می کند که بعداً در میان کل بدن کلیسا انتشار می یابد. پس ازدواج وزندگی رهبانی دو شیوه مختلف ومکمل مشارکت در محبت خدا می باشند. چون هردو حالتی از زندگی مذهبی هستند وبه همین دلیل کلیسای ارتدکس کشیشان خود را از میان افراد ازدواج کرده یا از راهبان برمی گزیند وتقریباً هرگز از مجردان انتخاب نمی شوند.
کلیسای ارتدکس که در امر طلاق گذشت نشان می دهد، همچنان که مسیح نسبت به زن گناهکار گذشت داشته او را بخشید، طلاق را به هیچ وجه توجیه نمی کند. وقتی که کلیسا تجدید ازدواج شخص مطلقه را جشن می گیرد در حقیقت عمل بخشایش را انجام داده وبه عوض اینکه شخص گناهکار را در ناامیدی رها سازد از طریق توبه نجات وی را امکان پذیر می سازد. کلیسای کاتولیک طبق متی ۱۹:۳-۶ طلاق را به هیچ وجه نمی پذیرد. (محمدیان،۱۳۸۱،ص۶۳۰)
۴-۱۲- بکارت در عهد جدید
تنها در مکاشفه مسیحی است که مفهوم بکارت بطور کامل بیان شده، همان مفهومی که در عهد قدیم به نوعی به آن اشاره شده بود، یعنی وفا داری در حبی«دوستی» قلبی که منحصراً به خدا تقدیم می شود. (محمدیان، ۱۳۸۱، ص۶۲۵).
در عهد جدید نیز مانند عهد قدیم هرچند ظاهراً موضوع بکارت با عروسی در تضاد است اما هردو مکمل یکدیگر می باشند، زیرا اتحاد مسیح وکلیسا در بکارت میسر گشته است. اتحادی که در واقع سمبل ازدواج می باشد،«مسیح… کلیسا را محبت نمود وخویشتن را برای آن داد»(افسسیان ۵: ۲۵). پولس رسول می گوید که کلیسای قرنتس به عقد مسیح درآممده ومی خواهد آن را مانند با کره ای عفیف وپاکدامن به مسیح تقدیم نماید:«علاقه من نسبت به شما علاقه ای است الهی زیرا من شما را بعنوان یک باکره پاکدامن به عقد مسیح درآورده وبه او تقدیم نمودم»(۲قرنتیان۱۱:۲). ونیز«کلیسا را با تمام زیبائیش پاک وبدون عیب ولکه وچین وچروک یا هر نقص دیگری به خودش تقدیم نماید»(افسسیان ۵: ۲۷)چون پولس رسول همان غیرت خداوند را برای کلیسا حس می کند(۲قرنتیان۱۱: ۲) نمی خواهد که هیچ لکه ای ایمان کلیسا را آلوده سازد.
(محمدیان، ۱۳۸۱، ص۶۲۷).
بکارت کلیسا در نقطه تلاقی عهد قدیم وعهد جدید یعنی در مریم دختر صهیون شروع به تحقق می نماید در عهد جدید مادر عیسی تنها زنی است نام باکره به عنوان لقب وی نهاده شده است:«به نزد دختری که در عقد مردی به نام یوسف از خاندان داود بود فرستاده شد نام این دختر مریم بود»(لوقا۱: ۲۷). ونیز «باکره آبستن شده پسری خواهد زائید که نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خداباما» (متی ۱: ۲۳). مریم به خاطر میل به حفظ بکارت خویش سرنوشت زنانی را که بدون فرزند می مانند تقبل نمود« مریم به فرشته گفت این چگونه است؟ من با هیچ مردی رابطه نداشته ام» (لوقا ۱: ۳۴). بنا بر این آنچه زمانی حقارت محسوب می شد برای مریم موجب خوشبختی وبرکت گردید:«چون او به کنیز ناچیز خود نظر لطف داشته از این پس همه نسلها مرا خوشبخت خواهند خواند»(لوقا ۱: ۴۸).
۴-۱۳- خلاصه فصل
اگرچه ازدواج درمسیحیت پدیده ای مقدس محسوب می شود اما در برابر آن عزوبت ودوری گزینی از ازدواج امری پسندیده تراست چرا که ازدواج فی نفسه ارزشمند نیست وتنها وسیله جهت دفع شهوت وجلوگیری از معصیت است عقیده آنها این است که خداوند ازدواج را برای تنظیم رابطه ای مناسب میان ذکور واناث جهت ایجاد بهترین محیط برای پرورش فرزند وثبات جامعه قرارداده است اما برتجرد، به خصوص ازآن جهت که عیسی (ع) ازدواج نکرد، تأکید دارند، بنابراین ازدواج در مسیحیت اهمیت چندانی ندارد در عوض تجرد مقامی برتر از تأهل دارد البته بعضی از فرقه های مسیحیت ازدواج را یکی از هفت آئین مقدس می شمارند وآن را عمری می دانند یعنی فقط مرگ می تواند آنها را از هم جدا سازد لذا آنها هدف از ازدواج را تقویت اتحاد دلها، آرامش متقابل و داشتن فرزند می دانند که مقدمه این امر، انتخاب همسر است که نیاز به معیارهائی دارد. شاید بتوان گفت مهم ترین معیار آنها مسیحی بودن است هرچند ازدواج با غیر مسیحی را هم بلامانع می دانند، تنها علت ممنوعیت ازدواج با بیگانگان حفظ مصونیت اعتقادی بوده است.
دراین آیین برخلاف یهود زنان در امر ازدواج استقلال کامل دارند، اما حق ندارند با هم خون خود ازدواج کنند چرا که آن را گناه می شمارند حتی با ازدواج پسرعمومخالفند علت این مخالفت را جلوگیری از فساد تدریجی نژاد، وتراکم ثروت در دست عده قلیلی می دانند در این آیین به دلیل بر اهمیت شمردن ازدواج از مهریه به صراحت سخنی نیامده هرچند درعصرحاضر مهر نزد مسیحیان امری اختیاری است البته در فرقه کاتولیک مهریه وجود ندارد وفرقه پروتستان تعیین آن را الزامی نمی دانند هرچند نفقه متناسب با وضعیت مالی زوجین تهیه می شود. آنچه که محرزاست این است که منع چند همسری ازبرخورد کلیسا با این مسأله نشأت گرفته چراکه نهی برتحریم چند همسری درعهد جدید دیده نشده.
از طرف دیگر برای این امر مهم ازدواج آنها به بکارت اهمیت می دهند و مادر حضرت عیسی را تنها زنی می دانند که نام باکره به خود گرفته است.
فصل پنجم
بررسی احکام نکاح در قرآن کریم
۵-۱- طرح بحث
جایگاه و موقعیت ممتاز و ویژه خانواده در نظام اسلامی مبتنی بر قرآن کریم و تأثیر آن بر حفظ بقا و سلامت جوامع انسانی، خصوصاً در عصر حاضر که در برخی از جوامع نکاح مفهومی، منسوخ تلقی شده وگونه های دیگر روابط انسانی، موجب فروپاشی کانون خانواده ودر نتیجه گسترش ناهنجاری های فردی واجتماعی گردیده است، بر کسی پوشیده نیست. (صادقی، ۱۳۹۰، ص۲۱).
اما در نگرش اسلام، یکی از بهترین راه های دین داری، ازدواج است ودوری از آن، به سبب ترس از فقر وتنگ دستی، نتیجه حیله شیطانی وعاملی برای گسترش فحشاء محسوب می گردد و تأخیر در ازدواج به دلیل فقر، نوعی سوء ظن به خداوند ی که خود وعده حمایت از ازدواج کنندگان را داده است، به شمار می آید. (صادقی، ۱۳۹۰، ص۲۲).
آیین اسلام از همان آغاز به عنوان یک آیین جهانی مطرح شد، چرا که پیامبراکرم (ص) برای همه افراد بشر وبه عنوان رحمتی برای جهانیان مبعوث گردید: « وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ »(انبیاء / ۱۰۷).
ولذا مسلمانان برعکس مسیحیان و یهودیان، تبلیغ وجهاد در مسیر گسترش توحید ومسلمان شدن دیگر ملل را از همان آغاز، وظیفه خود می دانستند ؛ آیین اسلام همه افراد بشر را فرزند یک پدر ومادر می داند ومؤمنان به اسلام را از هر قوم وملتی که بوده باشند، برادر هم می شمارد و می فرماید: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ » هر آینه مؤمنان برادرانند؛ میان برادرانتان آشتی بیفکنید واز خدا بترسید(حجرات، / ۱۰).
بنا بر این اسلام از همان آغاز با روح عصبیت وملی گرایی وهرگونه نژاد پرستی مخالف بوده وبا شعار: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکُمْ »(حجرات / ۱۳).
وعباراتی مانند: « کلکم من آدم و آدم من تراب» و « لافخر لعربی علی عجمی ولا الأبیض علی الاسود إلا بالتقوی»(ابن شعبه حرانی، ۱۳۸۱،ص ۳۷).
کوشیده است که گرایش های ناسیونالیستی را در میان امت اسلامی ریشه کن سازد وعملاً نیز پیامبر (ص)، مسلمانان را از هر قوم وملتی که باشند با یکدیگر برابر قرار داده وبا افتخارات نژادی به شدت مبارزه نموده است.
از همین جهت تردیدی نیست که ممنوعیت ازدواج با بیگانگان در موارد محدودی که مطرح بود، مبتنی بر حس ملی گرایی وبرتری قومی نبوده است، بلکه بی تردید این ممنوعیت به جهت مصونیت اعتقادی مسلمانان ودور نگه داشتن آنان از آلودگی اخلاقی وحفظ اصالت های خانوادگی بوده است. (ابراهیمی، ۱۳۸۲،ص۳۲).
۵-۲- اهمیت نکاح در قرآن کریم
در اسلام، نکاح یک قرار داد اجتماعی مؤید به تأیید الهی است.« وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا » واو خدایی است که انسان را از آب بیافرید، ومیان آنها قرابت نسبی وسببی برقرار ساخت، وخدای تو بر هر چیز تواناست. (فرقان/ ۵۴).
ازدواج یک شعیره نیست، بلکه یک قرار داد قانونی لازم الاتباع میان یک مرد ویک زن است. این قرار داد، ابدیت ومسئولیت روابط وپذیرش یکدیگر را به عنوان همسر، توأم با تعهدی متقابل به زندگی مشترک بر طبق تعالیم اسلام، تثبیت می کند.« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ » ویکی از آیات الهی آن که برای شما همسری از خودتان بیافرید تا در بر او آرامش بیابید، و در میان شما رأفت ومهربانی برقرار کرد.(روم/ ۲۱).
در جوامع انسانی، ازدواج پیمانی مقدس است و هدف از آن، تنها کام جویی شخصی نیست. ازدواج امری بالاتر از شهوت جنسی است. در سایه ازدواج، زندگی برای « زن و مرد» معنا ومفهوم واقعی خود را پیدا می کند. ازدواج پاسخی به ندای فطرت است، وبا آن، کانون گرم خانواده تشکیل و توسط کودکان، به سوی کمال می رود. در واقع ازدواج به دنبال حس کمال جویی وتکامل شخصیت اصیل انسان به وجود می آید.
(مصطفوی،جعفری ورامینی، ۱۳۸۲، ص ۱۲۹).
در قرآن کریم وهمین طور در روایات اسلامی ازدواج اهمیت فراوانی دارد، چنان که در می فرماید: «وَأَنکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ » « البته باید مردان بی زن وزنان بی شوهر و کنیزان وبندگان خود را به نکاح یکدیگر درآورید (تا میان مؤمنین مرد بی زن وزن بی شوهر باقی نماند واز فقر مترسید که) اگر مرد و زنی فقیرند خدا به لطف خود آنان را بی نیاز ومستغنی خواهد فرمود که خدا به احوال بندگان آگاه و رحمتش وسیع است». (نور / ۳۲).
در این آیه شریفه خداوند انسان را به ازدواج تشویق کرده وعلاوه برآن که می فرماید دختران وپسران را نکاح کنید، به غلامان وکنیزان نیز توجه کرده است ونکاح آنان را نیز تشویق می کند که این نشان گر اهمیتی است که قرآن کریم برای اصل ازدواج قائل است. (نور حسن فتیده، ۱۳۷۹،ص۶۴).
استاد مطهری در تفسیر این آیه می نویسد: خداوند با این آیه به ازدواج تشویق نموده ومی فرماید که حتماً پسر ودختر باید ازدواج کنند وبا عزوبت وتجرد در هر شکلی، بر خلاف مسیحیت و یهودیت مخالف است.(مطهری، آشنایی با قرآن،۱۳۷۴،۴ /۱۸و ۷۱).
در تفسیر المیزان آمده است: کلمه ی نکاح در آیه به معنای تزویج و«ایامی» جمع « ایم» به معنای پسر ودختر عزب است. (طبا طبایی،المیزان، ۱۳۸۸،۱۵/۱۵۷).
مفهوم آیه این است که از طریق کمک های مالی، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به ازدواج وبا لاخره پا درمیانی برای حل مشکلاتی که معمولاً در این موارد بدون وساطت دیگران انجام پذیر نیست مقدمات ازدواج را فراهم سازید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...