•  

 

 

 

          1. تعهد عاطفی و قابلیت یادگیری سازمانی

         

         

     

     

 

کافمن و سنگه (۱۹۹۳) در مطالعات خود نشان می‌دهند که بدون تعهد یادگیری در سازمان به وجود نمی‌آید و تحول به سمت یادگیری سازمانی هم صورت نمی‌گیرد. سازمان‌ها در عصر اطلاعات به دلیل الزامات رقابتی؛ جهانی‌تر، مشتری مدارتر، منعطف‌تر، یادگیرمحورتر و وابسته به کارتیمی هستند. این مطالبات با تمایل به تبدیل‌شدن به سازمان یادگیرنده نیازمند افرادی است که انرژی احساسی، عقلی و جسمی خود را برای موفقت سازمان ترکیب کرده و تعهد خود را بالاتر ببرند. تحقیقات نشان می‌دهند که کارکنان با تعهد بالاتر تلاش بیشتری برای رسیدن به اهداف سازمانی می‌کنند.
پایان نامه - مقاله
ازنظر رابینز (۲۰۰۲) تسهیم اطلاعات و فرهنگ اشتراک‌گذاری اطلاعات از قابلیت ­های یادگیری سازمانی به شمار می‌آیند.کانگر و کانگو ارتباطات مهمی پیدا کردند جهت تسهیم اطلاعات بر مأموریت سازمان که به ایجاد معنا و احساس واحد از هدف کمک می‌کند. بنابراین اشتراک اطلاعات با تعهد سازمانی مرتبط است. درحالی‌که الونسون[۱۵۸](۲۰۰۱) بیان می‌کند که سازمان‌ها در به دست آوردن و تولید اطلاعات موفق خواهند بود درصورتی‌که آن‌ها تعهد سازمانی را بالا نگاه‌دارند. تامپسون و هرون[۱۵۹] (۲۰۰۵) استدلال می‌کنند که تعهد بیشتر نسبت به سازمان باعث می‌شود کارکنان اطلاعات خود را با سازمان و کارکنان دیگر سهیم شوند و این امر منجر به یادگیری سازمانی خواهد شد (اتک و آرتورگات[۱۶۰]،۲۰۱۰).
ازنظر دیک و متکالف[۱۶۱](۲۰۰۱) تعهد سازمانی عامل اصلی و مهمی در دستیابی به اهداف سازمانی است و باعث می‌شود کارکنان به‌جای ایجاد مشکل به دنبال حل مسأله باشند. تعهد سازمانی فقط کمیت و کیفیت سطح موفقیت یک شغل معین را افزایش نمی‌دهد و تنها به کاهش غیبت و گردش شغلی کارکنان کمک نمی‌کند بلکه کارکنان را به سمت بسیاری از رفتارهای داوطلبانه که برای رسیدن به سطح بالای موفقیت سازمانی نیاز است هدایت می‌کند. به‌طور خلاصه؛ در افراد بدون تعهد یا با تعهد کم نسبت به سازمان بیشتر احتمال از زیر کار دررفتن، دیر به سرکار رفتن یا ترک کار کردن بیشتر است (آلن و می­یر،۲۰۰۱).
در فرایند بین‌المللی شدن شرکت، وقتی به واژه تعهد می­رسیم، متوجه می­شویم که شرکت‌ها به‌وسیله یادگیری از طریق تعهد تغییر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که به تقویت موقعیت خود در بازارهای خارجی بپردازند. تجربه ایجاد دانش شرکت درباره یک بازار، تصمیمات درباره سطح تعهد سازمانی و فعالیت‌هایی که به‌تبع آن صورت می‌گیرند را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ این امر منجر به ظهور سطح بعدی تعهد می‌شود و درنتیجه یادگیری سازمانی افزایش می‌یابد. بنابراین در فرایند بین‌المللی شدن، یادگیری بیشتر از طریق تعهد بالاتر سازمان ایجاد می‌گردد (فرناندز و آلِگره،۲۰۱۵).
در مدل چی چنگ[۱۶۲] و همکاران(۲۰۱۰) رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی بررسی می‌شود. نتایج حاصل از این پژوهش رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی بر قابلیت یادگیری سازمانی اثر مثبتی می‌گذارد. و هم­چنین رفتار شهروندی سازمانی می‌تواند به‌طور مثبتی تعهد سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد. همان­طور که در شکل ۲-۱۵نشان داده‌شده است، تعهد عاطفی به‌عنوان یکی از ابعاد تعهد سازمانی بر قابلیت یادگیری سازمانی اثرگذار است. یکی از نتایج این مطالعه این است که اگر تعهد مدیریت سازمان در سطح بالایی قرار داشته باشد کیفیت یادگیری سازمانی بهبود خواهد یافت.
تحقیقات زیادی نشان می‌دهد که قابلیت یادگیری سازمانی قادر به پیش‌بینی تعهد سازمانی است. هم­چنین وجود رابطه بین قابلیت یادگیری سازمانی و تعهد سازمانی اثبات‌شده است. رابرتسون و همرسلی[۱۶۳] (۲۰۰۰) در شرکت مشاوره متوجه شدند که سطوح بالای تعهد می‌تواند با نگرش مثبت به تسهیم دانش (یکی از زیر متغیرهای قابلیت یادگیری سازمانی است) مرتبط باشد. با توجه به این دیدگاه بین تعهد سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد.
تحقیقاتی از قبیل (استوری و بارنت[۱۶۴]،۲۰۰۰؛ اسکاربورو کارتر[۱۶۵]،۲۰۰۰) استدلال کردند که تعهد سازمانی تمایل کارگران را برای به اشتراک گذاشتن دانش تحت تأثیر قرار می‌دهد ( باتناگار[۱۶۶]، ۲۰۰۷).
شکل۲-۱۵ مدل تأثیر تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بر یادگیری سازمانی(چی چنگ و همکاران،۲۰۱۰(
با توجه به مطالب ذکر­شده فرضیه زیر ارائه می­گردد:
فرضیه ۷: تعهد عاطفی تأثیر مثبتی بر قابلیت یادگیری سازمانی دارد.

 

  •  

 

 

 

          1. عملکرد نوآوری و عملکرد صادرات

         

         

     

     

 

در سیر تکاملی نظریه‌های اقتصادی، نزدیک به یک قرن است که نوآوری نیروی محرکه رشد و توسعه اقتصادی شناخته‌شده است. در سال‌های اخیر، با ظهور اقتصاد دانش‌محور، نوآوری نقش حیاتی‌تری را در تحول ساختارهای اقتصادی نسبت به گذشته پیداکرده است، به‌طوری‌که در برخی تحقیقات، از اقتصادهای پیشرفته امروزی به‌عنوان اقتصادهای مبتنی بر نوآوری نامبرده می‌شود. دراین‌ارتباط عنوان می‌شود که رقابت بین بنگاه‌ها و صنایع امروزه در مقایسه با گذشته بسیار تفاوت کرده است. در شرایط کنونی، بنگاه‌ها در تلاش هستند تا با دستیابی به مزیت‌های رقابتی زمینه را برای حضور و تثبیت خود در بازارها فراهم نمایند. درواقع، در اقتصاد مدرن، نوآوری برای ایجاد ارزش بیشتر، رشد و توسعه باثبات بسیار مهم است و فعالیت‌های نوآورانه‌ای که در سطوح کارآفرینان محلی و حتی ملی صورت می‌گیرد و به کاهش هزینه‌های تولید، ارائه محصول جدید، تثبیت کالا در بازار، یافتن بازارهای جدید و افزایش بهره‌وری واحدهای تولیدی منجر شده و به طبع آن‌قدرت رقابت‌پذیری بنگاه‌ها و صنایع را برای رقابت با سایر رقبا بالا می‌برد(شاه‌آبادی و صادقی،۱۳۹۱).
به‌طورکلی این امر پذیرفته‌شده است که عملکرد نوآوری یکی از عوامل مؤثر در ایجاد مزیت رقابتی بخصوص درزمینه صادرات می‌باشد (واکلین[۱۶۷]، ۱۹۹۸؛ راپر و لاو[۱۶۸]،۲۰۰۲). راجرز[۱۶۹](۲۰۰۴) ادعا می‌کند که شرکت‌های نوآورانه به ورود به بازارهای خارجی به‌منظور افزایش حجم فروش تمایل نشان خواهند داد. علاوه بر این نوآوری به بازار هدف قدرت می‌بخشد و درنتیجه صادرات را تسهیل می‌کند. گولوکو والنتینی[۱۷۰] (۲۰۱۱) اخیراً دریافته‌اند که پذیرش یک استراتژی نوآورانه توسط شرکت‌ها به‌طور مثبتی بر پذیرش یک استراتژی صادراتی اثر می­ گذارد (فرناندز و آلگره، ۲۰۱۵).
رابطه بین نوآوری و پیشرفت تکنولوژی با تجارت خارجی در مطالعات نظری و تجربی در سطح کلان بسیار موردتوجه بوده است. اغلب این مطالعات بر این نکته تأکید کرده ­اند که نوآوری و پیشرفت تکنولوژی، قدرت رقابت کشور یا صنعت را در بازارهای جهانی افزایش می‌دهد (استرلاچینی[۱۷۱]،۲۰۰۱). مطالعات دیگری نیز نشان‌دهنده‌ی تأثیر مثبت نوآوری و تحقیق و توسعه در بنگاه بر قدرت رقابت بنگاه در بازارهای صادراتی است (پاپادوگونز[۱۷۲] و همکاران،۲۰۰۷). نوآوری در بنگاه از دو طریق می ­تواند رقابت‌پذیری و احتمال ورود بنگاه به بازارهای صادراتی را افزایش دهد:

 

  • کاهش هزینه‌های تولید که معمولاً در نوآوری‌های مربوط به فرایند تولید اتفاق می‌افتد.

 

  • نوآوری از طریق ایجاد تنوع در محصولات امکان افزایش قدرت رقابت غیر قیمتی را برای بنگاه فراهم می‌آورد. به‌عبارت‌دیگر نوآوری به ارتقای کیفی محصولات می‌ انجامد و بنگاه را رقابت‌پذیرتر می‌کند. این اثر در نوآوری‌های مربوط به محصول بیشتر رخ می‌دهد (محمدزاده و سجودی،۱۳۹۰)

 

طبق نظر محمدزاده و سجودی (۱۳۹۰) در اغلب مطالعات تجربی، نوآوری بنگاه با بهره گرفتن از مخارج تحقیق و توسعه‌ی(R&D) آن اندازه‌گیری شده است. در برخی مطالعات نیز تعداد حق اختراع‌های به ثبت رسیده توسط بنگاه و تعداد محصولات جدید تولیدشده در بنگاه به‌عنوان شاخص نوآوری بنگاه در نظر گرفته‌شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...