کباب کن دل و خونش تو می به رغبت خور
فغان که مطرب مجلس ز نشتر مضراب
مرا چو صورت آیینه روی او اهلی

 

 

 

کجا به مسجد و محراب سر فرود آورد
نهاد سر به زمین و تو را سجود آورد
زیان او همه از عشق رو به سود آورد
مرنج از آن که می و نقل دیر و زود آورد
که ناتوان تو در خانه آنچه بود آورد
خراش در رگ و جان از خروش عود آورد
هزار بار عدم کرد و در وجود آورد

 

 

 

وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن / بحر مجتث مثمن اصلم
موضوع کلی: عشق وآوارگی راه عشق وتحمل سختی ها برای رسیدن به وصال معشوق
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-فلک، کنایه از روزگار./ دروجود آوردن، کنایه از خلق کردن./ کجا، استفهام انکاری است./ مسجد ومحراب وسرفرود آوردن، تناسب./
۲-دوطاق ابرو، تشبیه بلیغ اضافی./ قبله گاه بودن دو طاق ابرو، تشبیه بلیغ اضافی./
۳-سودای عقل، تشبیه بلیغ اضافی./ زبان شدن، کنایه از به حرف آمدن وسخنگو شدن./ عقل وعشق ، تضاد./
۴-تو شاه حسنی، تشبیه بلیغ اضافی./ می ونقل، تناسب./ دیر وزود، تضاد./
۵- می به رغبت خور، به رغبت می خور، ویژگی سبکی است./ ناتوان ، کنایه از عاشق ومصراع دوم کاربرد اصطلاحات عامیانه در شعر ویژگی سبکی است./
۶-مطرب ومضراب وعود، تناسب است./ مضراب یا زخمه وسیله ای برای به صدا در آوردن تار./ عود، اصطلاح موسیقی نام یکی از مقامات موسیقی است./
۷-چو صورت آیینه، تشبیه ./ صورت آیینه کنایه از چیز ناپایدار./ عدم و وجود، تضاد./ عدم کردن، کنایه از نابود ساختن./
غزل ۴۷۴

 

 

خاری که راه در دل از آن جور پیشه کرد
سنگین دلی است صورت شیرین که کوهکن
مردم پری به شیشه،گر از ساحری کنند
هر کس که مست آهوی چشم تو گشته است
ورد فرشته بود چو اهلی طریق من

 

 

 

از بس که ماند در دلم آن خار ریشه کرد
بوسی تراش ازو نتواند به تیشه کرد
چشم خوش تو مردم ساحر به شیشه کرد
مشنو که پنجه با سک او شیر بیشه کرد
تعلیم غمزه ی تو مرا سحر پیشه کرد

 

 

 

وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: عشق وآوارگی راه عشق
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-خار ، استعاره از مشکلات راه عشق./ جور پیشه، کنایه از معشوق./ ریشه کردن خار در دل، اغراق است./پیشه و ریشه، جناس ناقص اختلافی./
۲-بیت اشاره به داستان عشق ورزی شیرین و فرهاد دارد. رجوع کنید به غزل۳۵۴٫/ سنگین دل، کنایه از ظالم وستمگر./
۳-پری در شیشه کردن، کنایه از ساحری کردن./ مصراع دوم تشخیص ومفهوم آن زیبایی چشم معشوق است./ تشبیه چشم به شیشه ، تشبیه مضمر می باشد./ ساحر، جادوگر./
۴- آهوی چشم، کنایه از چشم زیبا همچون چشم آهو./ پنجه در پنجه کسی کردن، کنایه از جنگیدن./
۵-غمزه، ناز وکرشمه ی چشم معشوق رجوع کنید به غزل ۳۲۹٫/

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...