منابع پایان نامه با موضوع گرافیک تلویزیونی و تبیین شاخصه های اثرگذاری درمخاطب تلویزیون- ... |
در اینجا اگر تیتراژ را به دو قسمت ابتدایی و انتهایی تقسیم کنیم. این تعاریف هر یک جای خود را مییابد. تیتراژی که در اول برنامه یا فیلم (قبل از شروع و یا اندکی پس از آن) میآید و به آن تیتراژ ابتدایی می گوییم.
دیگری تیتراژی که در انتهای برنامه یا فیلم (اندکی پیش از پایان و یا بعد از آن) میآید و به آن تیتراژ انتهایی میگوییم. این دو شباهتها و تفاوتهای بسیاری با هم دارند. در ابتدای فیلم یا برنامه که بیننده هنوز با فضای آن ناآشناست تیتراژ ابتدایی ظاهر میشود و با فضاسازی مناسب بیننده را با حال و هوای برنامه آشنا میکند. البته تیتراژ ابتدایی نبایستی کل داستان را بیان کند و اصطلاحاً «داستان را لو بدهد» چرا که از تمایل بیننده نسبت به پیگیری داستان و ماجرا کاسته شده و این ضعف تیتراژ را میرساند. تیتراژ خوب تیتراژی است که ضمن فضاسازی ماجرای فیلم یا برنامه، از بیان نقاط کلیدی و پایان داستان طفره میرود. در مجموع هدف اصلی تیتراژ ابتدایی فضاسازی و تحریک بیننده برای تماشای فیلم یا برنامه است. با این حال برخی اطلاعات شناسنامهای اثر را هم به بیننده نشان میدهیم از جمله: عنوان فیلم یا برنامه، بازیگران، گروه کارگردانی، گروه تصویربرداری یا فیلمبرداری، گروه صدابرداری و صداگذاری و . . . البته نمی توان جنبههای تبلیغاتی این اسامی و عناوین را در نظر نگرفت و اینکه قراردادن عناوین بازیگران مطرح چقدر در جذب تماشاگر مؤثر خواهد بود. در تیتراژ انتهایی بایستی تمام اسامی عوامل تولید، ساخت و پخش فیلم یا برنامه آورده شود، اما ملزم هم نیستم همه بینندگان تمام عوامل تولید برنامه یا فیلم را بشناسد چرا که هدف اصلی تیتر انتهایی فقط اطلاع رسانی صرف است، نه جنبه تبلیغاتی داردو نه به بیان فضا کمک میکند. اصولاً تیتراژ انتهایی برای بینندگان خاص (افراد متخصص و آگاه در این زمینه) ارائه میشود و چندان برای تماشاگران عام مفید و مؤثر نیست. از دیگر تفاوتهای بین این دو تیتراژ میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم.
الف- مدت زمان تیتراژ ابتدایی کوتاهتر است (بین ۳۰ تا ۴۵ ثانیه) اما در تیتراژ پایانی محدودیت خاصی نداریم.
ب- اسامی در تیتراژ ابتدایی به اندازهای در صفحه نمایش می مانند که بیننده بتواند با چشم دوبار آن را بخواند ولی تیتراژ انتهایی این زمان فقط در حد یک بار مرور چشم است.
ج- در تیتراژ ابتدایی هر یک از عناوین در یک قاب جداگانه میآیند اما در تیتراژ انتهایی هر چند تا عنوان با هم در یک قاب می آیند و یا تمام تیتراژ انتهایی به صورت رل دنبال هم ظاهر می شوند.
د- نوع فونت تیتراژ ابتدایی بایستی خوانا، بزرگ و متناسب باشد تا راحت و سریع خوانده شوند اما عناوین در تیتراژ انتهایی در اندازه کوچک ظاهر میشوند.
ویژگیهای تیتراژ خوب و مناسب
الف- فضاسازی و هماهنگی تیتراژ با فضای کلی فیلم یا برنامه
ب- تناسب نوع فونت با فرمت فیلم یا برنامه
ج- خوانایی عناوین در کمترین زمان
د- توازن بین تیتراژ ابتدایی و انتهایی به لحاظ ساختار، فرم و رنگبندی
هـ- طولانی و خسته کننده نبودن (زمانی بین ۳ تا ۵ درصد کل زمان برنامه)
و- کمپوزیسیون قابل قبول عناوین و تصاویر
ز- ارتباط مفهومی و بصری بین خط نگاه تیتراژ و خط نگاه برنامه یا فیلم
ح- محسوس بودن توازن صدا (موسیقی، گفتار، افکت) با نوع و فضای تیتراژ
ط- رعایت اصول اولیه تدوین در ساخت تیتراژ
تفاوت و تشابه تیتراژ تلویزیونی و تیتراژ سینمایی
الف- در تیتراژ ابتدایی تلویزیون عناوین، به اندازه مدت زمان دوبار خواندن با چشم ظاهر میشوند که در تیتراژ ابتدایی سینمایی به اندازهای بر پرده نمایش می ماند تا تماشاگر بتواند آنها را با دهان باز، بلند، بلند بخواند.
ب- تیتراژ تلویزیونی به خاطر گستره فراگیر مخاطبانش، ملزم است سادگی را لحاظ و از پرداختن به مفاهیم پیچیده و مبهم دور می کند ولی سینما به دلیل داشتن مخاطب خاص و بنا به مقتضیات فیلم می تواند دارای تیتراژ پیچیده و مبهم باشد..
ج- مدت زمان کل تیتراژ ابتدایی در تلویزیون بین ۱۵ تا ۴۵ ثانیه میباشد( سریالها تا ۷۵ ثانیه هم می تواند ادامه داشته باشد ) اما تیتراژ ابتدایی فیلمهای سینمایی حداقل یک دقیقه است.
د- در تلویزیون همیشه با یک تناسب کادر مواجهیم ( سه به چهار) اما در سینما تناسب کادرها متفاوت است (سه به چهار، دو به سه و . . . )
و- در انتخاب رنگها برای تلویزیون میبایست گیرندههای سیاه و سفید را هم در نظر داشته باشیم ولی در سینما با این مشکل مواجه نیستیم.
هـ- سیستم فنی تلویزیون به گونهای است که نمی توانیم چند تنالیتهیک رنگ (با اختلاف کمتر از بیست درصد) را نشان بدهیم اما این مشکل برای سینما مطرح نیست و به راحتی می توانیم تنالیتههای مختلف یک رنگ را در کنار هم داشته باشیم رعایت این نکته در تیتراژ ضروری است.
ز- تلویزیون را همیشه در قطع کوچک میبینیم و سینما را در اندازه بزرگ. دانستن این نکته نیز طراح را ملزم میکند تا در انتخاب اندازهها دقت بیشتری داشته باشد.
ح- در انتخاب نوع فونتها برای تلویزیون با محدودیت مواجهیم، فونتهای تیتر، امیر، سینا، مینا، میزان، سمت و . . . به دلیل فشردگی بین حروفشان برای تیتراژ تلویزیونی مناسب نیست و خوانایی آن برای بیننده مشکل است در عوض برای تیتراژ سینمایی این فونتها بسیار گیرا هستند. از طرفی فونتهای یکان، ترافیک و . . . که در سینما (به دلیل اندازه بزرگ پرده نمایش) از کثرت فضای منفی دچار اشکال بصری می شوند، در تلویزیون بسیار لطیف و نرم ظاهر میشوند.
خ- در تیتراژ تلویزیونی نمی توانیم اندازههای خیلی کوچک (ارتفاع حروف کمتر از یک دهم ارتفاع کادر) عناوین را بیاوریم اما در تیتراژ سینمایی حروف کوچک نیز خوانا و بدون خوردگی دیده میشوند. محدودیت تکنیکی مشکل دیگری است که در تیتراژ تلویزیونی وجود دارد به طوریکه از برخی تکنیکهای مناسب تصویرسازی ( به دلیل مکانیزم خاص آنتن پخش) نمی توانیم استفاده کنیم به طور مثال در تیتراژ سینمایی میتوانیم با خراش دادن فیلمها، جلوههای گرافیکی زیبایی بیافرینیم که در تلویزیون ممکن نیست.
نکات کلی تیتراژ تلویزیونی
با توجه به ویژگیهای فنی، زیبایی شناسی و مخاطب شناسی تلویزیون و با در نظر داشتن مباحث تیتراژ که پیشتر آمد به بررسی نکات کلی و اساسی تیتراژی که مناسب پخش از آنتن شبکه باشد میپردازیم. باید در نظر داشت که وقتی صحبت از تیتراژ تلویزیونی میشود به دو مقوله تیتراژ برنامههای نمایشی تک قسمتی و تیتراژ سریالهای تلویزیونی خواهیم پرداخت:
- تیتراژهای متناسب با نوع و فرمت برنامه، تیتراژهای موفقی خواهند بود و اگر عنصر خلاقیت و نوآوری را هم داشته باشند مؤثرتر خواهند شد.
در تیتراژ تلویزیونی عناوین و عوامل بصری مهم در کنارههای کادر قرار نمی گیرد تا در حین پخشدچار خوردگی نشوند.
در انتخاب نوع فونت باید دقت کرد که به راحتی و به سرعت خوانده شود تا بیننده تلویزیون دچار خستگی نشود.
ارتفاع حروف نبایستی کمتر از یک دهم ارتفاع تمام کادر باشد در غیر این صورت عناوین دچار خوردگی شده در گیرندههای مخاطب به صورت رنجه و مبهم ظاهر میشود.
فونتهای فشرده و ضخیم در اندازه کوچک، پس از پخش شاکله اصلی خود را از دست می دهند.
فونتهتای باریک و زیبا مثل سکان، ترافیک، ایران و میترا در تیتراژهای تلویزیونی در اندازه کوچک و بزرگ از زیبایی مناسب برخوردار هستند.
آوردن عناوین روی زمینهای از تصاویر شلوغ و درهم فشرده، خستگی آور است (مثل صحنه های خیابان، کارخانه، صفحه روزنامه و . . . )
حک شدن عناوینی روی زمینههای رنگارنگ، خوانایی عناوین را مشکل ساز مـیکند.
عناوینی که با رنگهای مشابه زمینه میآیند ممکن است در گیرندههای سیاه و سفید خوانا نباشد.
در تلویزیون رنگ سفید مطلق و سیاه مطلق جلوه نمایش خوبی ندارند لذا بهتر است از به کارگیری این دو رنگ به صورت لکه و سطح خودداری کرده و یا فقط در حد خطوط به کار رود.
زمان تیتراژ ابتدایی در سریالهای تلویزیونی نه آنقدر زیاد باشد که تمایل بیننده را به پیگیری موضوع کم کند و نه آن قدر کم باشد که بیننده نتواند در فضای آن قرار گیرد.
در تیتراژ ابتدایی سریالهای تلویزیونی بهتر است عناوین بازیگرانی که در قسمتهای اول تا سوم نقش ندارند آورده نشود البته وقتی که تعداد قسمتهای سریال کمتر از ده قسمت باشد ولی اگر تعداد بیشتر از ده قسمت بود عناوین بازیگران قسمتهای بعدی میتوانند آورده شوند.
کپشن
تبدیل نوشتار به تصویر را تصویر سازی می گویند. در تصویر سازی دو گروه داریم.
ترجمهای: زبان نوشتاری را تبدیل به تصویر میکند مثلاً ما میگوییم گل و دقیقاً همان را تبدیل به تصویر می کنیم یعنی طرح گل را میکشیم.
تألیف: گاهی زبان نوشتاری را تبدیل به حس آن میکنیم مثلاً وقتی می نویسیم گل او حس ناشی از گل را به تصویر می کشد.
در برنامه های مخاطبان خاص از روش تألیف و در مخاطبان عام از روش ترجمه استفاده میکنیم. در خبر چون مخاطبین عام هستند، از روش ترجمه استفاده میکنیم.
کپشن عبارت است از پیام تصویری ثابت یا متحرک که برای تلویزیون طراحی میشود. کپشن در واقع نوعی تصویرسازی است که تکثیر آن بوسیله مکانیزم پخش تلویزیونی صورت میگیرد. وقتی صحبت از تصویرسازی پیش میآید تمام موارد تصویرسازی انتشاراتی بایستی لحاظ شود. این تصویرسازی چند ویژگیمهم باید داشته باشد.
در ابعاد سه به چهار افقی طراحی میشود.
متناسب با سیستم پخش تلویزیونی است.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-22] [ 11:38:00 ق.ظ ]
|