حسابرسانی که در صنعت مورد نظر تخصص دارند، به دلیل داشتن توانایی بیشتر در شناسایی و برخورد با مشکلات ویژه آن صنعت میتوانند حسابرسی را با کیفیت بالاتری انجام دهند. بنابراین، هرچه کیفیت گزارش حسابرسی بالاتر رود، کارایی و ارزش شرکت نیز افزایش خواهد یافت.
کیفیت حسابرسی، می تواند حداقل به دو صورت با عملکرد شرکت مرتبط باشد؛
ü اول اینکه، اغلب این موضوع بحث شده است که کیفیت حسابرسی، با توجه به کم کردن عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و سرمایه گذاران، موجب کاهش هزینه های شرکت می شود و آن می تواند به بهبود عملکرد شرکت کمک کند.
ü دوم اینکه، بخش عمده ای از ادبیات موجود در حوزه تحقیقات حسابداری اشاره دارند که کیفیت حسابرسی، نقشی حیاتی در کاهش مشکلات نمایندگی ایفا می کند. برای نمونه، کیفیت حسابرسی می تواند منبع اصلی سهامداران برای نظارت بر مدیران باشد. بنابراین، اگر کیفیت حسابرسی، مشکلات نمایندگی را کاهش دهد، می تواند با افزایش توانایی سهامداران در نظارت بر مدیران، به بهبود عملکرد شرکت یاری رساند، زیرا افزایش توانایی سهامداران در نظارت بر مدیران، موجب بهبود عملکرد و ارزش شرکت و در نتیجه موجب کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیران می شود(ورچیا[۱۲۵]، ۲۰۰۱).
وان دن برگه[۱۲۶](۲۰۰۱) بیان می کند که عملکرد، در نهایت نتیجه بسیاری از عوامل به هم پیوسته است که در آنها کیفیت حسابرسی تنها یک عنصر ممکن در مجموعه کلی محرکهای عملکرد است. طبق پژوهش های انجام شده، اگر شرکتها در جهت بهبود و ارتقای وضعیت کیفیت حسابرسی تلاش کنند این موضوع تاثیر مثبتی بر عملکرد و ارزش شرکت در بازارهای مالی می تواند داشته باشد.
مایانگساری[۱۲۷](۲۰۰۷) معتقد است زمانی کیفیت حسابرسی بالا است که حسابرسان، انتخابهای غیرمعقول مدیریت از میان روش های حسابداری را محدود کرده و مانع از ارائه نادرست وضعیت مالی شرکت شوند؛ اما، زمانی که کیفیت حسابرسی پایین است، حسابرس نه تنها محدودیتی برای مدیر ایجاد نمی کند، بلکه حتی ممکن است به وی برای استفاده از راه های گریز موجود در اصول پذیرفته شده حسابداری مشاوره داده و مدیر را در ارائه نادرست وضعیت مالی شرکت یاری کند. سرمایه گذاران و اعتباردهندگان، کنترل کنندگان فعال شرکتها هستند و با افزایش سهم مالکیت انگیزه های بیشتری برای کنترل رفتار سازمانی پیدا می کنند و خواستار کیفیت بالاتری برای حسابرسی می شوند و مدیریت نیز تلاش می کند که از طریق همکاری با حسابرسان و تقاضای کیفیت بالاتر برای خدمات حسابرسی، نشان دهد که علاقه زیادی به ارائه اطلاعات مالی قابل اتکاء دارد. لذا شرکتهایی که از انسجام مناسبی برخوردارند، مسلما عملکرد بهتری را به دنبال خواهند داشت.
۳۸ - ۲- پیشینه پژوهش
۱ - ۳۸ –۲- پژوهش های خارجی
بهاگات و بلک[۱۲۸](۲۰۰۲)، در پژوهشی با عنوان “بررسی ارتباط بین ترکیب هیأت مدیره و چهار معیار عملکرد مالی کیو توبین، بازده داراییها، گردش داراییها و بازده اوراق بهادار شرکتها، شامل نسبت بلندمدت” را در ۵۱۵۱ شرکت امریکایی مورد ارزیابی قرار دادند؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که وجود اعضای غیرموظف در ترکیب هیأت مدیره موجب بهبود عملکرد مالی شرکتها نمی گردد. همچنین آنها چنین ابراز داشتند که بین ترکیب هیأت مدیره و معیارهای عملکرد مالی در بلندمدت نیز رابطه معناداری وجود ندارد.
وانگ(۲۰۰۲)، در پژوهشی با عنوان “عملکرد عملیاتی مدیریت نقدینگی و ارزش شرکت: شواهدی از ژاپن و تایوان” را بر روی ۱۵۵۵ شرکت ژاپنی و ۳۷۵ شرکت تایوانی در فاصله زمانی ۱۹۸۵ الی ۱۹۹۶ مطالعه نمود. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط منفی و معناداری بین دوره تبدیل وجه نقد و شاخص های سودآوری وجود دارد. افزون بر این، مدیریت نقدینگی متهورانه که با کاهش دوره تبدیل وجه نقد اتفاق می افتد، باعث بهبود عملکرد شرکت و در نتیجه افزایش ارزش شرکت می شود.
چنگ(۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان “بررسی رابطه بین ترکیب هیات مدیره و عملکرد شرکت” پرداخت؛ نمونه آماری پژوهش ۱۲۵۲ شرکت را طی سالهای۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ شامل می شد. در این پژوهش، از بازده داراییها و بازده سهام به عنوان معیارهای اندازه گیری عملکرد و از متغیرهای اندازه هیات مدیره و درصد مدیران غیرموظف هیات مدیره برای اندازه گیری ترکیب هیات مدیره استفاده کرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین اندازه هیات مدیره و درصد مدیران غیرموظف با عملکرد شرکت رابطه مثبت وجود دارد.
زینال عابدین و همکاران(۲۰۰۹)، در پژوهشی تحت عنوان “ارتباط ساختار هیات مدیره و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در کشور مالزی” را با جامعه آماری ۷۵ شرکت مورد بررسی قرار دادند؛ در این پژوهش با بهره گرفتن از مدل پالیک[۱۲۹](۱۹۹۸) ارتباط ساختار هیات مدیره و عملکرد سرمایه فکری شرکتها مورد آزمون قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فقط درصد اعضای غیرموظف هیات مدیره با سرمایه فکری رابطه معناداری دارد اما بقیه عوامل رابطه معناداری نداشت.
فردیناند و همکاران[۱۳۰](۲۰۰۹)، در پژوهشی به “بررسی تأثیر دوره تصدی حسابرس و تخصص در صنعت حسابرس بر عملکرد شرکت” پرداختند؛ نتایج پژوهش بیانگر این است که هرگاه تخصص در صنعت حسابرس پایین باشد، در آن صورت رابطه بین دوره تصدی حسابرس طولانی تر و کیفیت بالاتر سود، قویتر خواهد بود..
لی(۲۰۰۹)، در پژوهشی به “بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی، وجه نقد و ارزش شرکت” پرداخت؛ و با انتخاب نمونه ای شامل ۱۰۶۱ شرکت با ۵۳۰۵ سال- شرکت در طول دوره سالهای ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۵ در ۵ کشور آسیایی(مالزی، فیلیپین، هند، سنگاپور و تایلند) بیان داشتند که اگر هیات مدیره نقش حاکمیت شرکتی را در کشورهای آسیایی بازی کند، پیش بینی می شود که شرکتهای با ساختارهای مدیریتی قویتر(درصد بیشتر اعضای غیرموظف هیات مدیره و …) پس از کنترل سایر عوامل، نگهداشت وجه نقد کمتری داشته باشند. تحلیل ها با آزمون ارتباط بین نگهداشت وجه نقد، ساختار هیات مدیره و ساختار مالکیت مدیریتی آغاز شده است. بعد از کنترل سایر عوامل تعیین کننده نگهداشت وجه نقد، نتیجه گیری شد که شرکتهایی با سهم بیشتر مدیران غیرموظف در هیات مدیره، موقعیت های جداگانه مدیرعامل و رئیس هیات مدیره و هیات مدیره کوچکتر نگهداشت وجه نقد کمتری دارند.
وینسنت و همکاران(۲۰۱۰)، در پژوهشی تحت عنوان “ارتباط بین عملکرد شرکتها با اندازه و ترکیب هیأت مدیره” را بررسی نموده اند. در این پژوهش برای ارزیابی عملکرد از سود قبل از مالیات و بهره به جمع داراییها و کیو توبین استفاده شده است. نتایج بررسی آنها نشان می دهد، اندازه هیأت مدیره و عملکرد به صورت معکوس با یکدیگر در ارتباط می باشند و این تأثیر منفی برای شرکتهای کوچک کمتر می باشد. درصد مدیران غیراجرایی تأثیر مثبت بر عملکرد شرکتها دارد.
سان مارتین رینا و همکاران[۱۳۱](۲۰۱۲)، در پژوهشی با عنوان “بررسی رابطه بین شرکتهای خانوادگی، حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت در کشور برزیل” انجام دادند؛ جامعه آماری این پژوهش شامل ۱۳۲ شرکت در بازه زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرکتهای خانوادگی اساسا حاکمیت شرکتی متفاوتی نسبت به شرکتهای غیرخانوادگی(فامیلی) اتخاذ می کنند. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که این مابه التفاوت در نهایت بر عملکرد شرکت تاثیر دارد.
فلادی و عبدالشکور[۱۳۲](۲۰۱۲)، پژوهشی با عنوان “بررسی ارتباط بین ساختار هیات مدیره، کیفیت حسابرسی و عملکرد در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار مالزی” را با جامعه آماری پژوهش شامل ۴۰۰ شرکت و دوره زمانی آن سال ۲۰۰۹ (یک ساله) مورد بررسی قرار دادند؛ نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت حسابرسی و عملکرد شرکت(بازده دارایی و ارزش شرکت) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین استقلال هیات مدیره و نفوذ مدیرعامل با عملکرد شرکت(ارزش شرکت) به ترتیب رابطه مثبت و منفی وجود دارد. برای بررسی ارتباط بین ویژگیهای هیات مدیره و عملکرد شرکت(بازده دارایی) در این پژوهش چیزی مشاهده نگردید.
زونایداه و همکاران[۱۳۳](۲۰۱۳)، در پژوهشی به “بررسی تاثیر مالکیت مدیریتی، اهرم مالی و کیفیت حسابرسی بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار مالزی” پرداختند؛ جامعه آماری پژوهش شامل ۸۲ شرکت در بازه زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که کیفیت حسابرسی بر عملکرد شرکت تاثیر منفی و معنادار دارد.
۲- ۳۸ –۲- پژوهش های داخلی
قالیباف اصل و رضایی(۱۳۸۶)، پژوهشی با عنوان “بررسی تأثیر ترکیب هیأت مدیره بر روی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” پرداختند؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که بین نسبت اعضای غیرموظف هیأت مدیره و عملکرد شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.
اعتمادی و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی به “بررسی رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت و مدیریت واقعی سود و تأثیر آن بر عملکرد عملیاتی آتی شرکتهای دارای حسابرس متخصص صنعت و درگیر در مدیریت واقعی سود” پرداختند؛ تحقیقات گذشته بیانگر این است که حسابرسان متخصص صنعت، مدیریت اقلام تعهدی را محدود می کنند؛ و مدیریت شرکتها برای دستیابی به اهداف خود به مدیریت واقعی سود روی می آورند. لذا؛ نمونه آماری پژوهش شامل ۱۱۵ شرکت در بین سالهای۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد شرکتهایی که حسابرس آنها، متخصص صنعت است دارای سطح بالاتر مدیریت واقعی سود نسبت به سایر شرکتها هستند ولی عملکرد عملیاتی آتی آنها کاهش نمی یابد.
عباسی و احمدی(۱۳۹۰)، پژوهشی با عنوان “تاثیر دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” را در بازه زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹ با نمونه آماری ۹۱ شرکت مورد بررسی قرار دادند؛ یافته ها نشان می دهد که رابطه معنادار و مشخصی بین تفکیک نقش مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره و ارزش شرکت وجود ندارد. یافته های دیگر، وجود رابطه معنادار و مثبت بین نسبت بدهی با ارزش شرکت را نشان می دهد؛ این در حالی است که بین اندازه شرکت و ارزش واحد تجاری رابطه منفی وجود دارد.
احمدپور و همکاران(۱۳۹۱)، در پژوهشی به “بررسی نقش ساختار هیات مدیره بر سرمایه فکری شرکتها با رویکرد فازی شرکتهای داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” در بازه زمانی ۱۳۸۷پرداختند؛ به منظور سنجش سرمایه فکری از پرسشنامه ای با عوامل استاندارد و ضریب پایایی ۹۶%، و برای محاسبه ساختار هیات مدیره شرکتها از صورتهای مالی شرکتها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تعداد اعضای هیات مدیره ۱۳۳/۰ بر سرمایه فکری شرکتها اثر مثبت داشته است در حالی که دو متغیر درصد اعضای غیرموظف به کل اعضای هیات مدیره و درصد مالکیت هیات مدیره بر سرمایه فکری رابطه معنادار نداشته است.
انصاری و همکاران(۱۳۹۱)، در پژوهشی به “بررسی ارتباط معیارهای راهبری شرکتی و شاخص های ارزیابی عملکرد با توجه به معیار ارزش آفرینی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” انجام دادند؛ جامعه آماری پژوهش شامل ۹۳ شرکت در بازه زمانی ۱۳۸۳ الی ۱۳۸۸ می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که با توجه به معیار ارزش آفرینی شرکتها، ساختار مالکیت با عملکرد دارای ارتباط معنادار می باشد، اگرچه ارتباطی میان ساختار هیأت مدیره و عملکرد مشاهده نشد.
مرادی و همکاران(۱۳۹۱)، پژوهشی تحت عنوان “کاربرد رگرسیون فازی در تبیین ارتباط بین ویژگیهای هیات مدیره و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” را در دوره زمانی ۱۳۸۳ الی ۱۳۸۸ با نمونه آماری ۱۵۹ شرکت مورد بررسی قرار دادند؛ نتایج پژوهش با بهره گرفتن از رگرسیون فازی حاکی از آن است که نسبت اعضای غیرموظف هیات مدیره، تفکیک وظایف، اندازه هیات مدیره، تنوع جنسیت و اهرم رابطه معکوس با عملکرد شرکت دارند. تغییر در اعضای هیات مدیره، اندازه شرکت و جریان وجه نقد عملیاتی رابطه مستقیمی با عملکرد شرکت داشته اند. همچنین بین مالکان نهادی و عملکرد شرکت رابطه ای یافت نشده است.
قراچورلو و بادآورنهندی(۱۳۹۲)، پژوهشی با عنوان “ارتباط بین کیفیت حسابرسی و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در بازه زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ با جامعه آماری ۹۷ شرکت مورد بررسی قرار دادند؛ کیفیت حسابرسی در این پژوهش با معیارهای شهرت حسابرس، دوره تصدی حسابرس، تخصص حسابرس در صنعت و استقلال حسابرس، و عملکرد شرکت با بهره گرفتن از معیارهای بازده دارایی، ارزش شرکت، ارزش افزوده اقتصادی و ضریب قیمت به عایدات اندازه گیری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت حسابرسی و عملکرد شرکت ارتباط معناداری وجود ندارد.
مهدوی و قربانی(۱۳۹۱)، در پژوهشی به “بررسی مقایسه ای نقش شاخص های نوین و سنتی نقدینگی در ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” پرداختند؛ نمونه آماری پژوهش شامل ۷۴ شرکت طی بازه زمانی ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ است. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، به طورکلی، شاخص های نوین نقدینگی در ارزیابی عملکرد مالی شرکتها تصویر دقیق تری نسبت به شاخص های سنتی نقدینگی به استفاده کنندگان از اطلاعات مالی در جهت اخذ تصمیمات بهینه ارائه می دهند.
۳۹ – ۲- خلاصه فصل
فصل دوم پژوهش به مبانی نظری و پیشینه پژوهش اختصاص دارد. در این فصل ابتدا به تشریح مفاهیم مربوط به متغیرهای پژوهش(ساختار هیات مدیره، کیفیت حسابرسی، سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار) پرداخته شده است. چارچوب نظری پژوهش که تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته را نشان می دهد ارائه، و در ادامه به پژوهش های صورت گرفته در داخل و خارج از کشور در ارتباط با موضوع پژوهش اشاره شده است.
فصل سوم
مواد و روش ها
۱ –۳- مقدمه
پایه هر دانشی، روش شناخت آن است و اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی مبتنی بوده که در آن علم به کار می رود. بنابراین دستیابی به هدفهای پژوهش میسر نخواهد بود، مگر زمانی که جستجوی شناخت با روش شناسی درست صورت پذیرد(خاکی، ۱۳۸۶).
در این فصل در ارتباط با فرضیههای پژوهش، جامعه و نمونه آماری، قلمرو زمانی و مکانی پژوهش، روش پژوهش، روش های جمع آوری اطلاعات و دادهها، متغیرهای پژوهش و نحوه محاسبه آنها و معرفی مدل های پژوهش و روش های آزمون فرضیهها بحث خواهد شد.
۲ – ۳- روش پژوهش
روش پژوهش مجموعه ای از قواعد، ابزار و راه های قابل اطمینان و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است(خاکی، ۱۳۸۶).
این پژوهش از نظر روش پژوهش، در زمره پژوهش های توصیفی جای می گیرد. مطالعات توصیفی به توصیف و تفسیر شرایط و روابط موجود می پردازد.
این پژوهش از نظر هدف پژوهش، در زمره پژوهش های کاربردی جای می گیرد. در این نوع پژوهش ها، هدف کشف دانش تازه ای است که کاربرد مشخصی را درباره فرآورده یا فرآیندی در واقعیت دنبال می کند.
به عبارت دقیق تر، پژوهش کاربردی تلاشی برای پاسخی به یک معضل یا مشکل عملی است که در دنیای واقعی وجود دارد. در پژوهش های کاربردی، نظریه ها یا اصولی که در پژوهش های پایه، تدوین می شوند، برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار گرفته می شوند(خاکی، ۱۳۸۶).
طرح این پژوهش با بهره گرفتن از رویکرد پس رویدادی است. از روش پس رویدادی زمانی استفاده می شود که پژوهشگر پس از وقوع رویدادها به بررسی موضوع می پردازد.
۳ – ۳- فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی اول پژوهش: ساختار هیات مدیره بر سیاستهای نقدینگی تاثیر مثبت دارد.
فرضیه فرعی اول: اندازه هیات مدیره بر نقدینگی تاثیر مثبت دارد.
فرضیه فرعی دوم: استقلال هیات مدیره بر نقدینگی تاثیر مثبت دارد.
فرضیه اصلی دوم پژوهش: ساختار هیات مدیره بر ارزش افزوده بازار تاثیر مثبت دارد.
فرضیه فرعی سوم: اندازه هیات مدیره بر ارزش افزوده بازار تاثیر مثبت دارد.
[شنبه 1400-08-22] [ 12:58:00 ب.ظ ]
|