به عنوان مثال فندلر[۲۵](۲۰۰۳) نیز مثل دیویی و شان معتقد است که تأمل گرایی و انعکاسی بودن دارای منشأ دکارتی است.از این منظر، معرفت به خود یا شناخت خود، ابزار معتبری برای کسب معرفت است.به عبارت دیگر، تأمل و تفکر به این دلیل که باعث ایجاد معرفت به خود می شود فعالیتی مثبت قلمداد می شود.البته، در فلسفه سقراط معتقد بود که علم به جهل خویشتن،آگاهی و معرفت محسوب می شود.از نظر سقراط فیلسوف کسی است که علم به جهل او نسبت به دیگران بیشتر است. فروغی(۱۳۸۹) در این باره می نویسد: سقراط وظیفه خود را متنبه ساختن مردم به جهل خویش و توجه به لزوم معرفت نفس قرار داده است.
گنجی(۱۳۸۹) در گفتاری مشابه میگوید سقراطی که افلاطون معرفی میکند هیچ نمی داند و فقط از این نظر از دیگران داناتر است که میداند که هیچ نمی داند..فندلر (۲۰۰۳) در قلمرو تعلیم و تربیت معتقد است هنگامی که از معلمان درخواست می شود تا درباره فعالیت های آموزشی خود به تأمل و تفکر بپردازند.یک پیش فرض دکارتی در اذهان تداعی می شود و معنی آن این است که خودشناسی باعث شناخت و معرفت به خویشتن می شود.این دانش و معرفت، به بیان متفکری دیگر به نام اینشتاوسی[۲۶](۱۹۹۱) باعث رشد و تعالی خود دوم می شود.خود دوم نوعی شناخت و معرفت درون فردی(در درون فرد) است که باعث خودشکوفایی وی میگردد و به وی کمک میکند تا یک حیات غنی و کامل داشته باشد.بیشتر فنون و مهارت هایی که برای آموزش و پرورش معلمان تأمل گرا به کار می رود دارای بن مایه ای از تأمل و تفکر دکارتی است.
براون و کرامپلر[۲۷](۲۰۰۴)، کارتر[۲۸](۱۹۹۳) و کانلی[۲۹](۱۹۹۰) همگی معتقدند که معلمان باید تشویق شوند تا یادداشت هایی انعکاسی و تأمل گرایانه از تجربیات شخصی و زندگی واقعی خودبردارند.این یاددداشت ها به عنوان منبعی از دانش و معرفت برای آنان خواهد بود تا در تدریس کلاسی خود توفیق حاصل کنند.ناگفته پیدا است که مفهوم تأمل گرایی و انعکاسی بودن دارای آبشخورهای فلسفی متعدد است و همین امر تعریف دقیق آن را با دشورای های زیادی مواجه میسازد.به همین دلیل، تلاش فراوانی صورت گرفته است تا تعریف قابل قبولی از مفهوم فعالیت انعکاسی ارائه شود، تعریفی که اجزاء یا عناصر سازنده و همچنین فرایندهای آن را دربرگیرد.به عنوان مثال ون منن[۳۰] (۱۹۷۷) معتقد است که مفهوم تأمل گرایی و انعکاسی بودن دارای سه عنصر اساسی الف.عقلانیت تخصصی، ب. تأمل عملی و ج.تأمل انتقادی است.در تکمیل مفهوم تأمل گرایی و انعکاسی بودن، والاس عنصر چهارمی به نام تأمل اخلاقی را به فهرست سه گانه فوق اضافه میکند.از طرف دیگر، کورتاژن[۳۱](۲۰۰۱) معتقد است که فعل انعکاسی شامل فرآیندهای تصمیم گیری است که سازمان یافته،عقلانی و زمان محور است و در آن ها رفتارهای غیرعقلانی و گشتالتی نیز به چشم میخورد.در یک دسته بندی دیگر، جی و جانسون[۳۲](۲۰۰۲) به تعریف عمل انعکاسی در سه مرحله الف.توصیف ب.مقایسه و ج.انتقاد می پردازند.در مرحله توصیف مسأله یابی صورت میگیرد و طی آن معلم مشخص می کندکه چه جنبه هایی از کلاس درس یا فعالیت های وی مورد توجه تأمل گرایانه یا انعکاسی قرار گیرد.در مرحله مقایسه، معلم درباره موضوع مورد تأمل از منظرها و چارچوب های متفاوت به تفکر می اندیشد.در مرحله مقایسه،معلم سعی میکند از نظرات و افکار دیگران معنایی به دست آورد یا چارچوب جدیدی برای ارجاع توسعه دهد(شان،۱۹۸۳).از این طریق، معلم این توانمندی در تسامح و تساهل را در خود به وجود می آورد تا افکار و آرای مخالف خود را تحمل کند و حتی به درک آن ها برسد.این توانمندی در تسامح و تساهل را در خود به وجود می آورد تا افکار و آرای مخالف خود را تحمل کند و حتی به درک آن ها برسد.این توانمندی در فاصله گرفتن از محدودیت های موجود در تجربه هایمان به ما کمک میکند تا معنایی را کشف کنیم که در غیر این صورت بر ما پنهان خواهد ماند(جی و جانسون،۲۰۰۲).نتیجه حاصله، درک جامع تر از محیط و بافت آموزشی و پیچیدگی های آن است.در مرحله سوم، یعنی مرحله تأمل انتقادی، معلم تأمل گرا انتخاب ها و گزینه های مختلفی را ارزیابی میکند و اطلاعات جدید خود را با آنچه از پیش می دانشته است در هم می آمیزد و تلفیق میکند.در واقع این مرحله یک مرحله تصمیم گیری است که از تحلیل موقعیت موجود حاصل می شود، این مرحله باعث شکل گیری روش های جدید آموزش و برخورد با مشکلات و مسائل از جانب معلم می شود.
۲-۶جایگاه تفکر انعکاسی در تعلیم و تربیت
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 05:48:00 ب.ظ ]
|