همچنین مقابله یعنی تلاش هشیار یا ناهشیار برای بازداری یا تضعیف عوامل فشارزا یا تحمل آن ها به طوری که حداقل آسیب روانی را داشته باشند. با در نظر گرتعاریف فوق می توان شیوه ها مقابله را به دو دسته سبک های مقابله انطباقی مسئله مدار و هیجان مدار تقسیم کرد(پاول[۲] و همکاران، ۱۹۹۰).

 

علاوه بر ویژگی های شخصیت ، راهبردهایی که افراد جهت مقابله با رویدادهای استرس زا به کار می‌برند نیز می‌توانند به عنوان عوامل بر انگیزاننده تجربه هیجانات مثبت و منفی، بهزیستی ذهنی، رفتاری و هیجانی افراد را به مخاطره اندازند( بکران و همکاران، ۲۰۰۲). مقابله کردن به تلاش‌های رفتاری و شناختی برای پیشگیری نظو بخشیدن و فرو نشاندن تنیدگی اطلاق می‌گردد( لازاروس[۳] و فولکمن[۴] ، ۱۹۸۴).

 

به طور کلی راهبرد های مقابله ای فعالیت‌های بسیاری را شامل می‌شوند، اما اکثر آن ها مبین تلاش برای بهبود یک موقعیت دشوار مثل طراحی نقشه و اقدام عملی( مقابله مسئله مدار)، یا برای تنظیم درماندگی هیجانی مثل جستجوی دیگران برای حمایت عاطفی یا کاهش دشواری موقعیت از نظر شناختی( مقابله هیجان مدار) هستند(بشارت، ۱۳۸۶).

در واقع هر چقدر در برابر استرس ها و اضطراب ها بتوانیم از راهبردهای مقابله ای به طور مناسب استفاده کنیم و در برابر این استرس ها و اضطراب خود را نبازیم و امیدوارانه به جلو حرکت کنیم، امید واری بیشتری در زندگی برای زندگی کردن خواهیم داشت.

 

بیان مسئله

 

امید به زندگی در بدو تولد معرف متوسط سالهایی است که یک نوزاد زنده به دنیا آمده عمر خواهد کرد. به شرط اینکه احتمال مرگ او برای سال‌های آینده زندگی مانند انسان‌های زمان حال باشد. امید به زندگی را می توان برای هر سنی محاسبه کرد و مثلا مشخص نمود که یک مرد ۶۵ساله به طور متوسط چند سال دیگر عمر خواهد کرد البته به شرط اینکه الگوی احتمال مرگ او در آینده مانند انسان‌های ۶۵ سال به بالای فعلی باشد( ملک افضلی و نهاپتیان، ۱۳۸۲).

 

به نظر می‌رسد که امیدواری در تمام ابعاد زندگی ضروری باشد. امید به معنای توانایی باور به داشتن احساس بهتر در آینده می‌باشد. امید به معنای نافذ خود، تحریک کننده فعالیت فرد است تا بتواند تجربه های نو کسب نماید و نیروهای تازه ای را در فرد ایجاد کند( داروودی[۵]، ۲۰۱۰).

 

افزایش امید به زندگی در جوامع باعث تاثیر گذاری های زیادی در عرصه بهداشت از جمله تغییر سیاست‌های بهداشتی،عرضه ی صنعتی و اقتصادی و همچنین تغییر بافت جامعه و خانواده ها شده است این پدیده همچنین باعث تغییر در منحنی توزیع سنی افراد در جامعه و تغییر آن به طرف سنین بالاتر در کشورهایی شده که امید به زندگی بالایی دارند(لی[۶] و هاردلی[۷]،۱۹۹۹).

طبق نظر اشنایدرز ناامیدی حالت تکان دهنده ای ایست که با احساس از ناممکن بودن امور، احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار می شود فرد در اثر ناامیدی به شدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیتهای مختلف را بسنجد و تصمیم بگیرد( اسلامی نسب، ۱۳۷۳).

 

پیچیدگی جهان انسانی، توانایی مواجهه مناسب با مشکلات زندگی را کاهش می‌دهد. بروز تنشها و تنیدگیهایی را در پی دارد و موجب می شود تا مکانیزم‌های دفاعی یا مقابله ای متعدد با هدف دستیابی به سازش یافتگی به راه افتند.در سال‌های اخیر پژوهشگران( اسکینر[۸] و همکاران ، ۲۰۰۳) کوشش کرده‌اند تا به سازماندهی صدها شیوه مقابله ای که از پژوهش های پیشین به دست آمده اند به صورت خانواده های مرتبه بالاتر دست یابند.

 

مقابله از نظر پرلین[۹] اسکولر[۱۰] (۱۹۷۸) هر گونه پاسخی است که در برابر ناملایمات زندگی صورت می‌گیرد تا از ناراحتی عاطفی جلوگیری کند و مقابله ذهنی عبارت از قلمروی که در آن افراد باورها و اعمال مذهبی را مورد استفاده قرار می‌دهند تا از تنیدگی در برابر فشار و مشکلات زندگی پیشگیری شود.

 

به طور کلی مقابله کردن نیز به تلاش ها ی رفتاری و شناختی برای پیشگیری و نظم بخشیدن و فرو نشاندن تنیدگی اطلاق می‌گردد(لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴). اگر چه مقابله کردن شامل فعالیت های زیادی می شود ، غالب راهبردهای مقابله ای منعکس کننده تلاش های فرد برای بهبود یک موقعیت دشوار است، از قبیل طراحی یک نقشه یا انجام عمل( مقابله مسئله مدار) از قبیل کریه کردن، خیال پردازی و پرداختن به رفتار های عیب جویانه و بالاخره می‌تواند رفتار هایی را در پیش گیرد که هدف از آن ها اجتناب از موقعیت تنیدگی زا می‌باشد( مقابله اجتنابی).

 

راهبردهای مقابله ای رفتارهایی هستند که افراد در هنگام واکنش به رفتارهای فشار آفرین و یا به هنگام تجربه هیجانهای شدید در پیش می گیرند. این راهبردها به یکی از سه شکل راهبردهای هیجان مدار، مسئله مدار و اجتنابی نمود می‌یابند( کیلوک[۱۱] و همکاران، ۲۰۱۱).

 

راهبردهای مقابله به روش آگاهانه و منطقی مدارا با استرس های موجود در زندگی اشاره دارد. این اصطلاح برای روش های مبارزه با منبع استرس مورد استفائه قار می‌گیرد(پور افکاری، ۲۰۰۹).

 

برخی قراین پژوهشی نشان می‌دهد که راهبردهای مقابله ای به دلیل زیر بنای شناختی، عاطفی و رفتاری خود(کوپر[۱۲] و همکاران، ۱۳۹۲) ، نقش بسیار مهمی در فرو نشانی و مهار هیجانهای شدید و رفتارهای پر خطر دارند.

 

راهبردهای مقابله ای به عنوان یک فرایند روانشناختی، به کوشش های شناختی و رفتاری اشخاص برای حل و فصل شرایط استرس زا گفته می شود. مقابله در برگیرنده تلاش ها اعم از کنش محور و درون روانی، برای اداره و کنترل تقاضاهای محیطی، درونی و کشمکش میان آن ها است و دو کارکرد مهم دارد: تنظیم هیجانهای ناگوار و در پیش گرفتن کنشی برای تغییر و بهبود مسئله ای که باعث ناراحتی شده است( لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).

 

نمی توان گفت که راهبرد مقابله ای خوب یا بد وجود دارد. هر کدام از این ۲ نوع راهبرد مقابله ای در موقعیت‌ها و شرایط خاص، به عنوان روش مبارزه با مسائل و مشکلات به کار می‌روند. به طوری که ممکن است هر کدام از این راهبردها حالت سازنده و یا غیر سازنده داشته باشد برای مثال فردی که راهبرد مقابله ای مسئله مدار از نوع سازنده را به کار می‌گیرد معمولا مسئولیت حل مسئله را می پذیرد. به دنبال کسب اطلاع صحیح درباره مسئله است. در جستجوی یاری از طرف دیگران می‌باشد، تصمیم های عملی واقع بینانه اتخاذ می‌کند، به تنهایی یا به کمک دیگران سعی در انجام نقشه های طرح شده دارد، نسبت به انجام کارها و حل مشکلات دیدگاه خوش بینانه داشته و دارای خودکارامدی و شادکامی بالا است. در عوض فردی که دارای راهبرد مقابله ای مسئله مدار از نوع غیر سازنده را به کار می‌گیرد، مسئولیت کمتری در قبال حل مسئله می پذیرد(کار[۱۳]، ۲۰۰۴).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...