کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



 

 

۲-۳نتایج تحلیل و بررسی (اسید استیک) HOAC بصورت زیر است:
۳-۲-۱- اثر غلظت
شکل ۳-۲-۱ اثر غلظت بر روی اسید استیک
۳-۲-۲- اثر دما
شکل ۳-۲-۲اثر دما بر روی اسید استیک
۳-۲-۳- اثر زمان
شکل ۳-۲-۳اثر زمان بر روی اسید اسنیک
۳-۳- نتایج تست XYL (زایلوز ) به صورت زیر می باشد.
۳-۳-۱- اثر غلظت
شکل ۳-۳-۱ اثر غلظت بر روی زایلوز
۳-۳-۲- اثر دما
شکل ۳-۳- ۲ اثر دما بر روی زایلوز
۳-۳-۳- اثر زمان
شکل ۳-۳-۳ اثر زمان بر روی زایلوز
۳-۴- نتایج تست فورفورال (FER) بصورت زیر می باشد
۳-۴-۱ غلظت
شکل۳-۴-۱اثر غلطت بر روی فور فورال
۳-۴-۲- دما
شکل ۳-۴-۲اثر دما بر روی فورفورال
۳-۴-۳- زمان
شکل۳-۴-۳اثر زمان بر روی فورفورال
۳-۵- تست گلوکز (GLU) به صورت زیر می باشد
۳-۵-۱- غلظت
شکل ۳-۵- ۱اثر غلظت بر روی گلوکز
۳-۵-۲- دما
شکل ۳-۵- ۲اثر دما بر روی گلوکز
۳-۵-۳- زمان
شکل ۳-۵-۳ اثر زمان بر روی گلوکز
تحلیل نتایج آزمایشگاهی
گلوکز، زایلوز، فورفورال و اسید استیک عمده ترین مواد موجود در محلول حاصل بودند. غلظت سایر مواد نظیر مانوز، آرابینوز و گالاکتوز در مقایسه بسیار پایین بود. گلوکز و زایلوز قندهای قابل تخمیر و فورفورال و اسید استیک محصولات فرعی واکنش می باشند که از فرایند تخمیر جلوگیری و یا آن را کند می کنند
فصل چهارم
نمودار و جداول
۴-۱مدل سازی فرایند:
گلوکز فراوان ترین منبع قندی موجود در مواد لیگنوسولولزی و منبع اصلی کربن برای اکثر میکروارگانیزم ها می باشند. برای تعیین بهترین شرایط برای تولید حداکثر گلوکز و حداقل میزان بازدارنده ها نیاز به بررسی تاثیر نقش پارامترهای موثر بر فرایند نظیر دما ،جز جامد ،غلظت اسید و دما می باشد. به دلیل مشکل یافتن یک مکانیزیم دقیق برای واکنش های هیدرولیز ،استفاده از مدل ساده سازی برای تعیین سنتیک هیدرولیز ماده لیگنوسولولزی به منظور استحصال بیشترین میزان قند با غلظت های پایین بازدارنده متداول می باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مدلی که در این جا بررسی می شود استفاده از معادله درجه دوم نظیر معادله (۴-۱)پیش بینی شده است که نتیجه ضرب ماتریس بالا مثلثی و پایین عوامل تاثیر گذار می باشد. بدین صورت نقش بر هم کنش عوامل بر روی نتیجه نیز در نظر گرفته شده است.
معادله ۴-۱ Y=A1T.t+A2C.t+A3C.T+A4t.t+A5t+A6C.C+A7C+A8T.T+A9T+A10
ضریب عبارات درجه دوم تاثیر مستقیم را روی غلظت قند پیش بینی می کند که در آن C، T و t به ترتیب غلظت اسید، دما و زمان پیش آماده سازی می باشند. جدول آنالیز واریانس اطلاعاتی ارائه می کند که سهم هر یک از متغییر ها را بر روی پاسخ بیان می نمایند و بر اساس آن عوامل کم تاثیر نقش کم رنگی در معادله دارند و از معادله قابل حذف شدن هستند(ضریب آنها صفر می باشند) پس از بدست آوردن ضرایب معادلات و اعتبار سنجی آنها میتوان با اصول ریاضی بیشینه و کمینه پاسخ را بر اساس مقدار متغییرها بدست آورد.
۴-۲ بررسی انطباق نتایج حاصل از گلوکز استحصال شده در مدلهای پیشنهادی:
۴-۲-۱ مدل اول
مطابق آنچه که در قبل گفته شد رابطه ۴-۱ بر اساس صورت گرفته(کاسترو و سایرین ۲۰۱۱، بزار و سایرین ۲۰۰۸) بعنوان مدل ریاضی تحلیل اثرات فاکتور های موثر بر نتایج در نظر گرفته شده است.
میزان گلوکز (%)GL، زایلوز(%)Z، فورفورال(%)F و اسید استیک(%)Ac موجود در مایع صاف شده (هیدرولیزات) بعنوان پاسخ ها (Y) و غلظت اسید (%)C، دما (c0) Tو زمان واکنش (min)t فاکتور ها در نظر گرفته شده است. تاثیر متقابل فاکتورها بر پاسخ ها بصورت ضرایب Ai تعیین گردیده اند. جدول ۴-۱ ضرایب مدل بدست آمده از جدول آنالیز واریانس را برای پاسخ های متفاوت نشان می دهد. مدل دادهای آزمایشی را بخوبی پاسخ می دهد و اشکال۴-۱ تناسب بین داده های آزمایشی و نتایج مدل را نشان می دهد.
جدول۴-۱ ضرایب معادله دو جذوری حاصل از تطابق داده های آزمایشی با مدل

 

 

A

 

گلوکز

 

زایلوز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 11:39:00 ق.ظ ]




ز«لقب» کیکاووس: ود خرد (بد خرد) (همان ۴۱۷)
ح. کیقباد به دارالملک پارس بمرد و آن‌جا ستودان کردند و به روایتی دیگر به بلخ. کیکاووس به اصطخر از دنیا برفت و آن‌جا به ستودان پدرش نهادند. (همان، ۴۶۲)
۲-۳-۳-۷ جوامع الحکایات و لوامع الروایات
چون کیکاووس به ملک بنشست او مردی متلوّن طبیعت، متردّد عزم، مختلف‌رای بود و ثبات و تانی از امور دور بود، و گاه در کاری سهل استقصا و غلوّ بسیار کردی و گاه در امور مهم طریق حزم را مسلوک نداشتی، و او به اشارت و ارشاد طوس و گودرز و گستهم شهر بلخ را دارالملک خود ساخته بود و آن‌جا قرار گرفت و بدان سبب ولایت‌های ایران از هجوم ترکان ایمن بود. (عوفی، ۱۳۵۰: ۴۳)
در جوامع‌الحکایات عوفی به جای داستان فریب خوردن کاووس توسط یکی از دیوان مازندران که به شکل خنیاگری درآمده است و در نتیجه‌ی حمله‌ی او به مازندران آمده که ابلیس به صورت مطربی به خدمت کاووس در آمد و و با ذکر زیبایی‌ها و نیکویی‌های آن دیار او را برای حمله به یمن بفریفت. نام پادشاه یمن ذوالاذعار آمده و نام دختر وی شعری آمده.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
از آن‌جا که به ماجرای رقابت افراسیاب با تازیان بر سر تصرّف ایران در این مدّت هیچ اشاره‌ای نشده است به نظر می‌رسد که روایت عوفی نقل هیچ یک از روایات قدیمی و اصیل نباشد و حاصل طبیعی سیر تحوّل داستان در افواه عوام باشد. شاید هم عوفی از مطرح کردن اعراب به عنوان متجاوزان به خاک ایران روی‌گردان بوده. هم‌چنین در روایت عوفی به جنگ میان رستم و شاه یمن (هاماوران) اشاره نشده است. و آمده: « و پادشاه یمن خواست که به حرب مفاتحت کند، چون ضعف خویش و قوت رستم بدید و نام او شنیده بود جرأت نیارست نمود و به صلح پیش آمد. (همان، ۴۳ و ۴۴)
باز در روایت عوفی به عذرخواهی کاووس از لشکر به دنبال بازگشت به ایران از اسارت در ‌هاماوران اشاره شده و نیز بخشیدن مقام سپهبدی ایران به رستم که این نیز با روایت شاهنامه موافق نیست. (همان، ۴۵)
هم‌چنین عوفی به تطبیق روایت پرواز نمرود به آسمان و همین ماجرای مشابه از کاووس پرداخته و می‌گوید: «و آن‌چه روایت کرده‌اند در تفاسیر از نمرود و ابراهیم خلیل علیه‌السلام که بر کرکسان قصد مملکت آسمان کرد، گویند که آن کیکاووس بود.» (همان)
عوفی داستان سودابه و سیاوش را با یوسف و زلیخا مقایسه کرده است: «و سودابه زلیخاوار بر پی آن یوسف وقت می‌دوید و … » (همان، ۴۷)
۲-۳-۳-۸ تاریخ کامل
الف. چون کیقباد درگذشت پس از او پسرش کیکاووس‌بن‌کینیه‌بن کیقباد به پادشاهی رسید. پس از آن‌که کیکاووس به تخت پادشاهی بر آمد کشور خود را استوار بداشت و گروهی از بزرگان کشورهای همسایه‌ی خود را بکشت. او در بلخ و پیرامون آن می‌زیست. برای او در آن‌جا پسری بزاد که او را سیاوخش نام نهاد و او را به نزد پهلوان بزرگ رستم‌بن داستان‌بن نریمان‌بن جوذنگ‌بن گرشاسب فرستاد. رستم اسپهبد سیستان و پیرامون آن بود. پادشاه پسر خود سیاوخش را به رستم سپرد که او را بپروراند. رستم به خوبی او را بپرورد و دانش‌های گوناگون و سوارکاری و رزم‌آوری و کشتی و تیراندازی و مردی و مردانگی بیاموخت و فرهنگ و هر چیز دیگری که پادشاهان نیاز دارند به او یاد داد و او را بدان آراسته کرد. چون بزرگ شد و به بار آمد و فرهیخته گشت وی را به نزد پدر برد که از دیدن رخسار درونی و برونی و پیکر و فرهنگ او شادمان گردید. پدرش کیکاووس دختر افراسیاب شاه ترکان (توران) را به همسری برگزیده بود. برخی گویند این زن دختر پادشاه یمن بود. زن کیکاووس شیفته‌ی سیاوخش گشت و او را به خود خواند ولی سیاوخش نپذیرفت. آن زن از پسر به نزد پدر بد همی گفت تا دل او را بر وی تباه ساخت. سیاوخش از رستم داستان خواست که نزد پدر میانجی شود تا او را به رزم افراسیاب روانه سازد…. (ابن اثیر، ۱۳۷۰: ۲۷۹)
ب. ایرانیان گمان می‌بردند که دیوان رام کیکاووس بودند و اینان برای او شهری ساختند که در ازای آن به گمان ایشان سی‌صد فرسنگ بود. آنان بر گرد آن شهر بارویی از مس و بارویی از شَبَه و بارویی از سیم بساختند. دیوان او را در میان زمین و آسمان راه می‌بردند. کیکاووس نه می‌خورد نه می‌نوشید نه می‌شاشید و نه می‌ریست. سپس خداوند کسانی را فرمود که آن شهر را ویران کردند و دیوان نتوانستند آن را پاس بدارند. کیکاووس گروهی از بزرگان ایشان را بکشت. برخی دانشوران آگاه از تاریخ پیشینیان گویند: همانا به فرمان سلیمان‌بن داوود بود که دیوان رام کیکاووس شدند و او شاهنشاهی کامکار بود که با هیچ پادشاهی در نمی‌آویخت مگر که بر او پیروز می‌گشت. پیوسته چنان بود تا با خود اندیشید که به آسمان پرواز کند. بر این پایه از خراسان تا بابل برفت. خدا به وی نیرو بخشید که وی و همراهانش به کمک آن بسی بالا رفتند تا به ابرها رسیدند. سپس خدا آن نیرو را از ایشان باز گرفت که همگی بیافتادند و بمردند و کیکاووس جان به در برد. در این روز بود که وی برای نخستین بار بریست. همه‌ی این‌ها از دروغ‌های خنک ایرانیان است.
پس از این رویداد پادشاهی کیکاووس رو به فروپاشی نهاد و شورشیان بر او بسیار شدند و از هر سو رو به رزم وی آوردند. گاه او پیروز می‌شد و گاه دشمنان وی. سپس او به جنگ سرزمین‌های یمن رفت و پادشاه آن در این هنگام ذوالاذعاربن ابرهه ذوالمناربن رایش بود. چون کیکاووس به یمن رسید ذوالاذعار گرفتار فلج گشته بود و به سوی وی بیرون آمد. او به جنگ نمی‌رفت ولی چون کیکاووس به خاکش پا نهاد، خود با سپاهیانش بیرون آمد و جنگید و بر کیکاووس چیره گشت و او را به اسیری گرفت و شمشیر در میان سپاهیان او گذاشت و خون بسیاری از ایشان را بریخت. او کیکاووس را در چاهی به زندان افکند و روی آن استوار ببست. رستم از سیستان روانه‌ی یمن گشت و کیکاووس را وارهاند و همراه خود ساخت. ذوالاذعار خواست او را باز دارد. از این‌رو، سپاهیان گرد آورد و آهنگ پیکار کرد و سپس از نابودی ترسید و دو سوی بر این پایه آشتی کردند که رستم، کیکاووس را با خود برگیرد و به ایران باز آورد. او کیکاووس را برگرفت و با خود به ایران آورد و به گاه برداشت. کیکاووس به پاداش، سیستان و زابلستان که از استان‌های غزنه است بدو بخشید و نام بردگی از او برداشت. سپس کیکاووس درگذشت و مدّت پادشاهی او صدوپنجاه سال بود. (همان، ۲۸۱-۲۸۳)
ج. چون کیکاووس درگذشت پس از او پسرش کیخسروبن سیاوخش‌بن کیکاووس که مادرش وسفافرید (فرنگیس) دختر افراسیاب پادشاه ترکان(توران) بود به اورنگ شاهنشاهی ایران زمین بر آمد. (همان، ۲۸۴)
۲-۳-۳-۹ تاریخ گزیده
کیکاووس‌ابن کیقباد. گروهی گویند نبیره‌ی کیقباد و پسر کیانیه بود. به وصیت کیقباد پادشاه شد. بعد از مدّتی به جانب مازندران رفت و آن‌جا گرفتار شد. رستم زال به راه هفت خوان جریده به مازندران اندر آمد و نگهبانان مازندرانی را بکشت و کیکاووس را خلاص داد و با پادشاه مازندران جنگ کرد و او را بکشت و کاووس را به دارالملک رسانید. دیگر باره کاووس به ‌هاماوران رفت و گرفتار شد. رستم لشکر کشید و با پادشاهان‌ هاماوران و مصر و شام جنگ کرد و ایشان را بکشت و کاووس را مظفّر با تختگاه خود آورد. کاووس به مکافات، خواهر خود، مهرناز را به زنی رستم داد و او را خطاب از پهلوانی و امارت به پادشاهی رسانید. پس ابلیس کاووس را بفریفت تا هوس کرد که بر آسمان رود. هم‌چنان که نمرود، صندوق و کرکس ترتیب داد و بر هوا رفت. چون کرکسان را قوت ساقط شد، بازگشتند و او را به زمین آوردند. در شیراز عزم هوا کرده، در ساری بر سر آب افتاد و به او آسیبی نرسید. بعد از این رستم به سبیل شکار به سمنگان رفت و دختر پادشاه سمنگان را بخواست و از او پسری شد. مادرش او را سهراب نام کرد. چون به حد بلوغ رسید با لشکر افراسیاب به جنگ کاووس رفت. کاووس رستم را برابر فرستاد. پدر و پسر ناشناخته جنگ کردند. سهراب بر دست رستم کشته شد. مادرش به کین خواستن پسر آمد. رستم او را دل‌خوش کرد و از او فرامرز بزاد.
پهلوانان ایشان به شکارگاه رفتند. دختری را از تخم گرسیوز یافتند. کاووس او را از پهلوانان بستد و سیاوش از او بزاد. بعد از یوسف علیه‌السلام به صورت او دیگری نبود. به تهمت سوداوه زن کاووس که بر او عاشق بود به ترکستان پیش افراسیاب رفت و دخترش فرنگیس را بخواست. چون فرنگیس از او حامله شد؛ سیاوش به قصد گرسیوز برادر افراسیاب کشته شد. گویند کبود پوشیدن و موی فرو گذاشتن از رسم عزای اوست.
چون خبر قتل او به ایران آمد؛ رستم زال که اتابک او بود بیامد و سوداوه را بکشت و با اکابر ایران به ترکستان رفت و با افراسیاب جنگ کرد و او را منهزم گردانید. رستم تا هزار فرسنگ زمین در ترکستان خراب کرده و قتل عام رفت. پس به ایران آمد و خاک ترکستان به ایران آورد. کیکاووس در ولایت دیار بکر از آن خاک که رستم از ولایت توران زمین آورده بود پشته‌ای بلند ساخت و بر آن عمارت کرد. آن را اکنون عقرقوف خوانند. مدت پادشاهی کاووس صدوپنجاه سال بود. (مستوفی، ۱۳۸۱: ۸۷-۸۸)
فصل سوم
برررسی روایت‌ها
توضیح
در این بخش به بررسی و استنباط داده‌های موجود در متون ذکر شده در فصل نقل روایات کاووس می‌پردازیم و بدان سبب که ارجاع دقیق به منابع در همان فصل صورت گرفته است در این‌جا تنها گاه شماره‌ی صفحه‌ی منبع مقابل نام نویسنده آمده است که خوانندگان را برای یافتن دقیق‌تر منبع به فصل گذشته ذیل نقل هریک از روایات ارجاع می‌دهیم.
۳-۱ نام کاووس
نام او در بیش‌تر متن‌ها کاووس و کیکاووس و کیقاووس (اصطخری، ۲۱؛ ابن‌مسکویه ۹۸-۹۷) آمده و یک بار نیز در مجمل نام او کاوى آمده (۴۸۱) که مى‌تواند تصحیفى از همان کاووس باشد. طبرى یک بار نیز نام او را به صورت کیوس که همان صورت پهلوى این نام است آورده (۴۲۴).
۳-۲ لقب
مجمل‌التواریخ لقب کیکاووس را ود خرد = بد خرد (۴۱۷) و آثارالباقیه نمرود آورده است (۱۴۹)
۳-۳ نسب
درباره‌ی این‌که کیکاووس پسر یا پسرزاده‌ی کیقباد است روایت‌های متفاوت وجود دارد. برخی مانند شاهنامه، الفهرست (۲۱) تاریخ بلعمی (۵۹۵) زین‌الاخبار (۱۹) اخبارالطوال (۱۲) و تاریخ پیامبران و شاهان (۲۲) او را فرزند مستقیم کیقباد دانسته‌اند. در مجمل‌التواریخ یک‌ جا او را پسر کیقباد و در جای دیگر او را پسر کی افره پسر کیقباد دانسته است. (۲۹) که به نظر می‌رسد کی افره تحریف کی اپیوه باشد زیرا بنا بر بندهشن کیکاووس فرزند کی اپیوه است. تاریخ طبری (۴۲۱) آثارالباقیه (۱۴۹) و الکامل (۲۷) او را پسر کینیه پسر کیقباد دانسته‌اند و فارس‌نامه یک جا او را پسر کیانیه (۴۰) و در جای دیگر او را پسر کنابیه (۱۴) دانسته است که به احتمال قریب به یقین کنابیه تصحیف نسخه‌پردازان از همان کیانیه می‌باشد. در آفرینش و تاریخ نیز او را پسر کایونیه دانسته است که نام‌های کینیه، کیانیه، کایونیه همه باید همان لقب کیانی باشد که به پادشاهان سلسله‌ای که کاووس نیز یکی از آن‌هاست داده شده است و عبارت کاووس کیانی که اضافه توضیحی‌ست به صورت اضافه بنوت خوانده شده است. نظیر این‌گونه برداشت‌ها را پیرامون خاندان رستم نیز داریم. زیرا که سام در اوستا نام خانوادگی خاندان زال و گرشاسب بوده است و این نام در متون بعدی خود به عنوان پهلوانی مستقل و پدر زال معرفی شده است.
۳-۴ همسران
۳-۴-۱ سودابه
بر اساس زین‌الاخبار سوداوه دختر شمربن عنتر شاه مازندران است که کاووس در فتح مازندران با او ازدواج می‌کند و ماجرای به سیاهچال افتادن کاووس و حمایت همسرش از وی همه در مازندران اتفاق می‌افتد. ۱۰
بر اساس مروج‌الذهب همسر کاووس سعدی دختر شمربن فریقین پادشاه یمن است.
ثعالبی نیز در جایی این زن را سودابه دختر ذوالاذعار شاه یمن ۷۱ و جای دیگر سعدی معرفی نموده و خاطرنشان نموده است که سعدی معرّب سودابه است.
بر اساس طبری ۴۲۲ و بلعمی ۵۹۶ سودابه دختر افراسیاب است و فارس‌نامه هر دو روایت دختر شاه یمن و دختر افراسیاب را آورده است.
۳-۴-۲ مادر سیاوش
نام مادر سیاوش در هیچ‌یک از متون نیامده و تنها شاهنامه او را دختری از نژاد گرسیوز و ثعالبی وی را دختر زیبای بی‌همتایی که به کاووس تقدیم شده بود توصیف می‌کند ۷۵
۳-۵ فرزندان
۳-۵-۱ سیاوش
مهم‌ترین فرزند کاووس که فرّه وی بدو انتقال می‌یابد سیاوش است که این نام به گونه‌های سیاوخش (بلعمی ۵۹۶) سیاوش (مجمل ۲۹؛ زین ۱۰؛ مروج ۶۰۴؛ ثعالبی ۷۶) ضبط شده است.
۳-۵-۲ فریبرز (برز افره)
فریبرز فرزند دیگر کیکاووس بود که بنا بر شاهنامه انتظار می‌رفت پس از مرگ سیاوش جانشین کیکاووس شود امّا با آمدن کیخسرو پسر سیاوش به ایران جانشینی را به کیخسرو دادند.
نام وی در بلعمی به صورت برز افره (۶۰۳-۴) و در مجمل به صورت برزفری (۲۹) و در جایی دیگر از مجمل به صورت فریبرز (۴۶-۷) و در شاهنامه به صورت فریبرز آمده است. و از آن‌جا که برز افره اصیل‌تر است به نظر می‌رسد دلیل تغییر آن به فریبرز در شاهنامه ضرورت وزن متقارب و عدم امکان آوردن برزافره در ابیات بوده است.
۳-۵-۳ ریونیز
بر اساس شاهنامه و مجمل (۲۹) کاووس پسر دیگری به نام ریونیز داشت که در جنگ پشن کشته شد.
۳-۶ نوادگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ق.ظ ]




در اینجا اگر تیتراژ را به دو قسمت ابتدایی و انتهایی تقسیم کنیم. این تعاریف هر یک جای خود را می‌یابد. تیتراژی که در اول برنامه یا فیلم (قبل از شروع و یا اندکی پس از آن) می‌آید و به آن تیتراژ ابتدایی می گوییم.
دیگری تیتراژی که در انتهای برنامه‌ یا فیلم (اندکی پیش از پایان و یا بعد از آن) می‌آید و به آن تیتراژ انتهایی می‌گوییم. این دو شباهت‌ها و تفاوتهای بسیاری با هم دارند. در ابتدای فیلم یا برنامه که بیننده هنوز با فضای آن ناآشناست تیتراژ ابتدایی ظاهر می‌شود و با فضاسازی مناسب بیننده را با حال و هوای برنامه آشنا می‌کند. البته تیتراژ ابتدایی نبایستی کل داستان را بیان کند و اصطلاحاً «داستان را لو بدهد» چرا که از تمایل بیننده نسبت به پیگیری داستان و ماجرا کاسته شده و این ضعف تیتراژ را می‌رساند. تیتراژ خوب تیتراژی است که ضمن فضاسازی ماجرای فیلم یا برنامه، از بیان نقاط کلیدی و پایان داستان طفره می‌رود. در مجموع هدف اصلی تیتراژ ابتدایی فضاسازی و تحریک بیننده برای تماشای فیلم یا برنامه است. با این حال برخی اطلاعات شناسنامه‌ای اثر را هم به بیننده نشان می‌دهیم از جمله: عنوان فیلم یا برنامه، بازیگران، گروه کارگردانی،‌ گروه تصویربرداری یا فیلمبرداری، گروه صدابرداری و صداگذاری و . . . البته نمی توان جنبه‌‌‌‌های تبلیغاتی این اسامی و عناوین را در نظر نگرفت و اینکه قراردادن عناوین بازیگران مطرح چقدر در جذب تماشاگر مؤثر خواهد بود. در تیتراژ انتهایی بایستی تمام اسامی عوامل تولید، ساخت و پخش فیلم یا برنامه آورده شود، اما ملزم هم نیستم همه بینندگان تمام عوامل تولید برنامه یا فیلم را بشناسد چرا که هدف اصلی تیتر انتهایی فقط اطلاع رسانی صرف است، نه جنبه تبلیغاتی داردو نه به بیان فضا کمک می‌کند. اصولاً تیتراژ انتهایی برای بینندگان خاص (افراد متخصص و آگاه در این زمینه) ارائه می‌شود و چندان برای تماشاگران عام مفید و مؤثر نیست. از دیگر تفاوتهای بین این دو تیتراژ می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم.
دانلود پایان نامه
الف- مدت زمان تیتراژ ابتدایی کوتاهتر است (بین ۳۰ تا ۴۵ ثانیه) اما در تیتراژ پایانی محدودیت خاصی نداریم.
ب- اسامی در تیتراژ ابتدایی به اندازه‌‌ای در صفحه نمایش می مانند که بیننده بتواند با چشم دوبار آن را بخواند ولی تیتراژ انتهایی این زمان فقط در حد یک بار مرور چشم است.
ج- در تیتراژ ابتدایی هر یک از عناوین در یک قاب جداگانه می‌آیند اما در تیتراژ انتهایی هر چند تا عنوان با هم در یک قاب می آیند و یا تمام تیتراژ انتهایی به صورت رل دنبال هم ظاهر می شوند.
د- نوع فونت تیتراژ ابتدایی بایستی خوانا، بزرگ و متناسب باشد تا راحت و سریع خوانده شوند اما عناوین در تیتراژ انتهایی در اندازه کوچک ظاهر می‌‌شوند.
ویژگی‌های تیتراژ خوب و مناسب
الف- فضاسازی و هماهنگی تیتراژ با فضای کلی فیلم یا برنامه
ب- تناسب نوع فونت با فرمت فیلم یا برنامه
ج- خوانایی عناوین در کمترین زمان
د- توازن بین تیتراژ ابتدایی و انتهایی به لحاظ ساختار، فرم و رنگ‌بندی
هـ- طولانی و خسته کننده نبودن (زمانی بین ۳ تا ۵ درصد کل زمان برنامه)
و- کمپوزیسیون قابل قبول عناوین و تصاویر
ز- ارتباط مفهومی و بصری بین خط نگاه تیتراژ و خط نگاه برنامه یا فیلم
ح- محسوس بودن توازن صدا (موسیقی، گفتار، افکت) با نوع و فضای تیتراژ
ط- رعایت اصول اولیه تدوین در ساخت تیتراژ
تفاوت و تشابه تیتراژ تلویزیونی و تیتراژ سینمایی
الف- در تیتراژ ابتدایی تلویزیون عناوین، به اندازه مدت زمان دوبار خواندن با چشم ظاهر می‌شوند که در تیتراژ ابتدایی سینمایی به اندازه‌‌ای بر پرده نمایش می ماند تا تماشاگر بتواند آنها را با دهان باز، بلند، بلند بخواند.
ب- تیتراژ تلویزیونی به خاطر گستره فراگیر مخاطبانش،‌ ملزم است سادگی را لحاظ و از پرداختن به مفاهیم پیچیده و مبهم دور می کند ولی سینما به دلیل داشتن مخاطب خاص و بنا به مقتضیات فیلم می تواند دارای تیتراژ پیچیده و مبهم باشد..
ج- مدت زمان کل تیتراژ ابتدایی در تلویزیون بین ۱۵ تا ۴۵ ثانیه می‌باشد( سریالها تا ۷۵ ثانیه هم می تواند ادامه داشته باشد ) اما تیتراژ ابتدایی فیلمهای سینمایی حداقل یک دقیقه است.
د- در تلویزیون همیشه با یک تناسب کادر مواجهیم ( سه به چهار) اما در سینما تناسب کادرها متفاوت است (سه به چهار، دو به سه و . . . )
و- در انتخاب رنگها برای تلویزیون می‌بایست گیرنده‌های سیاه و سفید را هم در نظر داشته باشیم ولی در سینما با این مشکل مواجه نیستیم.
هـ- سیستم فنی تلویزیون به گونه‌ای است که نمی توانیم چند تنالیته‌یک رنگ (با اختلاف کمتر از بیست درصد) را نشان بدهیم اما این مشکل برای سینما مطرح نیست و به راحتی می توانیم تنالیته‌های مختلف یک رنگ را در کنار هم داشته باشیم رعایت این نکته در تیتراژ ضروری است.
ز- تلویزیون را همیشه در قطع کوچک می‌بینیم و سینما را در اندازه‌ بزرگ. دانستن این نکته نیز طراح را ملزم می‌کند تا در انتخاب اندازه‌ها دقت بیشتری داشته باشد.
ح- در انتخاب نوع فونت‌ها برای تلویزیون با محدودیت مواجهیم،‌ فونتهای تیتر، امیر، سینا، مینا، میزان، سمت و . . . به دلیل فشردگی بین حروفشان برای تیتراژ تلویزیونی مناسب نیست و خوانایی آن برای بیننده مشکل است در عوض برای تیتراژ سینمایی این فونتها بسیار گیرا هستند. از طرفی فونتهای یکان، ترافیک و . . . که در سینما (به دلیل اندازه بزرگ پرده نمایش) از کثرت فضای منفی دچار اشکال بصری می شوند، در تلویزیون بسیار لطیف و نرم ظاهر می‌شوند.
خ- در تیتراژ تلویزیونی نمی توانیم اندازه‌های خیلی کوچک (ارتفاع حروف کمتر از یک دهم ارتفاع کادر) عناوین را بیاوریم اما در تیتراژ سینمایی حروف کوچک نیز خوانا و بدون خوردگی دیده می‌شوند. محدودیت تکنیکی مشکل دیگری است که در تیتراژ تلویزیونی وجود دارد به طوریکه از برخی تکنیکهای مناسب تصویرسازی ( به دلیل مکانیزم خاص آنتن پخش) نمی توانیم استفاده کنیم به طور مثال در تیتراژ سینمایی می‌توانیم با خراش دادن فیلمها، جلوه‌های گرافیکی زیبایی بیافرینیم که در تلویزیون ممکن نیست.
نکات کلی تیتراژ تلویزیونی
با توجه به ویژگی‌های فنی، زیبایی شناسی و مخاطب شناسی تلویزیون و با در نظر داشتن مباحث تیتراژ که پیش‌تر آمد به بررسی نکات کلی و اساسی تیتراژی که مناسب پخش از آنتن شبکه باشد می‌پردازیم. باید در نظر داشت که وقتی صحبت از تیتراژ تلویزیونی می‌شود به دو مقوله‌ تیتراژ برنامه‌های نمایشی تک قسمتی و تیتراژ سریالهای تلویزیونی خواهیم پرداخت:
- تیتراژهای متناسب با نوع و فرمت برنامه،‌ تیتراژهای موفقی خواهند بود و اگر عنصر خلاقیت و نوآوری را هم داشته باشند مؤثرتر خواهند شد.
در تیتراژ تلویزیونی عناوین و عوامل بصری مهم در کناره‌های کادر قرار نمی گیرد تا در حین پخش‌دچار خوردگی نشوند.
در انتخاب نوع فونت باید دقت کرد که به راحتی و به سرعت خوانده شود تا بیننده تلویزیون دچار خستگی نشود.
ارتفاع حروف نبایستی کمتر از یک دهم ارتفاع تمام کادر باشد در غیر این صورت عناوین دچار خوردگی شده در گیرنده‌های مخاطب به صورت رنجه و مبهم ظاهر می‌شود.
فونتهای فشرده و ضخیم در اندازه‌ کوچک، پس از پخش شاکله اصلی خود را از دست می دهند.
فونتهتای باریک و زیبا مثل سکان، ترافیک، ایران و میترا در تیتراژهای تلویزیونی در اندازه‌ کوچک و بزرگ از زیبایی مناسب برخوردار هستند.
آوردن عناوین روی زمینه‌ای از تصاویر شلوغ و درهم فشرده، خستگی آور است (مثل صحنه های خیابان، کارخانه‌، صفحه روزنامه و . . . )
حک شدن عناوینی روی زمینه‌های رنگارنگ، خوانایی عناوین را مشکل ساز مـی‌کند.
عناوینی که با رنگهای مشابه زمینه می‌آیند ممکن است در گیرنده‌های سیاه و سفید خوانا نباشد.
در تلویزیون رنگ سفید مطلق و سیاه مطلق جلوه نمایش خوبی ندارند لذا بهتر است از به کارگیری این دو رنگ به صورت لکه و سطح خودداری کرده و یا فقط در حد خطوط به کار رود.
زمان تیتراژ ابتدایی در سریالهای تلویزیونی نه آنقدر زیاد باشد که تمایل بیننده را به پیگیری موضوع کم کند و نه آن قدر کم باشد که بیننده نتواند در فضای آن قرار گیرد.
در تیتراژ ابتدایی سریالهای تلویزیونی بهتر است عناوین بازیگرانی که در قسمتهای اول تا سوم نقش ندارند آورده نشود البته وقتی که تعداد قسمتهای سریال کمتر از ده قسمت باشد ولی اگر تعداد بیشتر از ده قسمت بود عناوین بازیگران قسمتهای بعدی می‌توانند آورده شوند.
کپشن
تبدیل نوشتار به تصویر را تصویر سازی می گویند. در تصویر سازی دو گروه داریم.
ترجمه‌ای: زبان نوشتاری را تبدیل به تصویر می‌کند مثلاً ما می‌گوییم گل و دقیقاً همان را تبدیل به تصویر می کنیم یعنی طرح گل را می‌کشیم.
تألیف: گاهی زبان نوشتاری را تبدیل به حس آن می‌کنیم مثلاً وقتی می نویسیم گل او حس ناشی از گل را به تصویر می کشد.
در برنامه های مخاطبان خاص از روش تألیف و در مخاطبان عام از روش ترجمه استفاده می‌کنیم. در خبر چون مخاطبین عام هستند، از روش ترجمه استفاده می‌کنیم.
کپشن عبارت است از پیام تصویری ثابت یا متحرک که برای تلویزیون طراحی می‌شود. کپشن در واقع نوعی تصویرسازی است که تکثیر آن بوسیله مکانیزم پخش تلویزیونی صورت می‌گیرد. وقتی صحبت از تصویرسازی پیش می‌آید تمام موارد تصویرسازی انتشاراتی بایستی لحاظ شود. این تصویرسازی چند ویژگی‌مهم باید داشته باشد.
در ابعاد سه به چهار افقی طراحی می‌شود.
متناسب با سیستم پخش تلویزیونی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ق.ظ ]




Title:
Fundamentals and Eexamples of Non-Delegable Evidences Irans Civil Law
Supervisor:
Dr. Seyed Ahmad Mirkhalili
By:
Alireza Jalalpoor
May 2014

 

    1. . جواهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج ۲، ص ۷۹۰ . http://www.rafatinaeeni.com/ ↑

 

    1. . فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۵، ص ۲۲. www.notary.ir/content-news-letter/487 ↑

 

    1. . راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص ۶۰۰ . ↑

 

    1. . ماده ۱۲۵۹ قانون مدنی. ↑

 

    1. . امامی، حسن، حقوق مدنی، ج ۶، ص ۲۳ . ↑

 

    1. . خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۴۲ . ↑

 

    1. .همان. ↑

 

    1. . دفتری، متین، آئین دادرسی مدنی، ج۱، صص ۲۶۱-۲۶۰ . ↑

 

    1. .همان. ↑

 

    1. . عبده بروجردی، محمد، کلیات حقوق اسلامی، ص ۱۷ . ↑

 

    1. .همان. ↑

 

    1. . شهید اوّل، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۱۶۴؛ مجددی، محمد عمیم، القواعد الفقهیه، ص ۶۰ . www.wikifeqh.ir/ ↑

 

    1. . کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، ج ۱، ص ۱۹۵ . ↑

 

    1. . امامی، حسن، حقوق مدنی، ج ۶، ص ۲۳ . ↑

 

    1. . سوره آل عمران (۴)، آیه ۸۱ . ↑

 

    1. . سوره توبه(۹)، آیه ۱۰۲ . ↑

 

    1. . سوره نساء (۴)، آیه ۱۳۵ . ↑

 

    1. . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، کتاب الاقرار، باب ۳، حدیث ۲ . www.notary.ir/content-news-letter ↑

 

    1. . مجلسی، محمدباقرت بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۷۱ . www.notary.ir/content-news-letter ↑

 

    1. . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، کتاب الاقرار، باب ۳، حدیث ۱ . ↑

 

    1. . همان، کتاب الاقرار، باب ۶، حدیث ۱ . ↑

 

    1. . مرعشی، سیدمحمدحسن، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، صص ۹۵-۹۴ . ↑

 

    1. . کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، ص ۱۹۶ . ↑

 

    1. . همان. ↑

 

    1. . امامی، حسن، حقوق مدنی، ج ۶، ص ۲۳ . ↑

 

    1. . جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ج ۵، ص ۲۲۸ . ↑

 

    1. . کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، ص ۱۹۶ . ↑

 

    1. . سماکیه، مجید حمید، حجیه الاقرار فی احکام القضائیه، صص ۱۶۸-۱۶۱ . qomlib.iict.ir/…/keyword-base ↑

 

    1. . قانون مدنی، ماده ۱۲۸۰ . ↑

 

    1. . ماده ۱۲۶۸ قانون مدنی می‌گوید:«اقرار معلق مؤثر نیست» پس اگر کسی بگوید:«هرگاه فلانی بگوید، من مدیون هستم» چنین گفته‌ای اقرار نیست. ↑

 

    1. . کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، ص ۱۹۶ . ↑

 

    1. . امامی، حسن، حقوق مدنی، ج ۶، ص ۲۳ . ↑

 

    1. . قانون مدنی، ماده ۱۲۶۲ . ↑

 

    1. . شهید ثانی، زین‌الدین، الروضه البهیه، ج ۶، ص ۳۸۶ . www.wikifeqh.ir ↑

 

    1. . علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریرالاحکام، ص ۱۱۴. www.wikifeqh.ir ↑

 

      1. . برای موارد خاص در اقرار صخیر ممیز، نک : ماده ۱۲۱۲ . ↑

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. . قانون مدنی، ماده ۱۲۶۲ . ↑

 

    1. . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۱۱ . ↑

 

    1. . شربینی، محمد، مغنی‌المحتاج، ج ۲، صص ۲۴۱-۲۴۰ . www.rafatinaeeni.com ↑

 

    1. . قانون اساسی، اصل ۳۸ . ↑

 

    1. . طوسی، محمد، المبسوط، ج ۳، صص ۴-۳ . www.wikifeqh.ir ↑

 

    1. . امامی، حسن، حقوق مدنی، ص ۳۰ . ↑

 

    1. . کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، ص ۲۰۷ ؛ ماده ۱۲۶۲ ق.م. ↑

 

    1. . ماده ۱۲۷۱ قانون مدنی:«مقر له اگر به کلی مجهول باشد، اقرار اثری ندارد و اگر فی‌الجمله معلوم باشد، مثل اقرار برای یکی از دو نفر معین صحیح است.»؛ همان. ↑

 

  1. . ماده ۱۲۶۹ ق.م. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]




علل گرایش هنرمندان هنر جدید به استفاده از سایر علوم و رسانه ها و به طور کلی گرایش به هنرهای بین رشته ای چیست؟
امکانات بیانی تازه، کشف قلمروهای نوین، آزمایشگری و تجربه، زایش چیزی نو متناسب با ضرورتها و نیازمندیهای زمان معاصر، تعامل با پیشرفت علم و تکنولوژی، تمایل به استفاده از دستاوردهای تکنولوژیکی در هنر، از میان بردن مرز بین هنر و علم و کاویدن امکانات جدیدی که از تلفیق این دو ایجاد می شود، استفاده از امکانات ارتباطی و رسانه ای سبز فایل برای بیان مفاهیم و ایده ها و… .
دانلود پایان نامه
و صحبت آخر؟
از مصاحبه ی شما ممنونم. امیدوارم همیشه موفق باشید.
شکل ۴-۱۲/ شیوا صادق اسدی/ بچه گربه/ انیمیشن به روش نقاشی روی شیشه/ ۱۳۹۱/ http://shivasadeghassadi.yolasite.com
۴-۷ نیاز آزادیخواه
ملاقات و صحبتی کوتاه با خانم نیاز آزادی خواه، هنرمند جوان فعال در رشته های مختلف هنری (ویدئوآرت، انیمیشن، عکاسی و …)
هجدهم تیرماه ۱۳۹۲ ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر
نیاز آزادیخواه فارق التحصیل رشته فاین آرت از دانشگاه IUFS است و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۱ با فعالیت در یک شرکت انیمیشن سازی شروع کرده است. تا کنون آثار متفاوتی، بیشتر در قالب ویدئوآرت انیمیشن خلق کرده و در کشورها و گالریهای مختلف به نمایش گذاشته است.
این هنرمند جوان خود را بیشتر ویدئوآرتیست می داند و نوع کارهایش را ویدئوآرت انیمیشن نام گذاری می کند. گرچه کارش را در شرکت انیمیشن سازی در زمینه ی انیمیت، کامپوزیت و لی اوت شروع کرده و در آثار جدیدش هم انیمیشن به وضوح دیده می شود، ولی به هیچ عنوان خود را انیماتور حرفه ای نمی داند و آثارش را هم در این حوزه نمی خواند.
به گفته ی خودش او از انیمیشن کمک می گیرد و برای بیان ایده اش از آن استفاده می کند.
«بر اساس حس و حالی که دارم در آن لحظه، کاری که می خواهم انجام بدهم را انیمه می کنم و جاهایی که نیاز هست حرکت را بازی می کنم. بازی می کنم تا بدانم حرکت را چطوری باید در بیاورم. یا از کسی می خواهم که بازی کند و من حرکت را پیدا کنم.
در واقع ویدئو آرتهایی که انیمیشمن هستند، لزوما نیاز ندارند که حرکت درستی داشته باشند و یا داستان دنباله داری که نقطه ی اوج و پایان و … داشته باشند.»
«در کارهای من همه چیز خیلی تجربی اتفاق می افتد. شاید برای بعضی کارها برنامه ریزی کنم اما برای بعضیهای دیگر نه.»
نظر شما راجع به مرز انیمیشن با نقاشی و سایر هنرها چیست؟
در واقع من برداشتم از سوال شما این است که چرا یک کار را انیمیشن می دانیم؟ اولا که انیمیشن از نظر من یعنی همه چیز. چون میکس تمام هنرهاست. همه چیز در انیمیشن جا دارد. من زمانی کاری را می توانم بگویم انیمیشن است؛ که یک چیزی را ببینم که حرکت می کند. مثلا فریمهای عکسی که جدا جدا گرفته شده و بعد پشت سر هم چیده می شود و حرکتی را نشان می دهد، در نظر من انیمیشن است. هر چیزی که حرکت کند.
من فکر می کنم یک نقاشی زمانی نقاشی است که مخاطب وقتی آن نقاشی را می بیند خودش داستان را در ذهنش بسازد. داستانی که نقاش خودش می بیند و به آن فکر می کند. زمانی تبدیل به انیمیشن می شود و در واقع از نقاشی خارج می شود که تمام عناصر آن شروع کنند به حرکت کردن و من فکر می کنم مرزش فقط حرکت است.
آیا می شود حالت روایتگری و فیلمنامه را از انیمیشن جدا کرد؟
بله. مثلا ویدئویی دارم که هیچ داستانی ندارد، یعنی می شود برایش داستان ساخت. ولی صرفا یک عملی است؛ یک عملی دارد انجام می شود و نه شروعی دارد، نه اوجی و نه پایانی. یک روایت دارد از یک عمل.
به نظر شما انیمیشن جزء کدام دسته از هنرها است؟
انیمیشن به تنهایی خودش یک هنر مستقل است. البته انیمیشن که در دانشگاهها تدریس می شود زیر مجموعه ی سینماست. اما از نظر تکنیک اجرایی آن وقت است که می توانی از متریالهایی استفاده کنی که در هنرهای تجسمی جای می گیرد. در واقع یک جور میکس همه ی هنرهاست.
نظر شما راجع به ارتباط و تاثیر نقاشی و انیمیشن چیست؟
نقاشی و انیمیشن صد در صد ارتباط و تاثیر دارند. یک انیمیشن خوب پایه های طراحی لازم دارد. لازم دارد که رنگ شناسی بداند. مخصوصا در انیمیشن روانشناسی رنگ مهم است. چون در انیمیشنهای انتزاعی که با رنگ بازی می کنند، هر رنگ یک مفهومی دارد. پس من فکر می کنم یک نقاش خیلی بیشتر بتواند این درک را از رنگ و روانشناسی رنگ داشته باشد.
نظرتان راجع به تاثیر انیمیشن بر روی نقاشی در سالهای اخیر چیست؟
اکثرا دیده ام که یک نقاشی منبع الهام باشد برای ساخت یک انیمیشن. مثلا آثار بوش[۱۷۳] را ویدئو انیمیشن کرده اند. یک آرتیست فرانسوی (Antoine Roegiers) عینا آنها را ویدئو کرده است. شاید این تاثیر انیمیشن روی نقاشی باشد.
آیا نقاشیهای فرآیندی، مانند آثار جکسون پولاک می تواند ارتباطی با آثار نقاشی- انیمیشن جدید داشته باشد؟
آن حرکت ثبت نشده است و نهایتا یک تصویر بیشتر نیست. روند کار را کسی می تواند ببیند که حرکت در یک فیلم مستقل ثبت شده باشد. من حس نمی کنم این حرکت مثل انیمیشن باشد. من چیزی را جزء انیمیشن می دانم که حرکتش را ببینم. چون نتیجه ی یک کار نقاشی نهایت و فاینالش یک تصویر است که هیچ حرکتی ندارد. ممکن است حرکت ذهنی ایجاد کند ولی این حرکت وجود ندارد و ثبت نشده است.
نظر شما راجع به انیمیشنهای مفهومی و انتزاعی چیست؟
انیمیشنهایی که به این روش کار می شوند، در واقع برای نمایش در جشنواره ها و … ساخته نمی شوند. برای نشان دادن در گالریها و مکانهایی که خارج از آن فضایی است که بیننده ها بنشینند، فوکوس باشند روی داستان و … . این نوع انیمیشنها مخصوص نمایش دادن در گالریها و موزه هاست. به خاطر این که یک بخشی از آن روندی که یک انیمیشن کلاسیک دارد، از آنها حذف شده و اصلا برای گالری ساخته شده اند. چون آدمها مرتبا در گالریها در حال چرخشند، گپ می زنند و هر از گاهی یک نگاهی می اندازند. مثلا کارهای من سیکل دارد. یعنی در واقع لوب می شوند. یعنی هر کس که وارد گالری می شود اصلا مهم نیست که از اول ویدئوی من را دیده باشد یا آخر ویدئوی من. در نهایت او یک چیزی را می بیند که مدام در حال تکرار است و بعد از هر گپش می تواند یک نیم نگاهی بیندازد. البته ویدئوهایی هم هستند که ساخته شده اند برای گالری و صندلی هم چیده شده که مخاطب بنشیند و ببیند چون این کارها تیتراژ دارند. مثلا بر اساس یک شعر شکل گرفته اند. ولی جایگاهشان در دوسالانه ها و جشنواره ی انیمیشن نیست. جایگاهشان در جشنواره های ویدئو آرت است و در قالب ویدئو آرت می گنجند. چون برای ساخت این ویدئوها حتی یک سری قوانین فیلم سازی هم شکسته می شود. به نظر من جایگاهشان در هنر جدید در ویدئو آرت است و برای نشان دادن در گالریها.
در ادامه از آویش خبره زاده و لاله خرمیان صحبت کرد که به نظرش جزء بهترینها هستند و همچنین رکن الدین حائری زاده که این سه نفر، هر سه نقاش اند و ویدئو آرت کار می کنند ولی فعالیت اصلیشان نقاشی است.
نظر شما راجع به هنر جدید و هنرهایی که در این قالب می گنجند، چیست؟
مثلا ویدئوآرت خیلی سال است که آمده، ولی هنوز هم جدید است. نو است. چون هیچ پایانی برایش تعریف نشده. هیچ منبع کتابی نمی بینی که آخر کتاب را بتواند بندد. یک سری توضیح می دهد و همچنان منتظر بازیهای جدید، یا دوربین فلان و … است تا بتوان کارهای جدید کرد. چون هیچ مرزی برای پایانش وجود ندارد. مخصوصا الان که در هنر صدا و سایر هنرهای جدید دیگر به یک نوعی از مهندسان الکترونیک و … کمک می گیرند و وارد هنر شده اند.
مثلا همین اواخر نمایشگاهی که در گالری محسن تهران برگزار شده بود، که کاملا با تکنولوژی میکس بود. رباط می ساختند یا دوربین هوشمند که از صورتها عکس می گرفت، بعد صورتها را در همان زمان با هم میکس می کرد و به نوعی اینتر اکتیوآرت و … .
اهمیت ایده از نظر شما؟
حرف اول را ایده می زند و بعد تکنیک کمک می کند برای نشان دادن بهتر این ایده. در مقایسه کاری بالاتر قرار می گیرد که ایده ی بهتری دارد. امروز برای هر آرت ورکی که ارائه می دهی باید یک بیانیه و Art statement بنویسی. یک توضیح قانع کننده راجع به ایده ای که داری بدهی. چطور این ایده به ذهنت رسید، با این تکنیک می خواهی ایده ات را بیان کنی و این نوشته حتی کمک می کند به قضاوت راجع به کارتان. مدام باید راجع به ایده ات یک صحبتی داشته باشی. ایده خیلی مهم است حتی برای عکس، نقاشی و رسانه های قدیمی تر. امروز هنر، هنر اندیشه و تفکر است.
این هنرمند جوان و فعال در هنرهای جدید، علت گرایش هنرمندان جدید را به استفاده از سایر رسانه ها، تجربه می داند. معتقد است همه ی آدمها دوست دارند یک چیزهای نویی را تجربه کنند. «بیشتر حس لذت تجربه ی جدید باعث می شود که آدمها از این رسانه های نو استفاده کنند چون فکر می کنند می توانند ایده ای که در ذهنشان است را محکم تر و بهتر ارائه بدهند.» و در ادامه گفت: «من معتقدم که یک نقاش تمام حسش را برای یک نقاشی می گذارد ولی شاید یک چیزهایی را می تواند در قالب حرکت بیشتر و بهتر بیان کند.»
در مورد کارهای خودتان صحبت کنید.
در واقع وقتی من کار انیمیشن را شروع کردم ۱۸ یا ۱۹ سالم بود. یک نرم افزار را یاد گرفتم و کار می کردم. وقتی شروع کردم از همان اول یک مخالفت شدیدی با ساخت انیمیشن که فیلمنامه داشته باشد و … داشتم و همیشه در این مدتی که کار می کردم از هر چیزی که یاد می گرفتم، استفاده می کردم برای کارهای کوچولو کوچولویی که خودم می ساختم.
بعد که کاملا جدا شدم، شروع کردم به آن چیزی که همیشه دلم می خواست و به آن فکر می کردم.
مثلا یکی از کارهایم، دست فروشهای مترو بودند. یک بخشی از آن چیزی که می دیدم را ویدئو کردم به کمک انیمیشن. کاراکترهای من صورت ندارند ولی بیان دارند. با همان صورتهای بدون چشم ودهن و دماغشان می فهمی چه حسی دارند. چون صورتشان حرکت می کند.
من حس می کنم این رسانه خیلی کمک کرد به خود من برای آن چیزی که من دلم می خواسته نشان بدهم. و در عین حال هیچ وقت دلم نمی خواست به صورت یک فیلم زنده نشانش بدهم. چون معتقدم خیلی وقتها بدون چشم و دماغ و دهن هم می شود یک چیزی را احساس کرد و بیان کرد.
البته من یک کار انیمیشن کوتاه ۵ دقیقه ای هم ساختم. آبی یک، دو، سه. که آن هم هیچ نقطه ی اوجی نداشت. ولی یک حسی بود که یک رابطه عاشقانه ای را نشان می داد. ولی این کار را هیچ وقت و هیچ جایی نمایش ندادم. یعنی هیچ کجا هم پذیرفته نمی شود. چون در جشنواره های انیمیشن دنبال یک قالبی هستند که استاندارد است و کار من بدون استاندارد است.
و در ادامه راجع به نوع نمایش کارهایش و به طور کلی این جور آثار گفت: «اصلا این جا نمایشگاه نداشتم و هیچ کاری ارائه نکرده ام. ولی کارهای من در تلویزیون lcd نمایش داده می شود. در واقع هم پروژکت می شود روی دیوار، هم توی تلویزیونها یا مثلا قابهای عکس که قابلیت avi یا movie دارند.
در واقع شاید بشود گفت، کارهای من حتی نقاشی هم نیستند، یک جور گرافیک موشن حساب می شوند. یک جاهایی نقاشی هم دارد. اینقدر میکس هستند که هیچ مرز خاصی ندارند. مثلا کار آخرم عکسها هستند، یک سری سگ ساختم و خودم با آنها بازی می کنم. یک نقشی را بازی می کنم و برای هر فریم عکس یک حرکت انجام می دهم، عکس گرفته می شود و عکسها را پشت سر هم می چینم تا ویدئوی من فاینال شود. در واقع یک جور استاپ موشن. یعنی صرفا فقط نقاشی نمی کنم یا عکاسی یا … . هر جایی، هر چیزی که حس کنم لازم است که ایده ام را برساند از همان استفاده می کنم.
یک جایی اصلا با کپچرهایی که وکتور شده بود کار می کردم. بعد یک جاهایی در تدوین با یک فیلم میکسش کردم و … . چون ویدئو است، دستت بازاست برای هر کار تازه ای. چون قاعده ی فیلم سازی را ندارد. این کارها را ویدئو می دانم. خودم هم بیشتر ویدئو کار کردم. در واقع وقتی می پرسند مدیومش چیست؟ من می گویم ویدئو آرت توی پرانتز انیمیشن.
صحبت آخر…
جای این جور کارها را در جشنواره ها خالی می دانم.
شاید بتوانند برای آنها یک بخشی را درست کنند در جشنواره ها. هستند جشنواره هایی که بتوان این کارها را نشان داد ولی اگر بخواهی حس بکنی که جای اینها در جشنواره های انیمیشن خالی است باید واقعا بخشی جدا بگذارند. چون به صورت آکادمیک به بچه ها فقط قانون یاد می دهند و مثلا موقعی که آبی را ساختم همکارهای انیماتور من نمی توانستند این کار را قبول کنند. یا ارتباط برقرار کنند. چون وقتی می دیدند، می گفتند فیلمنامه ندارد، انیمیتش درست نیست و سریع شروع می کنند بر اساس قواعد، قضاوت کردن. تکنیکی، فنی و … .
اما من اگر آن موقع دانش الان را داشتم حتی موسیقیش را هم خودم می ساختم.
در کل این کارها با این که انیمیشن هستند و حرکت دارند، در انیمیشن جایگاهی ندارند و گالریها و این شرایط یک کمکی کرد که لااقل ماها بتوانیم این کارها را نشان بدهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم